[email protected]
ایجاد روحیه مسوولیتپذیری در کودک، هدیه ارزشمندی است که والدین میتوانند به فرزندان خود ببخشند، زیرا این ویژگی یکی از پایههاي اساسی شخصیت سالم بوده و ضامن محکمی برای موفقیت و خوشبختی هر انساني است. اين ويژگي کمک میکند که انسان در مواجهه با مشکلات زندگی از عهده حل آنها برآید و مراقب خود باشد. نداشتن روحیه مسوولیتپذیری و وابستگی ریشه بسیاری از مشکلات رفتاری در کودکی و بزرگسالی است. بعضي از والدین که از روش آسان برای تربیت کودک خود بهره ميبرند، تصور میکنند در صورتي که به فرزند خود محبت کنند قادرند احساس ارزشمندی که یکی از نیازهای اساسی انسان است را در کودک خود به وجود آورند، درصورتی که به اعتقاد دکتر ویلیام گلسر، روانشناس و نظریهپرداز بزرگ آمریکایی، لیاقت و ارزشمندی در خلال انجام وظیفه و مسوولیتها و کسب موفقیت حاصل میشود.
عدم اطلاع از مهارتهای فرزندپروری مشکلات زیادی را هم برای والدین و هم برای کودک ایجاد میکند. رعایت نکردن اصول تربیت صحیح، مانند عدم ایجاد تعادل در جهت تربیت کودکانی مسوول، یکی از مشکلات عمده است. متاسفانه افراد زیادی وجود دارند که در زندگی خود کمتر تعادل را رعایت میکنند که یکی از دلایل آن روحیه همهچیزدانی در تربیت فرزند است. این گروه یا به شیوه مستبدانه و پدرسالارانه آنقدر سخت میگیرند که حتی اجازه فکر کردن هم به فرزند خود نمیدهند یا خيلي آسان میگیرند، و در هر دو صورت مانع پرورش فکر، خلاقیت و مسوولیتپذیری کودک خود میشوند. برخی از والدین که در خانوادههای مستبد و پدرسالار تربیت میشوند به جبران رنجها و سختیهایی که متحمل شدند از شیوهای آسان استفاده کرده و باعث وابستگی فرزند خود میشوند. مثلا این والدین از بستن بند کفش و آماده کردن دفتر مشق و کتاب گرفته تا فکر کردن به جای فرزند خود، تمام وظایف و مسوولیتهای او را انجام میدهند. همچنین این والدین با دادن یک راه حل فوری به صورت تذکر و یا پند و اندرز تمام راههای فکر کردن را از فرزند خود میگیرند. نسل امروز طوری تربیت شده که احساس میکند از ابتدای زندگی همیشه کسانی وجود داشتهاند که غصه او را بخورند و کارهایشان را انجام دهند و حتی به جایشان فکر کنند، یا آنقدر مسایل را برایشان بزرگ جلوه میدهند که بچهها تصور میکنند قادر نيستند مشکلات را حل کنند. بنابراین در چنین شرایطی، فرد به هیچ روی به مشکل خود فکر نمیکند چه برسد به اينكه قادر به حل آن باشد. در این شیوه تربیتی والدین به جای اینکه تلاش کنند راهکاری بیابند که فرزندشان مسوولیتپذیر و مستقل بار بیاید و مشکلاتش را حل کند، آنها را وابسته بار میآورند. چنین فرزندانی به دلیل مواجه نشدن با مشکلات، مسایل را نمیشناسند و در نتيجه ما با نسلی روبهرو هستیم که شکننده است و قادر به تحمل مشکلات و مصیبت نیست.
با توجه به این مشکلات، برای ایجاد روحیه مسوولیتپذیری در یک کودک، چه باید کرد؟
برای رسيدن به يك پاسخ، گفتوگوي ما را با دکتر علیرضا اکرمینژاد، روانپزشک و مشاور خانواده بخوانيد.
* آقای دکتر، مسوولیت در لغت به چه معناست؟
واژه مسوولیت از لحاظ لغوی به معنای توانایی پاسخ دادن، و در عرف و عام به مفهوم تصمیمگیریهای مناسب و موثر است. منظور از تصمیمگیری مناسب این است که کودک در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که معمولا از او میرود به انتخابی دست بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر وی شود. پاسخ موثر، پاسخی است که کودک را قادر سازد به هدفهایی که باعث تقویت عزت نفسش میشوند دست یابد. مثلا هنگامی که کودکی میخواهد به ملاقات دوستش برود باید از حیث اجازه والدینش مطمئن شود. اگر او بدون مباحثه و به نحوی صادقانه از آنان خواهش کند، بسیار احتمال دارد که پاسخی مثبت دریافت کند. همه والدین زمانی که با آدابدانی کودک مواجه میشوند به خواستههایش پاسخ مثبت میدهند. علاوه بر این لازم است کودکان از نیازها و هدفهای خویش آگاه باشند. کودک زمانی فردی مسوول به شمار میآید که با در نظر گرفتن هدفهای خویش و نیازهای سایرین عمل کند.
* آیا مسوولیتپذیری ارثی و ژنتیکی است؟
خیر. مسوولیتپذیری ارثی نیست و باید از طریق تجربه آموخته شود.
* حس مسوولیت پذیری در یک کودک چگونه به وجود ميآید؟
– باید به او مسوولیت داده شود.
– در مورد اثربخشی پاسخهای خویش، او باید بازخورد مثبت دریافت کند.
– در مورد راههای گوناگونی که در سایر موقعیتها مناسباند، اطلاعاتی داشته باشد.
* ضرورت نظم، انضباط و مقررات براي آموزش مسوولیتپذیری را چگونه ارزیابی میکنید؟
در واقع، هدف از ایجاد انضباط و مقررات، ایجاد فردی مطیع و سربهراهی نیست که چون غلام حلقه به گوش هر دستوری را بدون چون و چرا اجرا کند، بلکه منظور آن است که ضوابط و قواعدی حاکم بر اندیشه و تمایلات او باشد که در پرتو آنها بتواند از زندگی و مزایای آن به نحوی شایسته بهره گیرد. در واقع اصل مهم، آشنایی کودک با وظایفش است. این اطاعت تا زمان خاصی لازم است و پس از رسیدن به بلوغ عقلی، والدین دیگر نقش فرمانده را ندارند و در آن هنگام به عنوان مشاور عمل میکنند.
کودک باید تا این سن یاد گرفته باشد که خودش تصمیم بگیرد؛ آن هم تصمیم صحیح، چرا که اگر همه جا نیاز به حضور و امر و نهی ما داشته باشد و وظایف خود را از ما دستور بگیرد فردی وابسته بار خواهد آمد و در سنینی که به استقلال نیاز دارد، نمیتواند بهطور مستقل عمل کند و همواره چشمش به دهان بزرگترهاست. پس باید با راهنمایی کودک او را در رسیدن به این توانایی کمک کنیم و با در اختیار گذاشتن اصول و قوانین، راه را بر او هموار كنیم. البته این مقررات نباید مانع آن باشد که کودک از تجربیات شخصی خود استفاده کند.
* برای آموزش مسوولیت چه روشهایی وجود دارد؟
1- طرح قصه: گاهی اوقات میتوان با طرح قصه و نمایش، کودک را با وظایفش آشنا کرد. کودکان اغلب دوست دارند تصورهایی در مورد خود بشنوند و خودشان قهرمان اول قصه باشند. میتوان در جریان قصه رفتارهای درست و غلط آنها را به آنان نشان داد و از آنان نتیجهگیری خواست.
2- نمایش رفتارش به او: گاهی پیش میآید که کودک درخواستی دارد و برای آن داد و فریاد میکند. در آرامش و زمان مناسب میتوان رفتار او را با نوعی تقلید به او نشان داد و آن وقت است که او شرمنده خواهد شد.
3- طرح سوال: گاهی اوقات طرح سوالی مناسب برای متوجه کردن او به وظیفهاش مناسب است. مثلا وقتی از خریدن نان تمرد میکند میتوان سوال کرد که این کار در خانه به عهده چه کسی است؟
4- دعوت به مسابقه: گاهی اوقات میتوان کودک را به مسابقه دعوت کرد. بچهها تا ۵ دقیقه وقت دارید اسباببازیها را جمع کنید هر کسی اسباببازیهای بیشتری جمع کرده باشد برنده است.
5- تذکر در قالب شوخی: گاهی نیز روال وظیفهاش را در قالب شوخی به او تذکر دهید.
6- تهیه فهرست: آخرین راه پیشنهادی، تهیه فهرستی از عیبها برای مبارزه با آنهاست. به این ترتیب که پس از مشورت با کودکان خود هفتهای را به هفته مبارزه با یک عیب (مثلا ناسزاگویی) نامگذاری میکنیم. در این هفته افراد سعی میکنند از زدن حرفهای زشت خودداری کنند. در آخر هفته میتوانیم در صورت موفقیت در اصلاح این عیب جشن بگیریم. نکته مهم این است که کودک یاد بگیرد بدون هیچگونه فشار و اجباری خود را موظف به رعایت قوانین و مقررات کند.
* براي آموزش مسوولیتپذیری به کودکان چه موانعی سر راه والدین وجود دارد؟
1- احساس گناه والدین: احساس گناه زمانی به وجود میآید که معتقد میشویم آنچه را که انجام میدهیم و نحوه انجام دادن آن، به سطح انتظاراتی که از خویش داریم، نمیرسد. برای کاهش دادن احساس گناه، باید انتظارات خود را تا سطح معقولی پایین بیاوریم یا عملکرد خویش را بهبود بخشیم، یا هر دو را به طور همزمان انجام دهیم.
2- دشوار بودن تنبیه برای والدین: برای والدینی که به زحمت میتوانند کودکان خویش را تنبیه کنند آموزش مسوولیتپذیری دشوار است، زیرا آنها فاقد توان اعمال زور برای مسوولیت دادن به فرزندان خود هستند.
3- کودکی والدین بر رفتارشان تاثیر میگذارد: بسیاری از والدین در زمان کودکی خود، دشواریهایی را به علت بیعاطفگی و بدزبانی والدین خویش تجربه کردهاند، از این رو هنگامی که میکوشند از روش نامطلوب والدین خود پرهیز و برعکس آنان عمل کنند، از افراط به تفریط میگرایند.
4- برایم راحتتر است که خودم انجامش دهم: هنگامی که والدین احساس میکنند «برایم آسانتر است خودم انجام دهم!» کودکان متضرر میشوند، زیرا فرصت یادگیری آنچه را که موجب تکامل کفایتشان میشود از دست میدهند و دیگر مسوول انجام دادن وظیفهای که از آنها انتظار میرود، نیستند.
یکی از انگیزههای مهم در جمله «خودم انجامش میدهم» تمایل به پرهیز از کشمکش است. بسیاری از والدین از کشمکش با فرزندان خویش پرهیز میکنند و برایشان آسانتر است که همه مسوولیتها را خود برعهده گیرند.
* چه هنگام کودک، فردی مسوول محسوب میشود؟
– وظایف مقرر خویش را بیآنکه نیاز به یادآوری باشد، انجام دهند.
– بتواند برای هر کاری که انجام میدهد، دلایلی را معین کند.
– سایرین را در حد افراط مقصر قلمداد نکند.
– بتواند از بین راههای مختلف راهی را برگزیند.
– بدون احساس ناراحتی زیاد بتواند به تنهایی کاری را انجام دهد یا بازی کند.
– بتواند تصمیماتی بگیرد که با تصمیمات سایر افراد گروهش متفاوت باشد.
– هدفها و علايق گوناگونی داشته باشد که برای وی جالب توجه باشند.
– بدون جر و بحث زیاد به محدودیتهایی که والدین برایش قائل میشوند احترام بگذارد و آنها را رعایت کند.
– بتواند بیآنکه چندان احساس سرخوردگی کند مدتی توجه خویش را روی وظایف پیچیده متمرکز سازد.
– آنچه که قول انجامش را میدهد به پایان برساند.
– بدون دلیلتراشی افراطی به اشتباهات خویش اعتراف کند.
* برای مطالعه بیشتر خوانندگان چه کتابهایی را پیشنهاد میکنید؟
کتابهای زیر منابع بسیار خوبی برای مطالعه بیشتر است.
1- پورنقشبند. زهرا، اطاعت و حرفشنوی در کودک، انتشارات علامه طباطبايی، ۱۳۷۳
2- آ. اس. نیل، کودکانی آزاد و مستقل تربیت کنیم، مترجم: عبدالرضا صرافان، انتشارات دستان
3- هریس کلمز- رینولوبین، آموزش مسوولیت به کودکان، مترجم: پروین علیپور، انتشارات آستان قدس رضوی