مجله دلگرم | هوش هیجانی که به آن هوش احساسی یا هوش عاطفی نیز میگویند با ضریب EQ نشان داده میشود. هوش هیجانی به شناخت و کنترل عواطف و هیجانات فردی اشاره دارد و نوعی توانایی فردی است که برای درک احساسات، خودآگاهی و حالتهای خُلقی به فرد کمک میکند تا بتواند بر افکار و احساسات خود نظر داشته باشد و آنها را بهتر درک کند. از جمله مولفههای هوش هیجانی خودآگاهی است که شامل خودارزیابی و اعتماد به نفس میشود.
چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟
1. دلسوزی
دلسوزی به ظرفیت درک یا لمس تجربهی دیگران از موقعیت آنها گفته میشود یا بهبیاندیگر به معنی قرار دادن خود در جایگاه دیگری است. دو نوع مختلف دلسوزی وجود دارد. این تعریف از مرکز علوم دانشگاه برکلی بهخوبی این دو نوع را توصیف میکند:
دلسوزی یا همدلی مؤثر به احساسات و واکنش انسان نسبت به احساسات دیگری گفته میشود؛ این حس میتواند انعکاس احساسات طرف مقابل باشد یا صرفا احساس فشار و استرس نسبت به ترس یا اضطراب شخصی دیگر باشد. دلسوزی یا همدلی شناختی که گاهی اوقات اتخاذ دیدگاه هم نامیده میشود به توانایی انسان در شناسایی و درک احساسات طرف مقابل گفته میشود.
همزادپنداری معمولا بر اساس واکنش دیگران انجام میشود. همزادپنداری میتواند اکتسابی باشد و از طریق تجربههای مختلف آموزش داده شود. احساسات ذهن خود را به دو دستهی واکنشی و دیدگاهی تقسیم کنید. افکار خود را بنویسید، آنها را تحلیل کنید و سعی کنید همانطور که میخواهید با شما رفتار کنند، با دیگران رفتار کنید و به درمان آنها بپردازید.
2. خودآگاهی
خودآگاهی به هنر درک خود، تشخیص محرکهایی که با آن مواجه میشوید و سپس آماده شدن برای مدیریت خود بهصورت کنشگر یا واکنشی گفته میشود. خودآگاهی به دیدگاه انسان نسبت به خود و نحوهی شکلگیری دیدگاه دیگران نسبت به خود هم اطلاق میشود. البته ارزیابی مناسب بعد خارجی همیشه دشوار است. به گفتهی دکتر تاشا اوریچ:
رهبرهایی که سعی میکنند خودآگاهی خارجی و داخلی خود را شکل دهند و به دنبال بازخورد صادقانه از انتقادها و آموختن هستند تا دیدگاه شفافتری راجع به خود پیدا کنند، به مزایا و پاداشهای زیادی میرسند که درنتیجه منجر به افزایش خودآگاهی آنها میشود.
سعی کنید از خود سؤالات دروننگرانه بپرسید، مشتاق دانش و کنجکاوی باشید؛ و به دنبال بازخورد دیگران در یک محیط صادقانه باشید.
3. کنجکاوی
آلبرت اینشتین:
من هیچ استعداد خاصی ندارم و صرفا کنجکاو هستم.
اشخاص کنجکاوی که به دنبال یادگیری و ارتقای خود هستند مسیر روشنی را برای خود رقم میزنند. وقتی کنجکاو باشید، ذوق یادگیری دارید و وقتی ذوق و اشتیاق یادگیری داشته باشید تلاش شما در جهت بهترین عملکرد خواهد بود. آنتن شما به سمت موضوعات موردعلاقه، میل به پیشرفت و یادگیری بیشتر متمایل میشود. این ذهنیت یادگیری تأثیر مثبتی بر دیگر حوزههای زندگی شما مثل رابطه با دیگران خواهد گذاشت.
توماس کامورو مینویسد:
افراد با EQ بالاتر نسبت به ابهام و عدم قطعیت آستانهی تحمل بیشتری دارند. این سبک تفکر دقیق، پیچیده و زیرکانه ذات و ماهیت پیچیدهی این نوع هوش را تعریف میکند. EQ یا بهرهی کنجکاوی بهمرورزمان منجر به سطوح بالاتری از سرمایهگذاری ذهنی و اکتساب دانش بهویژه در زمینههای علمی، هنری میشود.
4. ذهنیت تحلیلی
باهوشترین افراد ازنظر هیجانی متفکران عمیقی هستند که کل اطلاعات پیش روی خود را تحلیل و پردازش میکنند. آنها به تحلیل اطلاعات قدیمی و عادت انجام کارها میپردازند تا از آنها روشهایی را برای پیشرفت استخراج کنند. تمام انسانها بهخاطر فکر کردن به اطلاعات جدید، تحلیلگر هستند.
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، مانند فیلسوفهای روزمره و حلکنندهی مسائل مختلف عمل میکنند و به دلیل چیستی و چرایی امور و زندگی سالم اهمیت میدهند. برخورداری از ذهن تحلیلی به معنی برخورداری از ذائقهی سالم برای پیشرفت است، ذهنیتی که ایدههای جدید را پذیرا است و به پیشرفت ذهنی انسان کمک میکند.
5. باور
یکی از مؤلفههای اصلی حفظ کنترل احساسی استفاده از قدرت باور خود در زمان حال و آینده است. این اعتقاد وجود دارد که وجود افراد و اشیای موجود در زندگی شما بیدلیل نیست و هر چیزی درنهایت برای هدفی ساخته شده است.
صرفا داشتن باور و اعتقاد به شما کمک نمیکند بلکه باید باورهایتان را به مرحلهی عمل برسانید. وقتی باور خود را با ارزشهایی مثل سختکوشی، استمرار و نگرش مثبت ترکیب کنید، زمینهای را برای موفقیت و رسیدن به هدف فراهم میکنید. رهبرهای بزرگ معمولا سعی میکنند باور خود را در یک زمینهی کاربردی، احساسی و قطعا معنوی پیادهسازی کنند.
زمانی را صرف مدیتیشن یا مراقبه کنید. به باور خود فکر کنید. سعی کنید نسبت به خود و شخصیتی که میخواهید در آینده پیدا کنید، باور عمیقی را شکل دهید. به این صورت اعتماد و باور در زندگی شما به یکدیگر وصل شده و به افزایش لذت و جسارت شما کمک میکنند.
6. خواستهها و نیازها
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند میتوانند نیازها و خواستههای خود را از یکدیگر تفکیک کنند. نیاز از نظر سلسلهمراتب نیازهای آبراهام ماسلو، سطحی ابتدایی مثل امنیت، بقا و معاش را شامل میشود. وقتی نیازهای اولیه برآورده شوند، میتوان به نیازهای دیگر و البته خواستهها پرداخت.
خواسته میتواند خانهای بزرگ، اتومبیلی زیبا و حتی یک مدل جدید تلفن همراه باشد. شما برای بقای خود به این موارد نیاز ندارید بلکه بر اساس امیال شخصی یا اولویتهای جامعه به آنها نیاز پیدا میکنید. برای تکمیل اهداف و حمایت از خود و افرادی که برایتان مهم هستند، سعی کنید در شناسایی نیازهای واقعی خود برای زندگی مهارت پیدا کنید. یک مرز شفاف بین آنچه نیاز دارید و آنچه میخواهید تعیین کنید. افراد باهوش از نظر هیجانی، به تفاوت بین این دو مفهوم پی میبرند و همیشه نیازهای خود را بر خواستههایشان مقدم میشمارند.
7. شوق و علاقه
رهبری الهامبخش و عشق به هدف از داشتن شوق و علاقه به یک موضوع یا شخص سرچشمه میگیرد. افراد با EQ بالا معمولا از شوق و هدف خود برای روشن کردن موتور و هدایت آن به سمت خواستههایشان استفاده میکنند. این شوق مسری است، به تمام حوزههای زندگی سرایت کرده و تمام انسانهای اطراف را در برمیگیرد.
شوق و علاقه یک ویژگی بدیهی است، بهطوریکه وقتی آن را حس میکنید یا در دیگران میبینید بهسادگی تشخیص میدهید. شوق و علاقه یک نوع میل طبیعی، غریزه، محرک، بلندپروازی و عشق یا انگیزه نسبت به یک سوژه یا یک شخص خاص است. شوق و علاقه انرژی مثبتی را همراه دارد که به پایداری و الهام بخشی انسان در ادامهی راه کمک میکند. بدیهی است که افراد با EQ بالا، صرفنظر از شرایط خود نسبت به ادامهی مسیر قدرت و انگیزهی بالایی دارند.
8. خوشبینی
اگر میخواهید فرصتهای خود را افزایش دهید، روابط خود را بهبود داده و تفکر شفاف و سازندهای داشته باشید، بهتر است یک نگرش مثبت داشته باشید. از میان تمام رفتارهایی که قصد کنترل آنها را دارید، نگرش شما اصلیترین رفتاری است که قدرت کنترل آن را دارید. با اتخاذ نگرش مثبت میتوانید زندگی روزمرهی خود را تغییر دهید. خیلی ساده است. به گفتهی شاون آچر:
وقتی خوشحال هستیم (ذهنیت و حالت ما مثبت هستند)، باهوشتر، باانگیزهتر و بنابراین موفقتر خواهیم بود. خوشحالی در مرکز است و موفقیت آن را احاطه کرده است.
9. تطبیقپذیری
ماهاتما گاندی:
تطبیقپذیری به معنی تقلید نیست. بلکه به قدرت یکسانسازی و ایستادگی گفته میشود.
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، زمان ادامهی کار و زمان تغییر را تشخیص میدهند. به توانایی تشخیص موقعیتهای بحرانی و تصمیمگیری قاطع و سریع به سود خود، تطبیقپذیری گفته میشود. با این توانایی میتوانید ماندن در یک مسیر مشخص یا تغییر مسیر را تشخیص دهید.
بهطور مشابه وقتی یک استراتژی نتیجهبخش نیست، سعی کنید به ارزیابی و بررسی یک استراتژی دیگر بپردازید. همیشه ذهنیت بازی در مورد رفتار با خود، رفتار با دیگران و برنامههای روزمره داشته باشید، نسبت به تطبیق و تغییر تمایل بالایی نشان دهید و سعی کنید عناصر جدیدی را به تفکر و عملکرد خود اضافه کنید.
در طول زندگی نیاز به تغییر مسیر دارید و باید آنها را در زمینهی موفقیت یا شکست ارزیابی کنید . همیشه میتوانید تغییر کنید. همیشه میتوانید از نو شروع کنید. شاید همیشه تصمیم شما عاقلانه یا از روی احتیاط نباشد اما در قلب خود میدانید چه کاری درست است و چه کاری نادرست.
10. میل کمک به دیگران و پیشرفت خود
یک شخص باهوش معمولا به موفقیتها و دستاوردهای کلی و جمعی اعتقاد دارد (نه صرفا برای خود، بلکه برای همکارها). علاقه و میل آنها به رهبری، همراه با خوشبینی باعث میشود به سمت بهترین عملکرد برای خود و دیگران گام بردارند.
اغلب اوقات، ممکن است بیشتر به خود فکر کنید و از خود بپرسید درنهایت چه چیزی به من میرسد؟ همه در مورد این سؤال نگران هستند. البته این یک باید است و غیر از این نیست؛ اما درعینحال که بر منافع شخصی خود متمرکز هستید، باید روح خواستهها و نیازهای افراد اطراف خود را هم درنظر بگیرید.
این نکته تنها بهمنزلهی گاردی در مقابل حسادت و حرص نیست، بلکه میل و علاقهی شما را احیا کرده و شما را به سمت دستیابی به اهدافتان هدایت میکند. همچنین به شما در دستیابی به اتحاد و روابط قدرتمند بهصورت متقابل کمک میکند.
11. احساسات خود را دریابید
وقتی در مورد اینکه چه کار باید انجام بدهیم بیش از حد فکر کنیم و نگران باشیم، به راحتی ارتباط خود را با احساساتمان از دست میدهیم. بهجای اینکه حواسمان به احساساتمان باشد، تصمیم میگیریم آنها را نادیده بگیریم و متوجه نیستیم که سرکوب احساسات تنها باعث بدتر شدن وضعیت میشود. هرچه بیشتر سعی کنیم احساساتمان را نادیده بگیریم، غیر قابلکنترلتر میشوند.
وقتی به یک موضوع واکنش عاطفی نشان میدهیم، احتمالا به این دلیل است که مسائل حلنشدهای داریم. بنابراین دفعهی بعد که احساس کردید احساسات منفی به سراغتان آمده است، آرامش خود را حفظ کنید و به این فکر کنید که چرا این تجربه را دارید. یک نفس عمیق بکشید و احساساتی را که تجربه میکنید و دلایل ممکن را بنویسید.
با این روش میتوانید محرک احساسات خود را شناسایی و برای مقابله با هر یک از آنها راهکار پیدا کنید.
12. پاسخ دادن را تمرین کنید، نه واکنش نشان دادن
واکنش نشان دادن یک فرایند ناخودآگاه است تا احساسی را بیان یا سرکوب کنیم، اما پاسخ دادن فرایندی آگاهانه برای توجه کردن به احساساتمان و تصمیمگیری در مورد نحوهی رفتارمان است.
وقتی از محرکهای احساسی خود آگاهی بیشتری داشته باشید، میتوانید به دنبال روشهای پیشگیری باشید.
مثلا اگر سرِ کار استرس داشته باشید، بهراحتی عصبانی و نسبت به همکاران خود خشمگین میشوید؛ به این مواقع توجه کنید و فکر کنید دفعهی بعد که دچار چنین مشکلی شدید چه کار باید بکنید. شاید لازم باشد به همکارانتان بگویید که احساس خوبی ندارید و به سکوت و تنهایی نیاز دارید.
13. متواضع باشید
وقتی باور داشته باشید که از دیگران بهتر هستید، نمیتوانید ایرادهای خودتان را ببینید و احتمالا در مورد چیزهایی که انتظارات شما را برآورده نمیکنند، احساسات ضدونقیض نشان خواهید داد.
سعی کنید هر چیز را از دیدگاههای متفاوت در نظر بگیرید. بهجای قضاوت کردن در مورد کسی یا چیزی، خودتان را جای آنها بگذارید و سعی کنید بهجای آنها فکر یا احساس کنید: آیا شما هم همین کار را میکردید؟ چرا؟ به این ترتیب بیشتر افکار و احساسات دیگران را درک خواهید کرد و به احتمال خیلی زیاد در مورد نحوهی برخورد با مسائل در شرایط مشابه نیز چیزهای جدیدی یاد خواهید گرفت.
آنقدر متواضع باشید که خود را برتر از دیگران نبینید و البته به این درک برسید که با بقیه متفاوتاید!
هوش هیجانی را میتوان یاد گرفت، اما این یادگیری به زمان نیاز دارد. فراموش نکنید هیچوقت برای یادگیری دیر نیست؛ فقط به مشاهده و تمرین مستمر نیاز دارید.
بیشتر بخوانید:
راه های مناسب برای تقویت هوش کلامی چیست؟
۱۰ مواد غذایی مفید برای افزایش هوش جنین در بارداری
منظور از هوش جنسی در روابط زناشویی چیست ؟
۸ ویژگی مشترک افرادی که هوش مالی بالایی دارند
چنانچه این مطلب را مفید میدانید با لایک کردن و به اشتراک گذاشتن آن، از ما حمایت کنید. نظرات، پیشنهادات و مقاله های درخواستی خود را از طریق قسمت دیدگاه ها برای ما ارسال کنید.