وابسته نشدن به مرد در رابطه عاطفی
وابستگی عاطفی و عشق غالباً شبیه هم به نظر میرسند. طبیعی است که بر روی افرادی که برایمان مهم هستند و دوستشان داریم، سرمایهگذاری عاطفی کنیم، اما اگر احساس کنید که نمیتوانید بدون عشقتان، یکی از اعضاء خانواده یا دوستانتان خوشبخت و خوشحال باشید، از مرز عشق عبور کردهاید و وارد قلمرو وابستگی عاطفی شدهاید.
وابستگی عاطفی برای خودتان و رابطهتان دردسرساز میشود، خوشبختانه روشهای پرشماری برای بازیابی استقلال عاطفی یا پیشگیری از دلبستگی شدید به رابطه وجود دارد.
نشانههای وابستگی عاطفی
اعتیاد یا وابستگی عاطفی غالباً در روابط، به ویژه در روابط زناشویی و عاشقانه به وجود میآید و در نتیجه رابطه حالت حمایتکنندگی خود را از دست میدهد و به مانعی برای رشد و حتی تهدیدی برای سلامت ذهنی همسران تبدیل میشود. اگر از رابطهتان راضی نیستید و در رابطه احساس خوشبختی نمیکنید، این احساس نارضایتی احتمالاً پیآمد قرار گرفتن در موقعیتی است که ایجاد وابستگی و اعتیاد کرده است.
بنابراین برای این که با آگاهی بیشتری عمل کنید، در این بخش با نشانههایی آشنا میشوید که بیانگر سطوح مختلف وابستگی عاطفی به طرف مقابل است:
-
در وهله نخست اگر در رابطه زجر میکشید و دچار احساسات آزاردهندهای مانند ناراحتی یا اضطراب هستید، اما در عین حال نمیتوانید مسیر زندگیتان را تغییر بدهید یا او را ترک کنید، به احتمال زیاد دچار حدی از وابستگی عاطفی شدهاید. درست است که روابط عاشقانه پیچیده هستند و برای حفظ و بهبود آنها باید تلاش کنید، اما لازم نیست که زجر بکشید.
-
یکی از بارزترین نشانههای وابستگی عاطفی این است که هیچ فعالیتی را خارج از محدوده رابطه انجام نمیدهید. اگر تمام فعالیتها و روابط اجتماعیتان، از سرگرمی و مطالعه گرفته تا شغل و دوستان محدود به رابطه است و اگر تمام کارها را با عشقتان انجام میدهید، احتمالاً دچار وابستگی عاطفی شدهاید.
-
ناتوانی در تنها ماندن یکی دیگر از ویژگیهای وابستگی عاطفی است. احتمالاً آنقدر به شریک شدن با همسرتان در همه چیز عادت کردهاید که راه دیگری را برای به تنهایی انجام دادن کارها بلد نیستید، شاید هم نگرانی کلافهتان میکند، نگرانی از این که مبادا اتفاقی برای عشقتان بیفتد یا این که شک مانند خوره وجودتان را میخورد که او الان مشغول انجام چه کاری است.
-
فکر میکنید یا باور دارید که بدون عشقتان نمیتوانید زندگی کنید یا این که زندگیتان بدون او بیمعنا است و تمام جهان برایتان در او خلاصه میشود. این تصورات از علائم بارز وابستگی عاطفی به شمار میآید.
-
حسادت غالباً یکی دیگر از علائم شاخص وابستگی عاطفی به شمار میآید، چرا که حسادت از فقدان ارتباط و احساس شک و ناامنی در رابطه نشأت میگیرد.
علل وابستگی عاطفی
دلایل متعددی برای ایجاد وابستگی عاطفی وجود دارد. وابستگی عاطفی گاهی اوقات نتیجه این واقعیت است که ما یاد نگرفتهایم تا سختیهای زندگی را تحمل کنیم و بنابراین نمیتوانیم شریک عاطفیای را که آزارمان میدهد، ترک کنیم، چرا که از تغییر یا تنها ماندن میترسیم. در موارد حاد حتی اگر مورد سوءاستفاده قرار بگیریم یا با ما بدرفتاری شود، باز هم نمیتوانیم یار بیرحممان را ترک کنیم.در بعضی موارد به دلیل مشکلات مربوط به اعتماد به نفس و عزت نفس به شریک زندگیمان وابسته میشویم، به این امید که به این ترتیب احساس خوبی درباره خودمان پیدا کنیم، او تحسینمان کند یا به آن احساس امنیت و ثباتی برسیم که خودمان نتوانستهایم در خودمان ایجاد کنیم.
افتادن در دام وابستگی عاطفی هر دلیلی که داشته باشد، در نهایت مشکل فردی است که به شریک عاطفیاش وابسته شده است و او است که باید شخصیت خودش را بهبود بدهد تا رابطه سالمی را پایهریزی کند. از سوی دیگر توقعات بیش از حد، انتظار همراهی دائمی، حسادت و هزار و یک مشکل دیگر که برخاسته از وابستگی عاطفی است، رابطه را به سراشیبی سقوط میکشاند.
تفاوت عشق و وابستگی در رابطه
در این قسمت از مقاله تفاوت های عاشق بودن و وابستگی در روابط عاشقانه را برای شما توضیح خواهیم داد.
وابستگی عاطفی
برای این که متوجه شوید آیا دچار وابستگی عاطفی شدهاید یا خیر، سوالات زیر را از خودتان بپرسید:
-
آیا برای خودتان شخصیتی را خلق میکنید که فکر میکنید عاشقش هستید ؟ -
آیا متوجه شدهاید که در روابط گذشتهتان عادت داشتهاید تا از معشوقتان یک بت و یک مرد ایدهآل بسازید ؟ -
آیا خصوصیاتی را که دوست دارید، به محبوبتان نسبت میدهید و خصوصیات واقعی او را نادیده میگیرید ؟ -
آیا به جای آن که به شخصیت واقعی عشقتان توجه کنید، عمدتاً بر روی رفتار او با خودتان متمرکز میشوید ؟ -
آیا عمیقاً تحت تاثیر رفتارش با خودتان قرار دارید که باعث میشود خودتان را خاص و منحصر به فرد حس کنید ؟ -
آیا همسرتان را مسئول خوشبختی، امنیت و ارزشمند بودن خود میدانید ؟ -
آیا وقتی در کنار عشقتان نیستید، یا وقتی او برخلاف انتظارتان با شما تماس نمیگیرد، مضطرب و وحشتزده میشوید ؟ -
آیا فهرست بلندبالایی از انتظارات و خواستهها دارید که متوقعید همسرتان آنها را برآورده کند تا امنیت و عشق را حس کنید ؟ -
آیا احساس میکنید که بدون او نمیتوانید زندگی کنید ؟ -
آیا از فکر از دست دادنش ترس بر وجودتان مستولی میشود ؟ -
اگر عشقتان به شما توجه نکند و شما را تایید نکند، از درون احساس پوچی و تنهایی میکنید ؟ -
نسبت به همسرتان حسادت میکنید و خودتان را مالک او میدانید ؟ -
آیا رفتار همسرتان را تحت کنترل میگیرید تا او کارها را به همان شیوهای که شما دوست دارید، انجام بدهد ؟
عشقی که برخاسته از ترس باشد، عشق نیست احتیاج است.
وابستگی عاطفی از احساس پوچی درونی نشأت میگیرد. این احساس پوچی زمانی ایجاد میشود که خودتان را ترک کنید و از همسرتان انتظار داشته باشید که خلأ وجودیتان را پر کند و عشق و امنیت را در وجودتان تزریق کند.وقتی همسرتان را مسئول خوشبختی، امنیت و ارزشمند بودن خود بدانید، احساس میکنید که باید بر رفتارش نظارت داشته باشید تا شما را به روشی که میخواهید و میپسندید، دوست داشته باشد.
عاشق بودن
عشق و کنترلگری فرسنگها با هم فاصله دارند. هر دو طرف یک رابطه در بستر عشق واقعی فرصت رشد و بالندگی دارند و عشق از مصالح و منافع آنها حمایت میکند، به عبارت دیگر عاشق هرگز سعی نمیکند معشوقش را تحت کنترل بگیرد یا او را به انحصار خود در بیاورد. بنیان عشق بر بخشندگی و شراکت استوار است، عاشق گیرنده نیست، دهنده است.
عشق با احتیاج تفاوت دارد. وقتی عاشق کسی باشید، از صمیم قلب برای خصوصیات ذاتی او، یعنی خصوصیاتی که به مرور زمان از بین نمیرود، ارزش قائل میشوید. عاشق بیشتر از آن که به خصوصیات سطحیتری مانند قیافه، ثروت و قدرت توجه کند، به ویژگیهای ریشهدارتر و بادوامتر قلب و روح اهمیت میدهد.
چالش عشق واقعی اینجا است که شاید همیشه نتوانید در ازاء عشقی که به محبوبتان میدهید، عشقش را دریافت کنید. متمرکز شدن بر روی دریافت عشق باعث میشود که قلبتان را ببندید و رفتاری کنترل کننده در پیش بگیرید و به این ترتیب عشق را در وجود خودتان و در نفس رابطهتان بکشید.
حال آن که اگر روی عاشق بودن و دوست داشتن تمرکز کنید و در لحظه لحظه زندگی سعی کنید آنچه را که برای خودتان و محبوبتان دوستداشتنی است، کشف کنید، قلبتان به روی عشق و زندگی باز میماند. چنانچه همواره عشق و مهربانی را برای خودتان و دیگران بخواهید، میتوانید عشق واقعی را تجربه کنید.
اگر خودتان، ذات زیبا و شگفتانگیز خودتان را دوست نداشته باشید، نمیتوانید ذات دیگری را ببینید و دوست داشته باشید. وقتی خودتان را نشناسید و برای خودتان ارزش قائل نباشید، به نیازتان برای دریافت عشق وابسته میشوید. وقتی عاشق خودتان باشید، به فرد آسیبپذیری تبدیل نخواهید شد که همواره نیازمندانه در جستجوی تایید و توجه دیگری است. وقتی تایید و توجهی را که نیازمند آن هستید، به خودتان بدهید، به راحتی میتوانید متوجه شوید که چه زمانی یک نفر از شما سوءاستفاده میکند و چه زمانی از صمیم قلب به خود واقعیتان اهمیت میدهد. رمز عاشق شدن و عاشق ماندن این است که ابتدا عاشق خود بودن را یاد بگیرید.
چگونه در رابطه وابسته یک پسر نشویم
با خودتان صادق باشید و سعی کنید ریشههای وابستگی را پیدا کنید. شاید چون هرگز مجبور نشدهاید که تنها بمانید، از تنها ماندن میترسید، شاید هم عزت نفستان وابسته به تعریفها و تحسینهای او است. راجع به این موضوع فکر کنید، چون ریشهیابی کردن این وابستگی، شرط اصلی غلبه به آن است.
با تنهایی خودتان کنار بیایید. فضاهایی را پیدا کنید که در ظرف آنها بتوانید بدون در کنار داشتن عشقتان، خود واقعیتان باشید و از همه مهمتر از آن فعالیت لذت ببرید: این کار را میتوانید با یوگا، پیوستن به یک گروه کوهنوردی، ثبتنام در کلاس عکاسی و .. شروع کنید، نکته مهم این است که فعالیتی را انتخاب کنید که همیشه دوست داشتهاید آن را انجام دهید و به آن علاقهمندید. نتیجه مهمی که از این کار میگیرید، این است که اطمینان خاطر پیدا میکنید، جنبهای از شخصیتتان هست که وجود آن وابسته به طرف مقابلتان نیست.
به افکار منفی خود، به ویژه حسادت، ترس و … توجه کنید و سعی کنید خودتان را از این احساسات منفی قویتر کنید. وقتی متوجه میشوید که در حال سقوط در گردابی از افکار منفی هستید، از خانه بیرون بروید، کمی پیادهروی کنید یا با یکی از نزدیکان مطمئن خود تماس بگیرید و درباره این احساسات با او صحبت کنید.
با عشقتان حرف بزنید. ارتباط رکن اصلی هر رابطهای است. وقتی با عشقتان حرف میزنید و ارتباط برقرار میکنید، تجاربتان را با او در میان میگذارید، به این ترتیب او میفهمد که درگیر چه احساسات و افکاری هستید و امیدوارید که چه تغییراتی در زندگیتان ایجاد شود. در نتیجه میتوانید از خودتان حمایت کنید و خودتان را بهتر بفهمید.
به مشاور مراجعه کنید. البته مراجعه به مشاور زمانی توصیه میشود که خودتان به تنهایی نتوانید راهی را برای تغییر دادن خودتان پیدا کنید.
سفر کنید و سفر کنید. زندگی سرشار از وقایع جدید و شگفتانگیزی است که فرصتهای فراوانی را برای یادگیری در اختیارمان قرار میدهد، اگر خود را از زیر بار ترس و اضطراب رها کنیم، میتوانیم از همه چیز، به ویژه رابطهمان به رضایتبخشترین شکل ممکن لذت ببریم.
وابستگی در رابطه تعاریف، نشانهها و دلایل مختلفی دارد. گاهی اوقات ممکن است فرد درگیر رابطهای شود که مدتها زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. برای رهایی از این وابستگی بهتر است ابتدا با خود صادق باشید و ریشه وابستگی را پیدا کنید، با معاشرت بیشتر و حضور در اجتماع تنهایی خود را برطرف کنید، از تفکرات منفی دوری کنید.
با فرد مقابلتان صحبت کنید و از همه مهمتر به مشاور مراجعه نمایید. گاها ادامه رابطه نه به خاطر عشق بلکه به خاطر وابستگی عاطفی و روحی و روانی به فرد مقابل است. چنین رابطهای در اکثر موارد دوام نخواهد آورد و هر چه بیشتر ادامه یابد، اتمام آن عواقب جدی تری به دنبال خواهد داشت و میتواند به شدت آسیب زننده باشد.
بیشتر بخوانید:
تفاوت دوست داشتن و وابستگی چیست؟
تاثیرات منفی بعد از تمام شدن یک رابطه عاشقانه
چگونه وابسته نشویم و از وابستگی رها شویم