یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا


یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

آدم های خونسرد و مخصوصاً کسانی که به همه چیز از منشور علایق و علایق شخصی نگاه می کنند، در دنیا بسیارند، چنین افراد و افرادی کاری به ضرر دیگران ندارند. به محض اینکه باران به خانه آنها رسید و به هدفشان رسید، اگر دنیا را سیل کرد، آنها را می خواباند. اگر به این دسته از افراد ایراد گرفته شود که منافع اجتماعی را در نظر نمی گیرند، شانه هایشان را بالا می اندازند و در نهایت به این سردی و بی خیالی ضرب المثل نگاه می کنند و می گویند:بله خرم بله. زن خانه دار، چه خوشش بیاید یا نه

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

یا به طور خلاصه می گویند «من خرم اول» در لغت یعنی سود و زیان دیگران به من چه ربطی دارد؟ باید به فکر تامین منافع و منافع خود بود، هر چه باشد.

عبارت فوق که سال هاست در منطقه غرب ایران هنگام زایمان زنان باردار به کار می رود، ریشه در یک اتفاق تاریخی جالب دارد که نقل آن خالی از لطف نیست.

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

خواجه نصیرالدین طوسی یک بار پیش از آنکه ناصرالدین شاه محتشم او را ببیند به بغداد رفت و به دربار اسماعیلیان رفت تا یکی از نوشته های خود را به عنوان عضوی از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مستعم خلیفه عباسی تقدیم کند. . میرزا محمد تنکابنی در این باره می نویسد:

«… آنچه معلوم است محک طوسی در بیست سال کتابی در شأن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تألیف کرد. سپس کتاب را به بغداد برد تا به خلیفه عباسی تقدیم کند. روزگاری رسید که خلیفه با ابن حاجب در وسط شط بغداد مشغول بود، محک طوسی کتاب را به خلیفه واگذار کرد و خلیفه آن را به ابن حاجب داد. گفت: «عینبی تلمه» یعنی از آب خوشامد بیاوری که این کتاب را در آب انداختم و قطرات آب به بیرون شناور شد! پس پس از آنکه از آب بیرون آمدند به دنبال محقق طوسی گشتند.

بیشتر بخوانید  مرسدس بنز 300D 1977، یادآور گذشته

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

ابن حاجب گفت ای ملا تو اهل کجایی؟ گفت: از قوم توساما.

ابن حاجب گفت: از گاو طوس یا از الاغ طوس!؟ خواجه گفت: من گاو طوس هستم.

ابن حاجب گفت: شاخ تو کجاست؟

هاوایی گفت: شاخ من در طوس است، می روم بیاورم!» ضعیف و خسته بود و اشتباهی به ایران برگشت.

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

پس از چند شبانه روز به روستایی در کردستان رسید و برای رهایی از رنج خستگی، شب را با خود و چهار پایش سپری کرد. در آن زمان چند مرد و زن را نگران و مضطرب دید. این پرونده نشان داد که یک زن روستایی چندین روز برای زایمان تلاش کرد و اکنون بین مرگ و زندگی می چرخد.

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

خواجه از فرصت استفاده کرد و مدعی شد که زن حامله ای را بدون خطر به دنیا خواهد آورد. بستگان این زن روستایی به مقدم خواجه سلام کردند و به استقبال او آمدند و ادای احترام کردند. خواجه دستور داد که اموال خسته و فرسوده او را از قبل معالجه کنند و در انباری گرم بگذارند و آب و علوفه را تامین کنند. سپس دستور داد اتاقی گرم و تمیز برای آسایش و آرامش او آماده کنند. بعد از اینکه این دو رهگذر خیالش را راحت کردند و با اشتهای کامل غذای گرم و مطبوع خوردند، با اطلاعاتی که در پزشکی داشت، آموزش های لازم را برای تسکین درد و زایمان به بیمار داد و دعایی هم نوشت و به پزشک داد. رئیس به او گفت: گشنیز را روی ران چپش با کمی گشنیز ببند و مطمئن باش که به راحتی تمام می شود، اما مواظب باش بلافاصله بعد از زایمان نماز را از ران چپش باز کن وگرنه روده ها را بیرون می کشد.

بیشتر بخوانید  سری جدید پیامهای و بیوهای غمگین و گلایه دار

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

ضمناً زکریای قزوینی در مورد خواص گشنیز که در داستان فوق ذکر شد می نویسد:

«کازبره: در فارسی به آن گشنیز گفته می شود و شیخ الرئیس می گوید که اگر کزبره را آهسته کنده کنند و به ران زن ببندند که ولادتش سخت بود، از آن خلاص می شود.

یک ضرب المثل جالب جای من است خرم جا

اندکی بعد، خواجه بر ران چپ زن حامله که به آسانی زایمان کرد و از مرگ اجتناب کرد، تجویز کرد و نماز خواند.

بامداد خواجه نصیرالدین طوسی سوار بر اسبی گوش دراز با آذوقه و توشه کافی به طوسی رفت. بعد از مدتی که داشتند نماز می خواندند دیدند خواجه طوسی نوشته است خرم اول خانه دار خواه ناخواه اینجا هستم!

شنیده ها حاکی از آن است که این دعا از دیرباز در برخی از روستاها و شهرهای نواحی غرب ایران برای تحویل سنگین و سنگین مانند حرز جواد مورد استفاده قرار می گرفته و کم کم به ضرب المثل تبدیل شده است.


دیدگاهتان را بنویسید