به گزارش سلام نو، روزنامه شرق نوشت: پس از دو سال آنلاین شدن مدارس، ویدئویی که در شبکه های اجتماعی منتشر شده و نشان می دهد یکی از مسئولان مدرسه در حال کوتاه کردن موهای نه چندان بلند دانش آموزان به این شکل توهین آمیز است، علاقه چندانی به این موضوع نداشت. ترک کردن.» مدرسه را در دانش آموزان ویران می کند.
از طرفی با این فیلم و چندین کارتون و نقاشی، تجربیات بین نسلی مشابه زیادی به وجود آمد، یعنی کل سیستم آموزشی اشتباه است و تربیت درستی با مهربانی و نیکی وجود ندارد.
آنچه در مدارس آموزش داده می شود بیش از علم، آگاهی روانشناختی و مهارت آموزی، احتمال قلدری و خشونت به نظر می رسد و کودکان در این زمینه سه الگوی بسیار روشن و کاربردی دارند؛ خانواده، مدرسه و جامعه. آنها به عنوان یک “جامعه هدف بالقوه” به عنوان یک شیلنگ جاروبرقی عمل می کنند که به طور مداوم روشن است، کاملاً همه چیز، و این سه ضلع مثلث، دستگاه را نیرو می دهد. ماشینی با فیلترهای ریز که باید از انبوهی از ناخالصی ها عبور کند.
دانش آموزانی که به دلیل جوانی و عدم تجربه، می توانند هر راهی را طی کنند و مهمتر از آن، باید «هنر نه گفتن» را یاد می گرفتند. اما بدیهی است که در چنین مدرسه ای با همه دانش آموزان، هیچ یک از آنها بلد نبودند که نه بگویند.
هیچ دانش آموزی به این توهین اعتراضی ندارد. آیا این رفتار توهین به دانش آموزان محسوب نمی شود؟ آیا آنها نمی توانستند با آن توهین مقابله کنند؟ آیا اگر مورد تحقیر دیگری قرار می گرفتند سکوت می کردند؟
اینها سوالات ساده ای نیستند. نشان می دهد که این دانش آموزان (شما می خوانید مردم) از خانواده خود چه آموخته اند و تا چه اندازه می توانند با موانع، خطرات و مواردی از این دست کنار بیایند.
فیلم نکات قابل تاملی دارد. دانش آموزی که حاضر است سطل زباله را پشت سر مدیر و ناظم بردارد و روند تحقیرآمیزی را آغاز کند. او نیز قربانی است. قربانی که بتواند در نوجوانی و بزرگسالی وارد دایره آزار و اذیت و ارعاب و تحقیر شود و دانش آموزان واقعی نیز می توانند از موضوعی به موضوع دیگر ایفای نقش کنند.
اینکه شخص در رأس گروه چنین عمل تحقیرآمیزی را به راحتی و از دانش آموز به دانش آموز انجام می دهد به این معنی است که این کارکردی عادی و نتیجه گرا است که خواسته ها و باورهای آن سازمان معنادار را برآورده می کند. پس چگونه می توان اصول جامعه مدنی را یاد گرفت وقتی یکی از مهمترین ارکان آن یعنی تقاضا و مطالبه در همان ابتدای تجربه یک موسسه آموزشی به عنوان یک نهاد مدنی از بین می رود.
حالا کمی جلوتر نگاه کنید. آیا این تنها بار است که این اتفاق افتاده است؟ نه. آیا باز هم چنین اتفاقاتی می افتد؟ بسیار محتمل است. اما در این بین یک شوک ظریف وارد شد و آن حساسیت جامعه نسبت به چنین اتفاقاتی است. و آن نتیجه افزایش و رشد سطح هوشیاری و تقویت روحیه مطالبه گری است. دقیقا همان چیزی که این دانش آموزان نیاز دارند، حتی قیچی. اطلاع.
آیا مطالبه گری به معنای رفتار خشونت آمیز و آزاردهنده است؟ نه. زیرا مطالبه گری نتیجه رشد و آگاهی است و آگاهی با خشونت همراه نیست. باید این قدرت در جامعه ایجاد شود که با احترام و بدون عصبانیت مطالبات عقلانی داشته باشد و مطالبه کند. و تنها عقل و عقلانیت می تواند از این جزئیات مهم یک کل بسازد.