به گزارش سلام نو، روزنامه جوان در واکنش به گزارش آنلاین از جمعیت دانش آموزی ایران نوشت: جامعه ایران وارد دوران میانسالی شده و دیگر جوان نیست. تعداد جوانان رو به کاهش است و این کاهش آماری در روند رشد جمعیت دانشجویی نمایان می شود، اما این ماجرا خارج از بحث جمعیتی و از منظر اجتماعی، فرهنگی و از همه مهمتر اقتصادی قابل تحلیل است. .
بیکاری جوانان تحصیلکرده و ناکافی بودن تحصیلات دانشگاهی با نیازهای بازار کار، تحصیلات دانشگاهی را از مد افتاده است. اکنون دیگر خانواده ها و جوانان بیشتر به فکر درآمد و پول درآوردن هستند تا اعتبار اجتماعی آموزش عالی و درآمدزایی اغلب در بازار کار مشاغل پست تحقق می یابد. مشاغلی که اصلاً نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارند. این سؤالی است که «جوان» پیش از این در گزارشی با عنوان «لیسانس خارج از سبک است» به آن پرداخته بود.
آمار جمعیت دانشجویی کشور
بر اساس داده های آماری، جمعیت دانش آموزی در سال تحصیلی 95-94. سال تحصیلی 4 میلیون و 73 هزار و 827 نفر بوده که این تعداد در سال تحصیلی 95-95 به 3 میلیون و 616 هزار و 114 نفر کاهش یافته است.
روند نزولی جمعیت دانش آموزی در کشور در سال تحصیلی 97-96 ادامه یافت و به 3 میلیون و 373 هزار و 388 نفر رسید. تعداد دانشجویان کشور در سال تحصیلی 98-97 به 3 میلیون و 182 هزار و 989 نفر رسید و مجدداً دانشجویان با کاهش پذیرش دانشگاهی مواجه شدند.
آخرین آمار پژوهشکده و برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم که به تازگی منتشر شده و جدیدترین مبنای جمعیت دانشجویی در کشور محسوب می شود، باز هم حکایت از کاهش جمعیت دانشجویی در کشور دارد.
بر این اساس در سال تحصیلی 1399-1400، 3 میلیون و 173 هزار و 779 دانشجو در دانشگاه های کشور داشتیم.
نیمی از کنکورها موفق به انتخاب رشته نمی شوند
گزارش های سانس نیز نشان می دهد که در سال های اخیر بیش از 50 درصد کنکورها انتخاب رشته نکرده اند. سال گذشته سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرد که 52 درصد از 1400 داوطلب کنکوری که مجاز به انتخاب رشته شده اند، شغل خود را رها کرده و از پذیرش دانشگاه منصرف شده اند. این روند کاهش انتخاب رشته کنکور از سال 1389 آغاز شد و هر ساله تعداد کمتری از داوطلبان کنکور رشته ای را انتخاب کردند به طوری که در سال 1396 بیش از 60 درصد و در سال 1397 بیش از 54 درصد داوطلبان رشته ای را انتخاب کردند. رشته و در سال 1398 46 درصد و پارسال همین 46.47 درصد انتخاب رشته کرده اند و این احتمال وجود دارد که انتخاب رشته های کنکور امسال نیز افزایش یابد. فقط 10.15 درصد از متقاضیان واقعاً می خواهند به دانشگاه بروند و این 10.15 درصد رقابت آنها برای مکان های خاص در دانشگاه های خاص و برتر است و بقیه متقاضیان اگر بخواهند به دانشگاه بروند با فرش قرمز و بسیاری خالی روبرو می شوند. صندلی ها
یعنی برای دهه 80 لیسانس گرفتن مد نیست و مثل دهه 60 و 70 به هر قیمتی و در هر رشته ای نمی خواهند مدرک دانشگاهی بگیرند. شاید تعدد افراد تحصیل کرده و بیکار بدون پول مشکل اصلی باشد که تحصیلات دانشگاهی را در نظر این دسته از داوطلبان بی ارزش کرده است. علاوه بر این، در شرایط کنونی جامعه، تحصیلات دانشگاهی دیگر معیاری برای سنجش موقعیت اجتماعی نیست و پارادایم های اجتماعی از تحصیل به پول تغییر وضعیت داده اند. هم بچه ها و هم خانواده ها متوجه شدند که راه موفقیت و خوشبختی فقط از طریق دانشگاه نمی گذرد و همه افراد نباید تحصیلات دانشگاهی داشته باشند.
جامعه دیگر دانشگاه را تنها راه موفقیت نمی بیند
محمد داوری کارشناس حوزه آموزش در گفت و گو با «جوان» با تاکید بر اینکه پدیده کنکور پدیده ای تحمیلی از سوی مافیای پذیرش و نظام آموزشی ناکارآمد ماست، می افزاید: بسیاری معتقدند که کنکور و … دانشگاه راه سعادت، صلح و خوش شانسی است، ناامیدند!
به گفته قاضی، در دهه های گذشته فضا به گونه ای بود که دانشگاه و کنکور بهشت موعود و رمز سعادت و موفقیت محسوب می شد و اکنون گرایش و نگرش مادی گرایی حتی به دبیرستان های اول هم رسیده است و چه زمانی. شما با دانش آموزان کلاس نهم صحبت می کنید، آنها به دنبال سطح درآمد و زمینه های شغلی هستند. وی تاکید می کند: الان دیگر دکتر و مهندس بودن فایده ای ندارد و این نگاه مادی گرایی باعث شده است که نگاه آبرومندانه به دانشگاه و اینکه چه ماشین و خانه ای دارید و آیا می توانید به خارج از کشور سفر کنید یا خیر؟ معیار شأن اجتماعی و مدرک تحصیلی مانند گذشته آبرومند نیست، بنابراین از منظر نگرش، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جایگاه دانشگاه ها در کشور کاهش یافته است. مخصوصاً برای دانشگاه های داخلی و اگر کرامتی هست برای دانشگاه های خارج از کشور است».
از نقطه نظر قضاوت، در حال حاضر حدود 10 درصد رقابت برای برخی از ظرفیت های خالی در رشته هایی مانند پزشکی وجود دارد، اما در ریاضیات نرخ پذیرش بالای 100 درصد است. البته خوب است که علاقه به علوم انسانی بیشتر شود.
فرصت یا تهدید؟!
به نظر می رسد کاهش جمعیت دانشجویی کشور چندان بد نیست و فرصت ها بیشتر از تهدیدهاست!
داوری با تاکید بر اینکه راه موفقیت از دانشگاه نمی گذرد، می افزاید: علاوه بر این هرکسی که مدرک می گیرد نیازی به ورود به دانشگاه ندارد و در هیچ کجای دنیا اینطور نیست. کارآموزی با ورود به بازار کار و بازار فنی-حرفه ای و حتی ورود به مدرسه آزاد باید در کنار آموزش عمومی از پایه دهم با حذف دروس غیرضروری انجام شود و دانش آموز باید مهارتی را بیاموزد تا پس از فارغ التحصیلی بتواند شغلی پیدا کند. در بازار کار، اما در حال حاضر تعادل بین بدون رشته تحصیلی، فارغ التحصیلان و تقاضای بازار کار وجود دارد. هیچ تناسبی بین استعدادها و علایق و رشته هایی که جامعه و خانواده به فرزندان تحمیل می کنند وجود ندارد.
این کارشناس حوزه آموزش تاکید می کند: «اگر قرار است همه به دانشگاه بروند، پس از کجا می خواهیم مشاغل دیگری را که نیاز به تحصیلات عالی ندارند تهیه کنیم؟» در حال حاضر نیروهایی مانند نیروهای تأسیساتی توسط افراد مجرب غیرمتخصص تأمین می شود. در حالی که این مشکل را می توان با تقویت هنرستان های فنی-حرفه ای حل کرد، اما باز هم برخی فکر می کنند کار و دانش و فنی-حرفه ای یعنی افراد بی استعداد! این در حالی است که ما خیلی بیشتر از پزشک و مهندس به تکنسین نیاز داریم. اگر مدرک فنی-حرفه ای داشته باشند، مطمئناً وقتی وارد خانه ما شوند بهتر می شود، اما در سیاست گذاری و فرهنگ سازی در این بخش مشکل داریم و خود دانش آموزان هم نگاه مثبتی به رشته های فنی-حرفه ای دارند. ، کار و دانش. این نیست”.