کیهان با اشاره به فیلم یوسف خاتمی کی، نوشت: «شبتلای» نه مسیر فرمی و نه محتوایی را طی می کند، بلکه فیلم کوتاهی است که نقش یک فیلم بلند را ایفا می کند. .
اولین برداشت از فیلم داستان و فیلمنامه ضعیف و منفعل آن است که قادر به بازی با شخصیت ها نیست. موقعیت دوربین گاهی در فیلم ها آنقدر بد است که به نظر می رسد یک آماتور واقعی پشت دوربین نشسته است.
خاتمی کیایی در اولین فیلم خود به تقلید کامل از سینمای فرهادی پرداخت و موضوع رازداری و دروغ را موضوع اصلی خود قرار داد. اکشن در فضایی بسته (خانه ای قدیمی) می گذرد که روز تولد مادربزرگ به دلیل گم شدن یک شی گرانبها با چالشی نه چندان مهم روبه رو می شود و در طول مسیر با شخصیت های دیگری آشنا می شویم و وارد زندگی خصوصی آنها می شویم.
کارگردان سعی می کند با خرده روایت های نامرتبط فیلم را از حالت بیکار بیرون بیاورد و فرهادیور را با چالش های دیگری آشنا کند، اما متأسفانه نبود اشکال در فیلمنامه و نبود داستانی جذاب، تمام برنامه های کارگردان را به هم می زند.
وقتی مشکلی نباشد داستان شکل نمی گیرد و اگر قصه نباشد قطعا بازیگری هم نخواهد بود.
یوسف حاتمی کیا نه تنها کارگردانی کرد، بلکه در انتخاب بازیگر نیز بسیار بد بازی کرد.
حسن معجونی که همچنان در سریال مسافران بهرام است، برای شخصیت اصلی فیلم انتخابی کاملاً اشتباه بود و بقیه بازیگران به جز یکتا ناصر که نقشی متفاوت از فیلم های منوچر هادی بازی می کرد، همگی عادی شدند. . . و مستقل و مستقل شد صورت و اثر نرسید.
فیلمساز در فیلمنامه خود داستان را روایت نمی کند، بلکه سعی می کند شخصیت ها را آشکار کند و با دیالوگ های نامناسب داستان را توسعه دهد، به همین دلیل است که شخصیت ها نسبت به شخصیت مقابلشان منفعل عمل می کنند و هیچ کنش و واکنش واقعی وجود ندارد. فقط در حفظ و اجرای تلاش های گفتگو؛ و همین گفته ها آنقدر در چارچوب های بی ربط اتفاق می افتد که سطح همذات پنداری مخاطب با شخصیت ها به صفر می رسد.
به عنوان مثال، ما کلوزآپ شخصیت ها را نمی بینیم تا بتوانیم با احساسات آنها ارتباط برقرار کنیم و آنها را در طول داستان دنبال کنیم. در عوض حتی در دعوا و دعوای خانگی هم فیلمساز از فول فریم استفاده می کند و وارد خصوصیات شخصیت ها نمی شود و ما مانده ایم با دیالوگ های تصنعی و شخصیت های نیمه دل!
آجری که به اشتباه در ابتدای فیلم قرار گرفت و فیلم را به سمت ثریا کایاکی سوق داد، عدم پتانسیل داستان برای تبدیل شدن به یک فیلم بلند است، زیرا فضای داستان مستلزم گنجاندن پلان های کوچک زیادی است. داستان آن را طولانی می کند و دقیقا نقطه ضعفش همین است. فیلمساز به چاه روایت های بی ربط تبدیل می شود که در فیلم به چاله آب تبدیل می شود و بس.
«شب طلایی» می توانست فیلم کوتاه خوبی باشد اما یوسف حاتمی کیا با عجله آن را تبدیل به یک فیلم بلند ضعیف کرد که به فرم، محتوا و موضوع اصلی خود وفادار نماند.
به نظر من فیلم شبطلایی یکی از ضعیف ترین فیلم های جشنواره فجر اخیر بود.