متن های روضه شهادت امام محمد تقی (ع)
روضه و توسل جانسوز شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه با مداحی حاج میثم مطیعی
مرهم حریفِ زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود
خیلی ها نقل کردند مسعودی در اِثباتُ الوَصیةِ ، مجلسی در بحار ، ذکریا بن آدم راویِ این حدیثِ ، میگه خدمتِ علی بن موسی الرضا بودم ، جوادالائمه نشسته ، یه وقت با یه ناراحتی دست به زمین زد ، سر به آسمان بلند کرد ، داره فکر میکنه علی بن موسی الرضا فرمود : پسرم چی شده ؟؟ … به چی فکر میکنی ؟؟ … فرمود: به اون کاری که با مادرم زهرا کردند … به خدا قسم اون دو نفر رو از قبر بیرون میکشم … آتیششون میزنم ….
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود(آخه مادرِ ما رو کتک زدند … مادر ، انتقامتو میگیرم … اون ملعونه کارِ خودشو کرده سم به آقا خورانده ..(
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مدارا نمی شود
خسته مکن گلویِ خودت را برایِ آب
با آب گفتنِ تو کسی پا نمی شود
هی صدا میزد جگرم سوخت …..
این قدر پیشِ چشمِ کنیزان به خود مپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود ….
گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود
با ضربِ دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله جواب مهیا نمی شود
اُم فضل به کنیزها دستور داد هلهله کنند ، کسی صدایِ غربت آقا را نشنوه … این کارا سابقه داره وقتی زینب وارد کوفه شد … همه شروع کردند هلهله کردند … یه وقت زینب میخواد حرف بزنه زنها دارن دف میزنن ، هلهله میکنن ، با اون ید اِلهی خودش اشاره کرد وَ قَدْ اءَوْمَاءَتْ الَى النّاسِ اءَنِ اسْکُتُوا اشاره کرد ساکت بشید ، حتی زنگِ آویخته بر گردن شتران از صدا ایستاد ، در لسان امیرالمومنین شروع به حرف زدن کرد یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ ، یا اءَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ … شروع کرد مردم کوفه رو رسوا کردن، گفت ، گفت؛ اگه زینب ادامه بده همه چی خراب میشه ، یه کاری کردن زینب آرام شد …
مبهوت می نمود به سرنیزه ای نگاه
کی جانپاه زینب و اطفالِ بی پناه
راحت بخواب چون که پرستار زینب است
یه وقت لحنش عوض شد … ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی حسین جان فکر اینجا رو نمی کردم ، یه جمله دیگه هم گفت : اشاره کرد به فاطمۀ صغری یا أخی فاطمه الصَغیرة کَلِّم ها با این بچه حرف بزن …
با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جایِ تنت جا نمی شود
آقا رو آوردن بالایِ پشتِ بام گذاشتن …
خوبی پشت بام همین است ای غریب
پایِ کسی به سینۀ تو جا نمی شود …
بیشتر بخوانید::
۸ متن مداحی شور و واحد به مناسبت شهادت امام محمد تقی
۵ روضه و مرثیه خوانی غمگین شهادت امام محمدتقی از مداحان معروف
۴ متن روضه و مرثیه شهادت امام محمدتقی با مداحی سید مهدی میرداماد
مناجات و توسل 23 ذی القعده شهادتِ ابن الرضا حضرت جوادالائمه با مداحی حاج حسن خلج
در وجود تو جُود را دیدم
جلوه هایِ سجود را دیدم
تشنه بودم تو را صدا زدمُ (یا جواد الائمه …)
مهربانیِ رود را دیدم
میبینی تو کویر جهل موندم آقا … میبنی لب تشنه محبت و معرفتتم آقا …. میبینی لبایِ جانم از شدت بی معرفتی ترک خورده …. چرا به دادم نمیرسی آقا ….
یا جواد الائمه ادرکنی ….
قرار بوده زینتت باشم … اما می بینم وصلۀ ناجورت شدم آقا …
دستهایت سخاوتِ محض است
با تو الطافِ زود را دیدم
با نگاهی به آسمانِ بلند
پیش پایت قعود را دیدم
اگه بزرگترُ وسیع تر از تو سراغ داشتم می رفتم آقا جانم … میدونم هیچ کی غیر شما نمیتونه به داد ما برسه …
قبلۀ جانِ من جمالِ خدا
ای علی اکبرِ امام رضا ….
بخدا شهادتِ امام جواد خود امام رضام زیرِلب هی میگه جد غریبم ، قربونِ جگرِ پاره پاره ات برم … اون لحظه ای که سرِ پسرت رو رویِ زانو گرفتی …
حسین ….
بویِ محرمش داره میاد …. رزقُ روزیِ ماه محرم و از جواد الائمه بگیریم ….
حسین …..
بیشتر بخوانید::
جدیدترین متن مداحی شهادت امام محمد تقی در سبکهای مختلف
۴ متن نوحه ترکی تبریزی شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)
۸ متن آهنگ مداحی به مناسبت شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)
روضه آقا و مولا ابن الرضا حضرت جوادالائمه حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی
یکی دو تا جمله عرض کنم مقدمه برای عرض توسلم بشه:این آقا جواد الائمه علیه السلام با برکت ترین مولودند به تعبیر آقا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء.نشستن وجود مبارکشون میوه ای رو دارن قاچ میکنند در دهان جوادالائمه علیه السلام میگذارن(کافی جلد ۶صفحه ۳۶)بعد آمدند گفتند آقا انگار جوادتون رو خیلی دوست میدارید
حضرت فرمودند:”هذالمولود الذی لم یولد فی الاسلام مثلُه مولود“مثل این مولود،مولودی نیامده.*از چه جهت؟*”اعظمُ برکةً منه علی شیعتِنا منه“شیعیان گرفتارید برید در خانه ی جوادالائمه،گرفتاری مادی و معنویتون رو ببرید در خانه ی جوادالائمه.کشکولای گداییتون رو ببرید در خانه ی جوادالائمه.
باز روایت داریم امام رضا علیه السلام شبا کنار گهواره ی جوادش مینشست و گهواره را تکان میدادند،خیلی دوست میداره این پسر روها…دلائل الامامه حدیث هجده صفحه ی چهارصد اگر صفحه رو اشتباه نوشته باشم بحار جلد پنجاه و نه صفحه ی پنجاه،امام رضا علیه السلام دید جوادش نشسته،چندسالشه؟هنوز چهارسالش نشده.
امام رضا دید جوادالائمه رو زمین نشسته هی دست رو زمین میکوبه،سر به آسمون میگیره و آه از عمق وجودش میکشه،
امام رضا اومد پسرش رو به بغل گرفت،فرمود:”بنفسی انت“جونم فدات بشه جوادم! “فیمَ طالَ فکرَک“فکرت به چی مشغوله؟برا چی آه میکشی؟جوادالائمه صدازد: بابا”فیما صُنِعَ بِاُمّی فاطمه”یادم میاد از اون بلایی که بر سر مادرم فاطمه آوردند،”والله لَاُخرِجُنَّهُما،ثم لَاُحرِقَنَّهما“به خدا از قبر بیرونشون میکشم،به خدا آتیششون میزنم،خاکسترشون میکنم،به خدا خاکسترشون رو به باد میدم؛اونایی که آمدند با مادرم فاطمه…
جوادالائمه شما یه چیزی شنیدید آقاجان،اما شنیدن کی بود مانند دیدن!پس ببینید علی چی میگه! امام حسن چی میگه!
درب حجره بسته هست،صدایی داره میاد،ناله ی جوادالائمه بلنده،هی میگه:جگرم…
کیست اندر حجره ی دربسته افغان میکند
آب آب از پشت در با قلب سوزان میکند
صدا زد:ام الفضل! خدا خانه ی ظلمت رو خراب کنه مگر من بد امام و بد شوهری برای تو بودم؟
من مگر با تو چه کردم که تو از جور و جفا
سوختی ز آتش زهرت جگرم ام الفضل
تا کنیزا متوجه صدای جوادالائمه شدند،این نانجیبه به کنیزا دستور داد هلهله کنند…کف بزنند،یکی از این کنیزا اومد درب حجره رو باز کرد دید جوادالائمه صورت رو خاک حجره گذاشته از دنیا رفته…نگران نباشید،
گریه نکنید چون رفت دیگران رو خبر کرد؛انقدر گل به بدن امام جواد نثار کردند!! سه روز بدن جوادالائمه رو زمین موند اما ناراحت نباشید مردم میرفتی بالاسر جوادالائمه و پیکر آقا فقط گل رو بدن آقا ریختند هیچ نگران نباشید،گریه نکنید،
کسی سنگ به بدن جوادالائمه نزده،شمشیرشکسته رو بدن آقا نریختن؛نگران نباشید،گریه نکنید بدن جوادالائمه زیر آفتاب سوزان نمانده،گریه نکنید،کفن برای جوادالائمه آوردند؛نه نه نه نه اصلا ناله نزنید چون کسی نرفتش به اسبش نعل تازه بزنه…
امان از نعل های تازه بسته
امان از استخوان های…
حسییین…..
روضه _آقا و مولا حضرت جوادالائمه علیه السلام با مداحی حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
“السلام علیک یا ابا جعفر یا محمدبن علی ایهاالتقی الجواد”
درد بسیار و نیست دارویم
خون شد از غم دل خداجویم
میفشانم سرشک و میگویم
یا جوادالائمه ادرکنی…
هر کی باش کار داره وا…ان شالله کاظمین بگی…چی میخوای؟شب آخر ماه ذی القعده هست رزق عرفه ات رو امام جواد بده…
عزت عالمین میخواهم
سفرکاظمین میخواهم
طوف قبر حسین میخواهم
یا جوادالائمه ادرکنی
امام رضا تا صبح گهواره جنبان جوادالائمه بود؛هی میگفت:”بابی انت و امی“من یه گهواره جنبانیم میشناسم که تا صبح گهواره ی حسینش رو تکون میداد،چی میگفت فاطمه؟هی میگفت:کربلا…کربلا
“مازلت منه کرب و بلا“
حسیییین….
روضه جانسوز _آقا و مولا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ حجةالاسلام شیخ حسین انصاریان
امشب،شب شهادت جوادالائمه هست در سن بیست و پنج سالگی به وجود مقدسشون زهر دادند،دیگه معلومه یه انسان بیست و پنج ساله بچه هاش در چه حالین!
مرگش مثل مرگ مادرش زهرا بود از نظر سن جوانی،اون وقت فرزندشون امام هادی و دخترگرانقدرشون حکیمه خاتون هنوز فرزند خردسالی بودند ولی دشمن به این پدر مهلت نداد بعد از زهر هم دستور داده بودند در اتاق رو به روش ببندند تا کسی به کمک او نیاد،ای اهلبیت پیغمبر دیگه مظلوم تر از شما در این عالم نیامده،
از اینجا به بعدش مثل باباش ابی عبدالله با لب تشنه گذروند فرصت سه روزه ش رو…دیگه در پایان کار یه کنیزی گفت هر چه میخواد بشه،بشه!
یه ظرف آب بردارم ببرم به این فرزند مظلوم زهرا بدم،ولی وقتی در اتاق رو باز کرد دید جوادالائمه از دنیا رفته و جان به جان آفرین تسلیم کرده،از یه جهت شهادت شبیه به زهرا از یه جهتم شبیه به ابی عبدالله…یه جمله هم شب آخر از زهرا براتون بگم.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: وقتی بدن مادرم رو دفن کرد،کنار قبر مادرم نشست،فاطمه ی من میخوام کنار قبرت بمانم طاقت ندارم،میخوام خانه برگردم جواب این بچه های بی مادرت رو چی بدم! امام ششم میفرماید:برای آروم کردن خودش بلند شد آمد سر قبر پیغمبر،قبر پیغمبر رو بغل گرفت،
صدا زد:یا رسول الله بلند شو ببین غریب شدم،تنها شدم،مظلوم شدم”السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا سیدةنساء العالمین
روضه ابن الرضاجوادالائمه علیه السلام با مداحی حاج ابوالفضل بختیاری
به دیوار قفس بشکسته ام بال و پر خود را2
زنم تنهای تنها ناله های آخر خود را
لبم خشکیده،یارم خصم جانی،حجره در بسته2
مگر با قطره اشکی تر کنم حنجر خود را
بزن کف،پایکوبی کن،بیفشان دست ام الفضل
که کشتی در جوانی شوهر بی یاور خود را
اما یه حرفم با کنیزا زده یکی یه دونه امام رضا
کنیزان لحظه ای آرام شاید بشنوم یک دم
آخه صدا کرد کنیزا رو گفت:پایکوبی کنید،هلهله کنید،کسی صدای جوادالائمه را نشنوه
کنیزان لحظه ای آرام شاید بشنوم یک دم
صدای جانسوز زهرا مادر خود را
یا امام رضا عزیز دردونت گوشه ی حجره تشنه جان داد اما به این بسنده نکرد،اون نانجیب کنیزا رو صدا کرد بدن بی جان آقا را آوردن پشت بام خانه زیر آفتاب بغداد…آی اهل روضه!
گریه کنا چیزی نگذشت شنیدین کبوترای آسمون اومدن بالهاشون رو به هم دادن سایه انداختن رو بدن عزیز امام رضا…”لا یوم کیومک یا اباعبدالله” بمیرم برای اون بدنی که زیر آفتاب سیاه شد وقتی زین العابدین آمد بدن بابا رو از غلام تشخیص نمیداد …حسین …
روضه_ابن الرضا حضرت جوادالائمه با مداحی استاد حاج منصور ارضی
باور نتوان کرد سلامی بفرستیم
آن گاه از این خانه جوابی نفرستند
دیوار حرم شسته به اشک است بگویید
تا قمصری از آن عطر و گلابی نفرستند
بی گریه تباکی کن و بی اشک تظاهر
حاشا که براین گریه ثوابی نفرستند
قربونت برم امام رضا ،از همین جا سلام بده به آقا …
“السلام علیک یا علی بن موسی الرضا”
آقاجون اجازه بده روضه جوادالائمت رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام،حضرت جوادالائمه هست؛این قدر رئوف و مهربون بوده،این قدر بخشش میکرده،این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمیدونم چه ظلمی کرده بود،
آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو ، که این زهر رو به من دادی!خیلی دردناکه … الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه ومناجاتش بلند بود گاهی هم میگفت : تشنمه … بعضیا این طوری روضه خوندن :کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم ،
خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش ، چه میکنی؟ گفت : ناجنس مگه نمیبینی آقا تشنشه ؟! ناله میزنه ! آب ها رو گرفت به زمین ریخت ، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند ، طشت بزنند ،
صدای بلند هلهله کنند کسی دیگه صدای مظلومیت جوادالائمه رو نشنوه …” هلال بن نافع یا نافع بن هلال میگه من این قدر دلم برای حسین سوخت به سرعت رفتم برای حسین آب آوردم به لب تشنش برسونم وارد سرازیری گودال شدم یه وقت دیدم نانجیب شمر خون آلود داره بیرون میاد سر مقدس رو به دست گرفته،کجا میری؟! آب برای چی اوردی؟!!حسین تشنه بود ..
گفت : من سیرابش کردم… آی … آبی که آورده بود به زمین ریخت دیدم داره میلرزه گفتم : سر رو بریدی چرا میلرزی؟!! گفت : من یه صدای ناله ای شنیدم … الله اکبر ” زمین و آسمان تیره وتار شد …. یه وقت امام چهارم فرمود عمه جان به خدا الان بابامو به شهادت رساندن ، زودی به همه بگو فرار کنند … آخ دیدن یه سری بالای نیزه رفت ، هلهله ی لشگر بلند شد … اما این طرفه خیمه ها این زن و بچه ها هی میگفتن وا محمدا …،وا علیا …،وا حسینا …