سخنان یک مجری تلویزیونی (خانم ژیلا صادقی) که آرزو کرده بود قیمتها و مناسبات اجتماعی نه به خیلی سال قبل که به همین سه سال قبل بازگردد این گونه تفسیر شد که به دوران روحانی برگردیم و داماد رییس جمهوری سابق هم توییتی با این مضمون منتشر کرد.
قابل حدس بود که خانم مجری برای حفظ موقعیت شغلی توضیح دهد منظور او این نبوده و موضوعی دیگر را مد نظر داشته است چون در این صدا و سیما به راحتی آب خوردن مجریان را کنار میگذارند و اگرچه به او در پوشش و گفتار آزادی عمل نسبی بیشتری دادهاند اما دربارۀ رییس جمهوری سابق ایران شوخی ندارند چرا که تفکر جبهه پایداری بر صدا و سیما حاکم شده اگرچه در قضیه گفتوگو با آقای رسایی قدری زیاده روی کردند.
سایت عصرایران نوشت: به هر رو خانم مجری ناچار شد یا ترجیح داد یا مصلحت دید توضیح دهد منظور او بازگشت به دوران قبل از اعتراضات پاییز 1401 بوده است! یعنی کل قضیه را انداخت گردن اعتراضات مهسا .
مجریان تلویزیون آنی نیستند که نشان میدهند و در بیرون مثل اکثریت مردماند ولی ناچارند در این رسانه تظاهر کنند و این قدر حجم ظاهرسازی و ادا درآوردن در یان سازمان بالاست که شاید بتوان گفت بی هیچ تردیدی هیچ دستگاهی در ایران به اندازه صدا و سیما گرفتار ظاهرسازی و ریا نیست .
گاهی دل آدم میسوزد چون ممکن است رییس گروه یا تهیه کننده یا معاون سیاسی قبل از عزل با خانم صادقی تماس گرفته و خواسته باشد توضیح دهد و ممکن است لحن شان هم تند بوده باشد و خانم مجری بغض کرده و قسم خورده باشد: نه به خدا حاج آقا! منظورم این نبودها. یا تماس با لحن ملایم بوده ولی قرار شده توضیح دهد تا خدای ناکرده کسی فکر نکند دوران مشعشع کنونی که در حال اجرای برنامه 7 هزار صفحهای اقتصادیاند با قبل مقایسه شده زیرا قبلیها را همچنان باید نفی کنند. اصلا جوری که اینها دولت های گذشته جمهوری اسلامی را نفی میکنند دولت بازرگان در جمهوری اسلامی دولتهای هویدا و آموزگار و شریف امامی در حکومت شاهنشاهی را نفی نمی کرد در حالی که انقلاب شده بود و در 1400 انقلاب نشد بلکه راه را هموار کردند تا آقای رییسی در مسابقه بی رقیب اول شود هر چند رقیب نوظهوری به نام آقای آرای باطله به میدان آمده ولی انقلاب نشده و رییس جمهر فعلی با رییس جمهور قبلی قهر نیست و دیدیم در مراسم ختم مرحوم امامی کاشانی خوش و بش هم کردند.
اجبار هم نباشد همین که خودش ترسیده و دست پاچه توضیح داده تا شب عیدی برنامه را از او نگیرند باز اسباب تاسف است. یا حتی اگر مصلحت دیده هم دل آدم می سوزد که چرا باید چنین کند تا خدای ناکرده کسی تصور نکند مجری می تواند نظر متفاوتی داشته باشد.
کاش خانم ژیلا صادقی این نکته را از رییس یا رییسان خود اجازه بگیرد و اگر هم بعد توضیح نمی دهد مطرح کند خوب است ولی در کل دل آدم همیشه و نه گاهی برای کسانی که از خودشان اختیاری ندارند و باید آنچه را که دیگران میخواهند تکرار کنند می سوزد. اگر بابت بی توجهی به ندای درون دستمزد خوبی هم نگیرند دل آدم البته بیشتر هم میسوزد. خیلی بیشتر.