MeetNews اولین “خانه” های کشور با متوسط درآمد 99 و متوسط قیمت خانه در این سال 36 سال طول کشید تا صاحب خانه شوند. این دوره انتظار البته به شرط “رشد درآمد برابر با تورم مسکن سالانه” محاسبه می شود که معمولاً با افزایش قیمت ملک دنبال می شود. سالنامه خرید خانه در هر استان تعداد متفاوتی را نشان می دهد. جهش قیمت مسکن منجر به افزایش 1.5 برابری شاخص “انتظار” شد. سهم اجاره ها نیز از هزینه های ماهانه محاسبه می شود.
فاصله زمانی بین شکستن شیشه مستاجران افزایش یافته است. براساس آخرین گزارش مرکز آماری در مورد هزینه های سالانه خانوارهای شهری و روستایی در کشور ، فاصله خانه اصلی و کلید خانه در سال 1999 نسبت به سال قبل افزایش یافته است. اگر 30٪ از درآمد کل خانوار در کشور را پس انداز کنیم ، این شاخص به 36 سال افزایش یافته است. این بدان معناست که 36 سال طول می کشد تا یک خانوار یک سوم درآمد سالانه خود را پس دهد تا بتواند یک واحد مسکونی 100 متر مربع را خریداری کند. البته این شاخص به طور مشروط بر اساس آمار رسمی محاسبه می شود ، زیرا در این دوره یا قیمت مسکن باید ثابت بماند ، یا نرخ رشد سالانه درآمد و قیمت مسکن باید در مدت 36 سال برابر باشد ؛ فرصتی که بسیار بعید و شاید غیرممکن باشد. در شهر تهران ، وضعیت این شاخص بسیار بدتر است و فاصله زمانی برای صاحبخانه شدن بر اساس وضعیت درآمد خانوار در تهران به 65 سال بی سابقه رسیده است. براساس “دنیای اقتصاد” ، آخرین آمار هزینه های خانوار ، جدولی حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت “محرومیت” از بازار مسکن را نشان می دهد. محرومیت به معنای زمانی است که برای خرید خانه اول به خانوارها نیاز است. در واقع ، این نشان می دهد که مالک خانه چه مدت طول می کشد. محاسبه نشان می دهد که در یک سال ، هم در تهران و هم در کشور ، میزان محرومیت متقاضیان مسکن افزایش یافته است ، زیرا زمان انتظار برای میزبان شدن به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برای محاسبه این شاخص ، مساحت یک خانه 100 متر مربع در نظر گرفته شده است ، زیرا متوسط مسکن در معاملات کشور بیش از 100 متر مربع است و در جهان این منطقه مبنای محاسبه این شاخص است.
فرض دیگر در این محاسبه میزان پس انداز است که معادل 30٪ از کل درآمد خانوار است ، اگرچه برخی مطالعات دانشگاهی نشان می دهد در دو سال گذشته به دلیل تورم و معیشتی که برای خانوارهای ایرانی ایجاد شده ، پس انداز خانوار به 20 کاهش یافته است. ٪ کل درآمد ، اما با این وجود استاندارد 30٪ پس انداز بر اساس این محاسبه است. همچنین ، اگر قیمت مسکن در تهران و کشور ثابت بماند یا بیش از نرخ رشد درآمد خانوار افزایش پیدا نکند ، این محاسبه درست است که با توجه به دوره های رکود و رونق نیز بعید به نظر می رسد. در دو سال گذشته ، در حالی که متوسط رشد درآمد خانوار 30 درصد بود ، در تهران متوسط رشد قیمت خانه در سال بیش از 50 درصد است و در کشور این مقدار در سال گذشته حدود 100 درصد است.
سرانجام ، با توجه به این محاسبه ، با در نظر گرفتن مفروضات فوق ، شیشه زندگی مستاجران در کشور طی 36 سال و در تهران طی 65 سال ، با خرید خانه شکسته می شود. برآورد مجمع جهانی اقتصاد در فوریه 1999 ، زمانی که هنوز آمار رسمی دستمزد منتشر نشده بود ، کم و بیش به اطلاعات رسمی موجود نزدیک بود. این برآورد زمان انتظار برای خانه دار شدن در کشور را 28 سال و در تهران 66 سال را محاسبه می کند. اما اگر این شاخص با پس انداز 20٪ از کل درآمد محاسبه شود (که با واقعیت زندگی امروز مطابقت بیشتری دارد) ، زمان انتظار برای خرید خانه در تهران به 109 سال می رسد ، یعنی بیش از یک قرن! از طرف دیگر ، این فاصله زمانی در کشور در سال 1998 23 سال و در تهران 49 سال بود ، به این معنی که محرومیت های بازار مسکن در سال 1999 افزایش یافته است.
البته طبق برآورد جدید ، “اقتصاد جهانی” مبتنی بر افزایش درآمد تقریباً 30 درصدی در بهار 1400 نسبت به 99 و به دلیل کاهش قیمت مسکن در سه ماه اول سال جاری است برخی از شهرها ، از جمله تهران ، این شاخص تخمین زده می شود که اوایل امسال تا حدی بهبود یافته باشد ، بنابراین زمان انتظار برای میزبانی در کشور به 33 سال و در تهران به 56 سال کاهش یافته است. با این حال ، این پیشرفت آنقدر ناچیز است که تاثیری در محرومیت از مسکن ندارد. زیرا نشان می دهد که زندگی خانگی در تهران و بسیاری از شهرهای کشور در مقایسه با سال 1995 بین یک تا حدود 1.5 برابر شده است. این زمان در استاندارد جهانی حدود 10 سال است. جالب است که شاخص گذشت زمان برای صاحبخانه شدن در تهران در اواخر دهه 1970 حدود 12 سال بود ، رقمی نزدیک به هنجار جهانی ، اما پس از جهش بیش از 80 درصدی قیمت مسکن در سال 1986. ، این شاخص به 32 سال در سال 1988 ، در دوره پس از جنگ ، اوضاع اندکی بهبود یافت و شاخص به 27 سال رسید ، اما دوباره پس از افزایش قیمت مسکن در سال 1992 ، این شاخص به 30 سال افزایش یافت. از آن زمان ، با ظهور یک دوره رونق جدید ، شاخص زمان انتظار برای خرید خانه در تهران دوباره جهش ناگهانی کرد و اکنون این مبلغ به 65 سال رسیده است. در حال حاضر وضعیت این شاخص در سه استان کرمان ، گلستان و لرستان برای افراد زیر 10 سال مناسب است. البته ممکن است آمار قیمت مسکن در این استان ها به طور کامل ثبت نشده باشد ، اما براساس اطلاعات موجود در مورد وضعیت قیمت ، این موضوع محاسبه شده است.
همچنین ، 15 استان در وضعیت بحرانی قرار دارند که می توان شش استان را “قرمز” توصیف کرد ، زیرا زمان انتظار در آنها بین 29 تا 60 سال است. استان تهران در بالای این لیست قرار دارد ، جایی که شاخص مهلت خرید خانه به 60 سال رسیده است. استان های اصفهان ، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی با شاخص های 33 ، 31 و 30 در ردیف های بعدی قرار دارند و البرز و مرکزی با شاخص 29 در لیست استان های دارای وضعیت قرمز قرار دارند.
قابل ذکر است که در سال 1998 تعداد استانهایی که وضعیت مطلوبی داشتند (شاخص دسترسی به مسکن زیر 10 سال) بیشتر بود و 12 استان در این لیست بودند ، اما اکنون تعداد آنها به سه استان کاهش یافته است. همچنین در سال 1998 ، وضعیت بحران متعلق به سه استان بود ، اما در سال 1999 ، 15 استان در وضعیت بحرانی قرار داشتند ، در این میان شش استان با توجه به شاخص دسترسی مسکن وضعیت قرمز را تجربه کردند.
عامل تعیین کننده دیگری که وضعیت مسکن خانوارهای کشور را منعکس می کند ، سهم اجاره از درآمد سالانه خانوار است. در حال حاضر بیشترین عامل هزینه در سبد هزینه خانوار در تهران و کشور اجاره بها است. اجاره ها یک سوم درآمد متوسط کشور و دو سوم درآمد خانوارهای تهران است. اما از 31 استان ، تنها سه استان در وضعیت خوب و شش استان در قرمز رتبه بندی شده اند.
در استان تهران سهم اجاره بها از کل هزینه خانوارها 47 درصد و در تهران این میزان 65 درصد است. پس از تهران ، استان های البرز ، هرمزگان و کوم با توجه به این شاخص در نقطه ضعف قرار دارند ، به طوری که این شاخص در استان های مذکور به ترتیب 30 ، 28 و 27 درصد هزینه خانوار است. در استانهای البرز و قزوین ، 27 درصد از هزینه خانوارها صرف اجاره می شود. ارزش طبیعی این سهم در جهان معمولاً بین 15 تا 20٪ است و اگر این مقدار در هر شهر از 20٪ فراتر رود ، وضعیت غیر عادی گزارش می شود. طبق مرکز آماری ، در سال 1999 در مجموع 23٪ از خانوارهای کشور مستاجر و 68٪ مالک بودند. سایر خانوارها نیز در خانه های شرکتی زندگی می کردند یا شرایط زندگی آنها به اشکال دیگر ثبت می شد. مقایسه این مقادیر با سال 1994 بدون مزیت نیست. در سال 1994 ، تعداد مستاجران کمی بیشتر و مالکان کمی کمتر بود ، به طوری که 66٪ از خانوارها مالک و 24٪ از آنها مستأجر بودند. طبق آمار مرکز آمار ، تعداد خانوارها در 99 کشور در 99 کشور 25 میلیون و 600 هزار خانوار بوده است.