رابطه بین دختر و پسرها همواره مورد بحث خانواده ها بوده و یکی از دغدغه های والدین به حساب می آید؛ با ما در مجله اینترنتی دلگرم همراه باشید تا بیشتر به این مهم بپردازیم .
ارتباط بین پسرها و دخترها می تواند به شیوه های گوناگونی صورت گیرد. این شیوه ها عبارتند از:
برخورد مبتنی بر شناخت و احترام متقابل
عده ای از دختران و پسران ایرانی با شناخت واقعی از یکدیگر و به دور از تخیلات و رؤیاهای غیر واقعی با یکدیگر رو به رو می شوند. آن ها یک نگاه و یک کلام از جنس مخالف را به عشق تعبیر نمی کنند و آن را در ذهن خود و در رؤیاهای خویش نمی پرورانند.
آنان به هنگام برخورد با مردان و پسران و زنان و دختران فامیل در برخوردها و مجامع فامیلی بسیار باوقار و سنگین برخورد می کنند و در عین پرس و جو از احوال یکدیگر و پاسخ گویی به پرسش های آنان، دچار افراط در خنده و شوخی نمی شوند.
برای چنین افرادی، برقراری ارتباط پنهانی در خارج از خانه با جنس مخالف معنایی ندارد، زیرا از یک سو به حد کافی راجع به جنس مخالف مطلب می دانند.
و از سوی دیگر می دانند که خانواده و جامعه نیز برای برقراری روابط نزدیک و صمیمی بین دو جنس برنامه ای دارد و آن را از طریق ازدواج و فراهم آوردن شرایط مقبول اجتماعی به تحقق می رساند.
توجه جوانان و نوجوانان به این واقعیت ها می تواند رفتار آنان را در مقابل جنس مخالف، مبتنی بر احترام و به دور از افراط و تفریط و خیال پردازی توجیه سازد.
برخورد مبتنی بر شرم افراطی
مقصود از شرم افراطی، ناتوانی فرد در برخورد با افراد اجتماع است. این ناتوانی در روان شناسی با تعابیری چون کناره گیری و انزوا طلبی بیان شده است.
این رفتار را باید با آن چه «حیا» نامیده می شود متفاوت دانست؛ زیرا حیا یک صفت پسندیده اخلاقی است و عبارت است از: «کنترل ارادی رفتار خویش به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران» در حقیقت، حیا رفتاری ارادی و اختیاری است.
در حالی که شرم یک نوع ناتوانی در ابراز وجود است. شرم و خجالت یک حالت هیجانی است که فرد در آن به شکل غیر ارادی از انجام عملی و یا بیان عقیده ای و با حضور در جمع و جماعتی خودداری می کند.
در برخورد انسانی با یکدیگر از جمله برخورد دو جنس با یکدیگر، شرم و خجالت رفتاری است نادرست و حیا حالتی پسندیده است. حیا نقش تربیتی و سازنده دارد؛ در حالی که شرم و خجالت می تواند مضر باشد و حتی گاهی تبدیل به ضد خود شود.
برخورد دست پاچه و هیجان زده
عدم شناخت افراد از دیگران به خصوص از نحوه قضاوت آنان درباره خودشان باعث برخورد هیجان زده و دست پاچه با آن ها می شود. وقتی افراد نمی دانند که دیگران در مورد آن ها چگونه قضاوت می کنند و یا نمی دانند که عکس العمل دیگران در مقابل آن ها چگونه خواهد بود، دچار هیجان زدگی می شوند.
در چنین وضعیتی رفتار آن ها از حالت عادی خارج می شود و خود را بی کفایت می یابند و از انجام دادن کارهای عادی هم چون؛ راه رفتن، سخن گفتن، گرفتن و برداشتن اشیاء و امثال این ها به خوبی برنمی آیند.
مهم تر از این موارد این است که ارزیابی و قضاوت آن ها نسبت به دیگران و محیط، در چنین اوضاعی دگرگون می شود و معمولاً در نحوه ارزیابی دیگران از خود دچار افراط و تفریط می شوند.
عده ای از دختران و پسران نوجوان امروزه به دلیل نداشتن شناخت صحیح از جنس مخالف چنین حالتی را از خود بروز می دهند. طوری که یک نگاه، آنان را هیجان زده می کند و تصور می کنند که صاحب نگاه، عاشق آن ها شده است.
برخورد خشک و محدود
برخی از دختران و پسران هنگام برخورد با یکدیگر به نحو خشک و محدود رفتار می کنند. آن ها از انجام آداب معمول در برخورد اجتماعی سرباز می زنند و از سلام و احوال پرسی متداول در میان خویشان و آشنایان غیر هم جنس نیز اجتناب می کنند.
این گونه رفتارها هنگامی غیر عادی تلقی می شود که از حدود شرع و عرف فراتر رود و به رفتار افراد شکل قهرآمیز و خشن دهد. تربیت نوجوانان بر اساس این شیوه نه تنها آنان را در داشتن رفتار صحیح اجتماعی یاری نمی کند، بلکه می تواند آنان را آسیب پذیر بار بیاورد.
برخورد مبتنی بر پرخاشگری
پرخاشگری به درجات متفاوتی در درون اکثر افراد بشر وجود دارد، ولی در مورد برخی از افراد به میزانی می رسد که به صورت یک صفت مشخصه شخصیت می تواند به شمار بیاید.
پرخاشگر، فردی است که پرخاشگری به عنوان یک تمایل مستمر او را به طرف انجام دادن اعمال آسیب رساننده سوق می دهد. یکی از موارد پرخاشگری در روابط دو جنس، ویراژ دادن سریع موتور یا ماشین در مقابل دختران است که باعث ترساندن آنان شده و یا با پرتاب سنگ، شیشه منزل آنان را می شکنند و تمایل و رفتار پرخاشگرانه خود را نشان می دهند.
برخورد پنهانی
در نظر اول، پسر و دختری که با یکدیگر نامه رد و بدل می کنند و یا تماس تلفنی برقرار می سازند عوامل و دست اندرکاران اصلی برقراری روابط پنهانی به شمار می آیند.
ولی عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان نوجوانان است. در حقیقت، آن چه دختران و پسران نوجوان را به طرف برقراری رابطه پنهانی سوق می دهد، صرفاً تمایل غریزی نیست، بلکه وجود افکار و باورهایی است که معمولاً به شکل غیر رسمی و گاه پنهانی در میان آنان جریان دارد.
وجود این فکر که داشتن دوست پسر یا دوست دختر نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و با این اندیشه که داشتن چنین روابطی نشانه بزرگ شدن و بزرگ بودن آنان است، از جمله عوامل مهم زمینه ساز در برقراری روابط پنهانی است.
یکی از این عوامل، احساس رسالت برخی از دختران و پسران نوجوان به منظور یافتن دوست برای یکدیگر است. این نوجوانان نقش کاتالیزور را در برقراری روابط ایفا می کنند.
برخورد افراطی
یکی دیگر از شیوه های برخورد بین دو جنس مخالف، افراط و زیاده روی در معاشرت است. این گونه معاشرت ها معمولاً ناشی از بینش خاصی است که در خانواده مبنی بر اجتماعی بودن و معاشرتی بودن و در حقیقت باانگیزه مترقی بودن وجود دارد.
مهمانی های مختلط، شوخی و خنده، غیر مقید بودن در مورد نحوه پوشش و حتی تماس بدنی مثل دست دادن از جمله مشخصه های معاشرت افراطی است.
بینش حاکم بر این گونه معاشرت ها زمینه را برای انجام اعمالی که از معیارها و هنجارهای اجتماعی به شدت فاصله می گیرد، فراهم می آورد.
برخورد غیرعادی و ناپخته
این برخوردها، رفتارهایی چون متلک گویی، مزاحمت های تلفنی، خبر چینی برای دوستان و فامیل، تهمت زدن، غیبت کردن و غیره را در بر می گیرد.
یکی دیگر از این گونه رفتارها که در شهرهای بزرگ، کم و بیش به چشم می خورد، ولگردی فردی و گروهی برخی از دختران و پسران در خیابان ها و به خصوص پارک ها و سینماهاست.
برخوردهای غیر عادی و ناپخته معمولاً از نوجوانانی سر می زند که والدین آن ها از فقر فرهنگی و تربیتی رنج می برند. این گونه والدین نه تبیین و معنای روشنی از زندگی دارند و نه برنامه مشخصی برای تربیت فرزندان خود تدارک دیده اند.
با نهایت تأسف، این قبیل خانواده ها در ایجاد یک زنجیره آسیب زا در جامعه نقش زیادی دارند. خود با یک زندگی آسیب پذیر و آسیب دیده رو به رو هستند و فرزندان آنان نیز در صورتی که در معرض تربیت صحیح قرار نگیرند، زندگی آسیب پذیر و آسیب زایی را آغاز خواهند کرد که فرزندان آنان نیز دنباله این آسیب زایی را خواهند گرفت.
عوامل مؤثر در برقراری دوستی های خیابانی
فروید(1933) یکی از اولین کسانی بود که به روابط دختر و پسر توجه کرد. او سائق جنسی ناآگاهانه را در جذب شخص جوان به سمت جنس مخالف و فعالیت های جنسی مؤثر می دانست.
روان شناسان نیز معتقدند «عشق رمانتیک» نقش مهمی در ارتباطات بین دو جنس دارد. عشق رمانتیک تعامل عاطفی پر شور نسبت به فرد دیگر است و می تواند آغازی برای ارتباطات جدید باشد.
اما به اعتقاد جامعه شناسان، در جامعه امروز ایران، وجود مسایل اقتصادی، نگاه دو گانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزش های دینی نیست، زمینه مناسبی برای این مسخ شدن می باشد و متأسفانه این مسئله در همه لایه های سنی و شخصیتی تا حدودی رسوخ کرده است.
از آن جا که نهاد خانواده به عنوان یکی از مکانیسم های اساسی جامعه پذیری و انتقال ارزش ها و نگرش های جامعه به نسل های متفاوت به یکدیگر معرفی شده است، بنابراین نقش خانواده در انتقال فرهنگ ها اهمیت زیادی پیدا می کند.
این در حالی است که امروزه اغلب خانواده ها در گیر و دار زندگی پرتلاطم خویش، نقش کلیدی انتقال آموزه های فرهنگی، سنتی و دینی خود را به فراموشی سپرده اند.
تا جایی که می توان ادعا کرد در هیچ مقطع تاریخی، ارزش ها و نگرش های افراد و گروه های اجتماعی در درون جوامع به سرعتی که امروزه در حال تغییر می باشد، دچار دگرگونی نبوده است.
همراه با این دگرگونی های وسیع محیطی و ساختاری، نظام ارزشی جوامع نیز با تأخیر به آن واکنش نشان می دهد و دچار دگرگونی می شود.
پدیده دوست یابی از جنس مخالف، در ایران برای مقاطعی قبل از انقلاب و به صورت محدود در شهرهای بزرگ و بین اقشار خاصی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی دیده شد، ولی با شکل گیری انقلاب اسلامی و تأکید بر احکام و ارزش های دینی و مذهبی، چنین روابطی نفی شد.
تا این که دوباره در سال های اخیر همراه با بالا رفتن سطح تحصیلات، حضور زنان و دختران در عرصه های اجتماعی، گسترش کمی و کیفی وسایل ارتباط جمعی و آشنایی جوانان با ارزش های غربی، این پدیده به شکلی نوظهور در جامعه باز تولید شده است.
فراگیری این پدیده در میان اکثر جوانان، فارغ از چارچوب های متعارف عرفی و دینی، ناشی از رواج فرهنگ فردیت و استقلال محوری بوده و تا حدی امنیت خانوده ها را از بابت کنترل و هدایت رفتارهای فرزندان آسیب پذیر کرده است.
دوستی به قصد ازدواج
برای اکثر قریب به اتفاق دختران، دوستی و رابطه با یک پسر به هیچ وجه یک رابطه دوستی معمولی نیست؛ بلکه این دوستی و رابطه در تصور و ذهن آنان همان چیزی است که به طور قطع منجر به ازدواج خواهد شد.
همین تصور نادرست نوجوانان و واقعیت های متفاوت موجود در جامعه ما باعث شده که نوجوانان و جوانانی که به طریق غیر مشروع و غیر متعارف با فردی از جنس مخالف رابطه دوستانه برقرار می کنند آسیب ببینند.
تلاش برای برقرار ساختن ارتباط با افراد غیر هم جنس نیز بیشتر در بین پسرانی دیده می شود که به نحوی از وضعیت خود راضی نیستند. این گونه افراد ممکن است از جمله کسانی باشند که ترک تحصیل کرده اند یا در تحصیل موفقیت زیادی نداشته اند.
اما از میان نوجوانان و جوانان، آن هایی که به کاری مشغول هستند و به کار خود علاقه مند می باشند و احساس رضایتمندی و پیشرفت در کار دارند معمولاً دست به برقراری ارتباط غیر متعارف با افراد غیر هم جنس نمی زنند و تمایل غریزی خود به طرف غیر هم جنس را از طریق متعارف یعنی ازدواج اشباع می کنند.
یکی از منابع بسیار مهم در تغذیه فکری نوجوانان، وجود افکار و شایعات رایج بین آن هاست. افکاری که معمولاً در گفت و گوهای خصوصی و گاه به صورت حرف ها و مسائل پیش پا افتاده ولی در عین حال قطعی بین نوجوانان رد و بدل می شود.
این افکار معمولاً به اطلاع مربیان، پدران و مادران نمی رسد؛ به این خاطر برای آنان نامرئی است. این افکار درس هایی نامرئی هستند که به شکل غیر رسمی بین نوجوانان رد و بدل می شوند و از طریق گفت و شنودهای مکرر، آن ها را می آموزند و نتیجه آن ها را به صورت راهنمای عمل، مورد استفاده قرار می دهند.
از طرفی خانواده نقش تعیین کننده ای در برقراری این گونه دوستی ها دارد. پدر و مادر از بدو تولد فرزندشان باید در اندیشه شکل دهی رفتار اجتماعی او باشند.
باید در فکر این باشند که نوزاد امروزشان به سرعت رشد خواهد کرد و به عنوان کودک و نوجوان و جوان و سرانجام بزرگ سال وارد اجتماع خواهد شد.
مسامحه در این زمینه و تکرار این باور که کودک خود بزرگ می شود و خودش بسیاری از مسائل زندگی را خواهد آموخت، مشکلاتی برای خانواده و جامعه ایجاد خواهد کرد که بران آن ها به سادگی امکان پذیر نیست.
یکی از مهم ترین مواردی که در زمینه تربیت اجتماعی باید در نظر داشت، آماده ساختن فرزندان برای رویارویی با جنس مخالف است.
زیرا نه می توان فرزندان را طوری تربیت کرد که از هر فردی از جنس مخالف بگریزد و خود را در تاریک ترین نقطه خانه مخفی کند و نه می توان او را به حال خود رها کرده و منتظر پیش آمد روزگار نشست، بلکه باید از سال های اولیه زندگی، فرزندان تصویر روشنی از نحوه برخورد با جنس مخالف برایشان ترسیم شود.
برخی از این مشکلات که ناشی از خانواده ها است عبارتند از:
-
برداشت نادرست از شرع و محدود ساختن مطلق نوجوان در برخورد با جنس مخالف -
عدم آموزش صحیح در مورد وضعیت و واقعیت جنس مخالف -
القاء افراط در رفتار اجتماعی و برخورد با جنس مخالف -
سخت گیری و خشونت نسبت به نوجوان -
سخت گیری در مورد ازدواج -
فقدان جوّ تفاهم و گفت و شنود در مورد مسائل گوناگون بین والدین و نوجوان -
عدم آموزش حدود شرعی در مورد محرم و نامحرم و یا حلال و حرام -
غیرتی بودن افراطی برخی از برادران و پدران در خانواده
شیوه برخورد جامعه با نوجوان نیز می تواند یکی از عوامل مؤثر در برقراری روابط دوستانه بین پسرها و دخترها باشد. به این ترتیب که هر یک از افراد به مثابه عضوی از جامعه، نه تنها در مورد مسائل تربیتی خود و اعضای خانواده خویش باید حساس باشند؛ بلکه در خصوص هر یک از اعضای جامعه نیز باید حساسیت داشته باشند.
اگر در مقابل رفتار نادرست و حتی انحرافی دختر یا پسری در جامعه، احساسی جز ناخشنودی و یا ناخوشایندی به افراد دست دهد، باید آن ها در نحوه تفکر و اندیشه خودشان تجدید نظر کنند.
شخصیت سالم اجتماعی و تربیتی اقتضاء می کند که در مورد تمام اعضای جامعه حساسیت وجود داشته باشد و مشکل آنان، مشکل خود تلقی شده و به گونه ای رفتار شود که وضع برای اشاعه فساد و فحشا و هر گونه اختلال در روابط سالم اجتماعی تغییر داده شود.
از سوی دیگر، مطالعات نشان می دهد با افزایش سطح تحصیلات، رابطه دوستی با غیر هم جنس به صورتی معنادار افزایش پیدا می کند و به تدریج ارزش های مدرن جایگزین ارزش های سنتی می شود که این تقابل، بخشی از موانع و محدودیتهای هنجاری و ذهنی در برقراری رابطه با غیر هم جنس را مرتفع می کند.
از طرف دیگر، مهارت های ارتباطی، قدرت خود ابرازی و شناخت افراد تحصیل کرده، مزیتی برای برقراری روابط با غیر هم جنس است.
فراهم بودن امکان تعامل گسترده تر در فضاهای آموزش عالی در ایران نیز تجارب و فرصت های بیشتری برای برقراری این گونه روابط در ایشان به وجود می آورد.
نتایج برخی مطالعات دیگر نیز نشان می دهد که دوستی با جنس مخالف چه از طرف دختر و چه از طرف پسر، به دلایل گوناگونی هم چون:
-
پاسخ به یک نیاز عاطفی -
ضعف اعتقادات -
فشار دوستان و هم سالان -
رفع نیاز جنسی -
آشنایی به قصد ازدواج -
مشکلات مربوط به ازدواج و تنظیم خانواده -
شهرنشینی (البته در روستاها ارتباط بین پسر و دختر با شهرها فرق دارد) -
صنعتی شدن -
حضور زنان و دختران در عرصه های اجتماعی -
گسترش مکان های هم حضوری زنان و مردان -
گسترش کمّی و کیفی وسایل ارتباط جمعی -
آشنایی جوانان با ارزش های غربی
انجام می شود.
بیشتر بخوانید:
تعریف عشق در روانشناسی ، عشق و عاشقی چیست ؟