مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

کلاف سردرگم اقتصاد ایران در یک قاب | سخنرانی دکتر فرهاد نیلی

Picture of به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله


سوال در پرسشنامه: با در نظر گرفتن شرایط فعلی، از نظر شما تاثیرگذارترین اقدامی که یک مدیرعامل برای بهبود جامعه می‌تواند انجام دهد، چه می‌تواند باشد؟

– پاسخ به این سوال در پرسشنامه اختیاری بوده و ۵۰۲ نفر از مدیران عامل به این سوال پاسخ داده‌اند.

– مدل پاسخ‌دهی به این سوال به صورت باز بوده و به دلیل تشریحی بودن پاسخ‌ها، از تحلیل متن استفاده شده است.

منبع: تحلیل ایلیا ۱۴۰۳

۴۰ درصد از مدیران عامل آشنایی زیادی با مفاهیم و کاربردهای فناوری‌های دیجیتال تحول آفرین دارند

در دنیای امروز، فناوری‌های دیجیتال به سرعت در حال تحول و پیشرفت هستند و این امر، بر تمامی ابعاد زندگی بشر، از جمله دنیای کسب‌وکار، تاثیرات عمیقی گذاشته است. در این میان، مدیران عامل به عنوان رهبران سازمان‌ها، نقشی کلیدی در هدایت و رهبری این تحولات دارند.

آشنایی با مفاهیم و کاربردهای فناوری های دیجیتال تحول‌آفرین، یک ضرورت برای مدیران عامل در دنیای امروز است. مدیران عاملی که در این زمینه پیشرو باشند، می‌توانند سازمان خود را به سوی موفقیت در آینده رهنمون شوند.

بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل پرسشنامه،  ۴۰ درصد از مدیران آشنایی زیادی با مفاهیم و کاربردهای فناوری‌های دیجیتال تحول آفرین دارند.

 از طرف دیگر ۱۹ درصد از مدیران عامل با مفاهیم تحول دیجیتال آشنایی کمی دارند. این موضوع می‌تواند برای سازمان‌های آن‌ها چالش‌برانگیز باشد، زیرا تحول دیجیتال به طور فزاینده‌ای در حال تبدیل شدن به یک ضرورت برای کسب‌وکارها است.

میزان آشنایی با مفاهیم و کاربردهای فناوری‌های دیجیتال تحول‌آفرین (مانند هوش مصنوعی و واقعیت مجازی)

میزان آشنایی با مفاهیم و کاربردهای فناوری‌های دیجیتال تحول‌آفرین (مانند هوش مصنوعی و واقعیت مجازی)

سوال در پرسشنامه: به چه میزان با مفاهیم و کاربردهای فناوری‌های دیجیتال تحول‌آفرین (مانند هوش مصنوعی و واقعیت مجازی) آشنا هستید؟

– پاسخ به این سوال در پرسشنامه اجباری بوده و فرد می‌بایست پاسخ خود را از میان طیف لیکرت ۵ گزینه‌ای انتخاب کند.

منبع: تحلیل ایلیا ۱۴۰۳

۱۲ درصد از مدیران عامل ارزش‌های حاصل از پیاده‌سازی تحول دیجیتال را شناسایی و تحلیل کرده‌اند

هدف از تحول دیجیتال صرفاً دیجیتالی کردن سازمان نیست، بلکه خلق ارزش برای کسب‌وکار از طریق این فرآیند است. برای نیل به این هدف، سازمان به یک نقشه راه مدون نیاز دارد.

پاسخ مدیران عامل نشان می‌دهد که ۱۲ درصد از آن‌ها، علاوه بر اجرای تحول دیجیتال مبتنی بر استراتژی، به شناسایی و تحلیل ارزش‌های حاصل از آن نیز می‌پردازند. این آمار در مقایسه با سال گذشته ۹ درصد کاهش یافته است.

21 درصد از مدیران عامل نقشه راه تحول دیجیتال برای سازمان خود تدوین کرده‌اند و اقداماتی نظام‌مند در راستای نقشه راه تدوین شده انجام داده‌اند.

در این میان ۴۰ درصد از مدیران عامل بیان کرده‌اند که در راستای پیاده‌سازی تحول دیجیتال اقداماتی به صورت غیرنظام‌مند انجام داده‌اند. این عدد در سال گذشته ۳۱ درصد بوده است.

۸ درصد از مدیران عامل بر این باورند که کسب‌وکارشان نیازی به پیاده‌سازی تحول دیجیتال ندارد و در واقع سازمان به ضرورت آن پی نبرده است. این عدد نسبت به سال ۱۴۰۱، ۳ درصد افزایش داشته است.

در مجموع با وجود اینکه در سال ۱۴۰۲ شاهد افزایش توجه به ضرورت پیاده‌سازی فناوری‌های دیجیتال تحول‌آفرین در بین مدیران عامل هستیم، اما آمارها نشان می‌دهد که هنوز چالش‌های زیادی در مسیر پیاده‌سازی موفق این فناوری‌ها در سازمان‌ها وجود دارد.

وضعیت اجرای تحول دیجیتال در سازمان‌ها

وضعیت اجرای تحول دیجیتال در سازمان‌ها

سوال در پرسشنامه: وضعیت اجرای فناوری‌های دیجیتال تحول‌آفرین در سازمان شما چگونه است؟

– پاسخ به این سوال در پرسشنامه اجباری بوده است.

– تعداد نمونه: گزارش دوم: ۳۰۰، گزارش سوم: ۶۲۲

منبع: تحلیل ایلیا ۱۴۰۳

۶ـجمع‌بندی نتایج و راهکارها

چالش اول: کمبود و تامین نقدینگی

شرح نتایج: نتایج نشان می‌دهد که کمبود نقدینگی با سهم بیش از ۳۶ درصدی، در لیست مهم‌ترین مشکلات مدیران قرار دارد. مشکل کمبود نقدینگی در سازمان‌ها در سطوح مختلف تعریف می‌شود. ۴۴ درصد از مدیران عامل مسئله نقدینگی خود را از جنس کمبود برای توسعه چندبرابری کسب‌وکار فعلی خود عنوان کرده‌اند. در صورتی‌که ۱۰ درصد از مدیران بیان کرده‌اند هیچ‌گونه مشکل نقدینگی در سازمان خود ندارند.

بیشتر بخوانید  دستگیری 4 قاطر و کشف 74 تلفن همراه در خرم آباد - خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان

همچنین مدیران عامل با توجه به نوع مشکل و توانمندی‌های خود، از راهکارهای مختلفی برای غلبه بر این چالش بهره می‌گیرند. ۴۴ درصد از مدیران کاهش هزینه‌های عملیاتی و گرفتن وام از سیستم بانکی را به عنوان راه‌حل در شرایط مواجهه با مشکل اعلام کرده‌اند.

با توجه به دغدغه کمبود نقدینگی و همچنین مشکلات عدم ثبات اقتصادی که مدیران عامل در این گزارش بیان کرده‌اند، چه راهکارهایی قابل بررسی و اجرا است؟

اقدامات پیشنهادی:

۱) تامین مالی

همانطور که در گزارش مشخص است، شاید جدی‌ترین مسئله برای کسب‌وکارها در سال پیش‌رو تامین مالی برای مدیریت کردن جریان نقدینگی شرکت باشد. سازمان‌های متعددی مسئله نقدینگی را مسئله‌ای جدی برای رشد سازمان و اجرایی کردن ایده‌های جدید می‌بینند و حتی مسئله‌ای برای پوشش هزینه‌های جاری. از طرف دیگر امکان تامین مالی در کسب‌وکارها محدود شده است و مشاهده‌ها نشان می‌دهد تامین مالی از طریق وام بانکی دشوارتر و محدودتر از گذشته شده است. بنابراین لازم است که شرکت‌ها سایر روش‌های تامین مالی را بررسی و به کار بگیرند. در ادامه مروری بر روش‌های متعدد تامین مالی ارائه می‌شود.

تامین مالی از سوی طرف‌های تجاری یکی از روش‌های تامین مالی است. به این صورت که بتوان محصولات را پیش‌فروش کرد و یا پرداخت وجه به تامین‌کنندگان را در زمان‌های طولانی‌تری انجام داد. اگر چه این راهکار کارآمدی است اما به نظر نمی‌رسد در حال حاضر برای شرکت‌های زیادی قابلیت استفاده داشته باشد؛ گرچه ارزش فکر کردن و برنامه‌ریزی را دارد.

راه‌حل دیگر تامین مالی استفاده از قرض‌دهندگان است. به طور سنتی تسهیلات بانکی یکی از روش‌های مناسب است که پیش‌بینی می‌شود در سال جدید محدودتر شود. در این میان شاید برای سال آینده روش‌های انتشار اوراق بدهی و یا تامین مالی جمعی (Crowdfunding) روش‌های پرکاربردتری باشند. ضمن اینکه استقراض خصوصی نیز می‌تواند گزینه‌ی مناسبی باشد.

دسته سوم روش‌های تامین مالی، افزایش سرمایه، جذب سرمایه‌گذار جدید و مشارکت خاص (Joint Venture) هستند. با توجه به شرایط اقتصادی در ایران (جریان مخالف)، مشارکت خاص می‌تواند ریسک‌ها و هزینه‌های دو طرف را کاهش داده و به این شکل به تامین مالی کمک کند. بنابراین توصیه می‌شود که کسب‌وکارها چه در صنعت خودشان و چه در اطراف صنعت (تامین‌کنندگان، مشتریان و …) به دنبال فرصت‌های همکاری مشترک باشند.

۲) مدیریت هزینه

در شرایطی که کسب‌وکارها با کوچک شدن بازارها و کاهش تقاضا در سمت مشتریان مواجه هستند، سازمان باید بداند که برای بقا یا رشد چه هزینه‌هایی را به چه دلیلی و چگونه به طور موثر حذف کند. به عبارت دیگر کاهش هزینه، همسو کردن هزینه‌ها با استراتژی سازمان است. سازمان در گام اول لازم است که استراتژی شفافی برای کسب‌وکار خود داشته باشد و بداند که چگونه می‌خواهد درآمد کسب کند و سپس ساختار هزینه‌ها را بر استراتژی منطبق نماید (مثلا همسو کردن پاداش‌ها و هزینه حقوق و دستمزد با استراتژی) و سایر هزینه‌ها را بی‌رحمانه حذف کند.

در خصوص هزینه‌های عملیاتی نیز راه‌حل‌های افزایش بهره‌وری، مانند استانداردسازی و اتوماتیک کردن فرایند‌ها و افزایش چابکی سازمانی لازم است که مورد توجه قرار بگیرند. روش‌های نوآورانه‌ای مانند به کارگیری فناوری‌های دیجیتال و هوش مصنوعی و یا حتی تغییر در مدل کسب و کار و اجرای پروژه‌های تحول دیجیتال می‌توانند به کاهش هزینه‌ها و ایجاد قابلیت‌های سازمانی کمک کنند.

چالش دوم: جذب و نگهداشت منابع انسانی

شرح نتایج: جذب و نگهداشت همکاران متخصص و با عملکرد بالا از یک طرف روز به روز دشوارتر شده و از طرف دیگر عامل بسیار تعیین کننده‌ای در سرنوشت شرکت‌ها محسوب می‌شود. نتایج گزارش نشان می‌دهد این مسئله‌ یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی سازمان‌ها در سال ۱۴۰۲ بوده است. ۳۶ درصد از مدیران عامل از مشکلات منابع انسانی به عنوان مهم‌ترین چالش پیشِ‌روی سازمان خود نام برده‌اند. از طرف دیگر کمبود نیروی انسانی در سطوح مختلف، حفظ انگیزه همکاران در سازمان و خروج نیروهای توانمند ناشی از مهاجرت جز ۱۰ دغدغه اصلی مدیران عامل در سال ۱۴۰۲ بوده است که نشان از نقش پررنگ منابع انسانی در نگرانی‌های مدیران عامل و سازمان‌ها دارد و بهبود این موضوع می‌تواند منجر به آزاد شدن فکر مدیران عامل و پرداختن به مسائل بیزنسی و استراتژیک ‌گردد. اکنون سوال اینجاست که چه مکانیزم‌ها و فرایندهایی در این حوزه قابل اجرا است؟

بیشتر بخوانید  پورتو به دنبال جذب مهاجم بلژیکی- اخبار فوتبال جهان - اخبار ورزشی تسنیم

اقدامات پیشنهادی:

۱) اولویت نحوه پرداخت بر میزان پرداخت:

در شرایط اقتصادی فعلی پرداخت‌های بالا در جذب و ماندگاری افراد موثر است. اما تجربه نشان می‌دهد که نحوه پرداخت مهم‌تر از میزان پرداخت بر انگیزه کارکنان اثر می‌گذارد. به عنوان مثال پرداخت‌های سابقه محور و مدرک محور در شرکت‌ها انگیزه افراد توانمند را کاهش می‌دهد.

۲) بهبود سیستم‌های مدیریت عملکرد:

مسئله دیگر در جذب و نگهداشت این است که سیستم‌های مدیریت عملکرد دقیق ارزیابی نمی‌کنند و مدیران به همه کارکنان خود نمره‌های مساوی یا حداکثر می‌دهند و این باعث نارضایتی افراد با عملکرد بالا می‌شود. هر سیستمی که به کار برده شود، منجر به نارضایتی بخشی از افراد خواهد شد اما سیستمی که در سطح فردی، تیمی و شرکتی دقیق عمل نمی‌کند، منجر به نارضایتی بهترین‌ها می‌شود؛ در صورتیکه لازم است سیستم موجب نارضایتی افراد با عملکرد پایین باشد.

۳) اهمیت سیستم‌های غیرمالی و معنوی:

سیستم‌های غیرمالی و معنوی مثل قدردانی مدیران و اعطای نشان‌های افتخاری در دلبستگی سازمانی افراد بسیار موثر هستند. به عبارت دیگر سازمان می‌تواند سه گونه ارتقاء داشته باشد: عمودی، افقی و افتخاری. سازمان‌ها می‌توانند با برنامه‌ریزی یکسری رویدادها بر این اساس، برند کارفرمایی خود را ارتقاء دهند. البته باید توجه داشته باشند که برند کارفرمایی سازمان منعکس‌کننده واقعیت‌های داخلی سازمان بوده و از شوآف به دور باشد.

۴) ایجاد فرصت توسعه و یادگیری:

نسل‌های جوان‌تر به یادگیری و رشد بسیار اهمیت می‌دهند. بنابراین سازمانی که بتواند فرصت‌های توسعه‌ای از قبیل کار چالشی و معنادار، برگزاری دوره‌های آموزشی، اختصاص بودجه آموزشی به افراد و … را انجام دهد در جذب و نگهداری موفق‌تر خواهد بود.

۵) ایجاد برنامه‌های جانشین‌پروری

در نهایت برای افراد با استعداد مهم است که مسیر آینده خود را بدانند. برنامه‌های جانشین‌پروری می‌تواند آینده حضور در شرکت را برای کارکنان با عملکرد بالا روشن کند و به آن‌ها نشان دهد که سازمان برای آن‌ها برنامه مشخصی دارد و آن‌ها می‌توانند با ماندن در شرکت از لحاظ یادگیری، تاثیرگذاری و درآمد رشد کنند.

۶) روابط میان همکاران

روابط میان همکاران و بخصوص رابطه فرد با مدیر مستقیم خود نیز تاثیر قابل توجهی در رضایت و ماندگاری افراد به خصوص در تعامل با نسل جدید دارد. پیشنهاد می‌شود شرکت‌ها در زمینه ارتقای فرهنگ و مهارت‌های دیالوگ و درک متقابل سرمایه‌گذاری کنند. به‌ویژه مهارت‌های رهبری و مربی‌گری مدیران تاثیر مستقیمی بر انگیزه و حمایت ادراک شده افراد در سازمان دارد.

چالش سوم: کمبود تقاضا و کوچک شدن بازار

شرح نتایج: کمبود تقاضا و کوچک شدن بازار به عنوان یکی از چالش‌های اساسی در کشور مطرح است. به صورتی ‌که حدودا ۱۵ درصد از مدیران عامل به این مسئله اشاره‌ کرده‌اند. از طرف دیگر با مرور و بررسی شاخص‌های اقتصادی کشور، رکود، تورم و نوسانات نرخ ارز به شدت گرفتن این مسئله در فضای کسب‌وکار کشور اضافه می‌کنند. در همین راستا مدیران شرکت‌ها نیاز دارند تا استراتژی‌های مناسب را برای مقابله با کمبود تقاضا و تغییرات بازار اتخاذ کنند.

اقدامات پیشنهادی:

بین‌المللی شدن:

در زمانی که بازار داخلی فرصت رشد فراهم نمی‌کند (جریان مخالف در رودخانه اقتصاد کلان) و حتی سطح تقاضا و اندازه بازار احتمال کوچک شدن دارد، یک استراتژی برای زنده ماندن و رشد می‌تواند وارد شدن به بازار دیگر کشورها باشد. به این فرآیند بین‌المللی شدن (Internationalization) گفته می‌شود. بین‌المللی‌شدن، فرآیند تطبیق و ارائه محصولات و خدمات در بازارهای خارجی به ‌عنوان یک استراتژی محوری است.

بیشتر بخوانید  چهره عجیب و غریب وزیر ارتباطات

روندهای اخیر در دنیا حاکی از افزایش مداوم توسعه و فروش بین‌المللی و خارج از مرزها برای شرکت‌ها است، به‌ طوری ‌که ارزش پروژه‌های توسعه بین‌المللی اعلام‌شده نسبت به تولید ناخالص داخلی جهانی به سطوح بی‌سابقه‌ای رسیده است.

بین‌المللی شدن شکل‌ها و مراحل مختلفی دارد مانند صادرات، صدور مجوز و فرانشیز، سرمایه‌گذاری مشترک و مشارکت (Partnership)، ادغام و تملیک و توسعه‌ شرکت‌های تابعه که بسته به نوع محصول و خدمات و شرایط کشور مقصد یکی از این انواع قابل استفاده است.

در همین راستا، پیشنهاد عملیاتی این است که سازمان‌ها آمادگی خود و محصولات و خدماتشان را برای بین‌المللی شدن ارزیابی کنند، بازارهای مختلف را بررسی کنند، یک بازار بین‌المللی را به عنوان نقطه شروع انتخاب کنند، یکی از انواع شیوه‌های بین‌المللی شدن را انتخاب کنند و دست به اجرا و عمل بزنند. باید توجه داشته باشند که احتمال موفقیت در اولین قدم‌ها زیاد نیست و این کار نیاز به ممارست و پیگیری دارد اما می‌تواند سرنوشت شرکت را تغییر دهد.

انجام کسب‌وکار بین‌المللی نیازمند ایجاد قابلیت‌های پایه‌ای در افراد و سازمان است. افراد لازم است توانمندی گفتگو، پرزنتیشن، مذاکره، قانع‌سازی و برقراری دوستی با افراد بین‌المللی را داشته باشند. در سازمان نیز لازم است قابلیت‌های پایه‌ای مانند استراتژی مشخص، محتوای مناسب با توجه به جامعه مخاطب، دریافت استانداردهای خاص، زیرساخت قانونی و حقوقی (مثل تاسیس شرکت خارج از ایران) و … ایجاد شود. برای رشد در فعالیت بین‌المللی، فرهنگ تامل، چابکی یادگیری و مستند کردن تجربیات، بسیار تاثیرگذار است.

در آخر اینکه در سالیان اخیر شاهد توسعه‌ مفاهیمی از جمله Nearshoring و Friendshoring بوده‌ایم که ارتباط نزدیک کشورهای همسایه و یا دوست را نشان می‌دهد که در ادامه بحران‌ها و تنش‌های جهانی و نیز امکان تطبیق آسان‌تر محصولات ‌در راستای جهانی شدن پدید آمده است و پیش‌بینی می‌شود که در آینده نیز شاهد گسترش این موضوع باشیم. توصیه می‌شود سازمان‌ها فرایند بین‌المللی شدن خود را از کشورهای همسایه و دوست شروع کنند.

شرح نتایج: بررسی‌ها نشان می‌دهد که برنامه‌ ۴۵ درصد از مدیران عامل برای سال آینده، افزایش فروش و توسعه بازار است و پس از آن، تنوع محصولات یا خدمات قرار دارد؛ اما برای پیاده‌سازی این برنامه‌ها با مجموعه‌ای از موانع و محدودیت‌ها روبه‌رو هستند. برخی از این موانع و مشکلات قابل کنترل توسط شرکت هستند، مانند کمبود نقدینگی و نیروی انسانی متخصص که در سال گذشته جزو مهم‌ترین مسائل و چالش‌های مدیران بوده‌اند. همچنین، تعدادی از موانع نیز وجود دارند که خارج از کنترل مدیران عامل و سازمان قرار دارند؛ مانند عدم ثبات اقتصادی و مسائل مرتبط با بیمه و مالیات. اکنون سوال این است که چه اقداماتی برای غلبه بر این موانع وجود دارد؟

اقدامات پیشنهادی:

ادغام و تملیک (M&A):

زمانی‌ که منابع به اندازه کافی در محیط وجود ندارد (جریان مخالف)، شرکت‌ها نیازمند به فعالیت‌های صنفی بیشتری برای یادگیری از تجارب یکدیگر و به اشتراک‌گذاری راه‌حل‌ها و منابع دارند.

برای مقابله با این موانع می‌توان با شرکت‌های همکاری که در صنعت حضور دارند، محصولات یا خدمات مشترک داشت یا بازارهای جدیدی را به شکل مشترک مورد هدف قرار داد. این مفهوم برای شرکت‌های متوسط و بزرگ در دسته‌بندی راهبرد ادغام و تملیک (M&A) جای می‌گیرد. شرایط امروز نیازمند این است که شرکت‌ها بتوانند با استفاده از این راهبرد با سرعت بیشتری قابلیت‌های خود را توسعه داده و با استفاده از اقتصاد مقیاس (Economy of Scale) هزینه‌های خود را کاهش دهند.

از طرف دیگر فعالیت‌های صنفی و حرفه‌ای شانس ایجاد منابع و توان بیشتر برای تاثیرگذاری‌های نهادی را افزایش می‌دهد و ظرفیت چانه‌زنی شرکت‌ها را در مقابل مشتریان و رگولاتور بالا می‌برد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *