رضا رئیسی، روزنامهنگار، در یادداشتی نوشت:
این روزها که از فضای عمومی تا شبکه های اجتماعی اذهان معطوف به مهمترین بروز و ظهور دولت تازه در منظر جهانی شده و حتی با پایان سفر رئیس جمهوری به نیویورک، منازعات و مجادلات از یک سو و تمجید و تحسین و تشویق از سوی دیگر پیرامون این سفر، بحث داغ و دامنه دار سپهر عمومی و رسانه ای است، لحاظ چند نکته جالب توجه و شایسته تامل به نظر می رسد.
البته که مخالف خوانی منتقدان دولت، امر غریب و عجیبی نیست، هر چند که این بار در نوع خود، صحنه ها و عرصه هایی درنوردیده شد که تا پیش از این حتی در دولت های اصلاحات و اعتدال نیز نمونه و شبیهی نداشت. وارونه نمایی و قلب واقعیات آنهم بر اساس فضاسازی و پروپاگاندای رسانه های معاند و مخالف نظام، برای اولین بار در چنین سطحی انجام پذیرفت.
مسعود پزشکیان در سفر خود نه تنها هیچ تخطی و تعرضی از سیاست های اصولی و ریشه دار نظام نداشت که برعکس در موافقت و تاکید و تصریح بر آن سخن گفت و چند جایی هم که منتقدان بر قطعات تقطیع شده از سخنان او مانور داده و فریاد وااسلاما سر دادند، در کلیت گفتار او حرف شاق و شاذی نزده بود و مخالف خوانی این بزرگواران مصداق ماجرای تفسیر مقطع آیه شریفه لا تقربوا الصلاة و أنتم سکاری بود که اگر ادامه آیه را نخوانی، می توانی مدعی آن شوی که خداوند امر بر عدم نماز خواندن کرده است، حال آنکه آیه در ادامه معنا می یابد که می فرماید: به هنگام مستی و شرب خمر به نماز نایستید. حال حکایت اینان است که خلع سلاح رژیم اسرائیل که ماهیتش بر جنگ سالاری و میلیتاریسم و خوی تجاوزگری استوار است و خلع سلاح آن شرط محال برای حامیان غربی این رژیم محسوب می شود، نادیده بگیرید و مدعی شوید که پزشکیان که خواسته این خو و ماهیت تجاوزگری را در برابر صلح خواهی و رویکرد دفاعی ما به جهانیان نشان دهد، سخن از کاهش تنش و کنار گذاری سلاح مشروع و دفاعی ما گفته است!
یا آنجایی که او بر حمایت آمریکا و دول غربی و چراغ سبز آنان برای حمله به لبنان اشاره می کند و تاکید دارد که حزب الله به تنهایی نمی تواند در برابر این اردوکشی جهانی بایستد و لاجرم نیاز به حمایت ما به عنوان مهمترین شریک راهبردی خود دارد این را تفسیر به تضعیف حزب الله و تقلیل جایگاه آن در رویکرد سیاسی دولت تازه کنید.
به هر تقدیر این مخالف خوانی ها هر چند قبیح و بی سابقه بود اما از سوی بخشی از مخالفان دولت که هنوز در گرماگرم فضای انتخاباتی و شوک حاصله از آن ماندهاند، دور از انتظار نبود.
اما در سوی دیگر ماجرا نکته تامل برانگیز برخی رفتارهای حامیان و دست اندرکاران رسانهای دولت است که عجیب و توجه برانگیز است.
به عنوان مثال دو خبر در ابتدا و انتهای این سفر از سوی تیم اطلاع رسانی دولت انتشار یافت و روی آن مانور گستردهای داده شد که نه تنها ارزش افزوده و تسهیل کنندگی در فضای پیرامونی و رسانه ای حول و حوش سفر نداشت که برعکس باعث سوء استفاده منتقدان و دامن زنی تبلیغات منفی علیه دولت شد.
خبر ابتدایی همراهی هیئت ۱۲ نفره در کنار رئیس جمهوری در سفر نیویورک بود. دیری نپایید که با انتشار عکس های سفر در رسانه رسمی دولت مشخص شد، تعداد ادعایی درست نیست و تنها بخشی از حلقه اولیه همراهان پزشکیان این تعداد هستند و این نکته فرصت را برای منتقدان باز گشود که روی ارقام عجیب و غریب مانور دهند و دولت را متهم به گناهان کاری و دروغ گویی کنند. حال آنکه هیچ ضرورتی نداشت چنین خبر سازی و مانور پیرامونی انجام پذیرد و واقعیت که چیز عجیب و غریبی هم نبود، گفته شود بخصوص در مورد دولتی که رئیس آن شهره به صداقت است و از عوامل برکشید او در سیاست همین خصلت صداقت است.
دومین خبر؛ اما در پایان سفر رخ نمود، جایی که کمیته اطلاع رسانی دولت با تیتر سوغات نیویورک، به بازگشت ۱۱۰۰ لوح هخامنشی واکنش نشان داد و جمعی از کاربران فجازی حامی دولت آن را به عنوان دستاورد سفر پزشکیان در بوق و کرنا کردند! حال آنکه همین عده و دیگرانی در زمان دولت مرحوم رئیسی وقتی که عزت الله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی بود و با آمدن این الواح متنی پرطمطراق در زحمات و دستاورد شهید رئیسی نوشت به او گوشزد کردند که دست به دستاورد سازی نبرد و این موضوع ارتباطی به روسای جمهوری نداشته و بعد از چند دهه پیگیری طرف ایرانی و دعاوی حقوقی، دادگاهی در آمریکا حکم به عودت این میراث فرهنگی ایرانیان از دانشگاه شیکاگو داده و در زمان روحانی و سپس رئیسی و حالا هم پزشکیان همزمان با سفر آنان این الواح به شکل تدریجی بازگردانده شده است.
به هر تقدیر این قسم رفتارهای رسانهای غیر حرفهای و نالازم نه تنها کمکی به دولت نمی کند و یار و یاور آن نیست که باری بر دوش دولت شده و دستاوردی جز هزینه سازی برای دولت چهاردهم نخواهد داشت و در همین ابتدای کار مصداق پایه گذاری دیوار کج است.