۲۰ سال انرژی هستهای، اما چرا برق نداریم؟
سالهاست که بر روی فناوری هستهای سرمایهگذاریهای کلانی صورت گرفته و تحریمهای سنگینی را نیز به جان خریدهایم. اما اکنون این سوال مطرح میشود که چرا با وجود این همه تلاش، همچنان با مشکل تامین برق روبرو هستیم و وعدههای تولید برق از انرژی هستهای به واقعیت نپیوسته است؟
الان ۲۱ سال است که فعالیت هستهای کشورمان به “مسئلهای جهانی” تبدیل شده و انبوهی از تحریمها را متوجه مردم این دیار کرده ولی از “برق هستهای” چنانکه باید خبری نیست. یعنی مردم در سراسر کشور مشکل قطعی برق در گرمترین روزهای سال را دارند؛ در حالی که دست کم سیزده سال است که شدیدترین تحریمها را هم تحمل کردهاند تا دانشمندان محترم هستهای، “بازدهی شگفتانگیز مواد هستهای در تولید برق” را محقق سازند.
روزنامۀ کیهان در اواخر خرداد ماه سال گذشته، در گزارشی با عنوان «فواید صنعت هستهای از تولید دارو و تأمین برق تا کشاورزی و صنایع غذایی» دربارۀ “مزیتهای تولید برق با انرژی هستهای” نوشت:
«امروزه ۱۱ درصد برق جهان توسط رآکتورهای اتمی تولید میشود و کشور ما نیز در زمره کشورهای تولیدکننده برق هستهای است. اما شاید اکثر مردم از بازدهی شگفتانگیز مواد هستهای در تولید برق در مقایسه با سایر روشها مطلع نباشند.
یک قرص اورانیومی که از گردو نیز کوچکتر است، به اندازه ۱۰۰۰ کیلوگرم زغال سنگ یا بیش از ۴۷۰ لیتر نفت، انرژی تولید میکند. ضمن اینکه سوخت هستهای چگالی بیشتری دارد و زباله کمتری تولید میکند. نیروگاههای هستهای به لحاظ اشغال فضای فیزیکی نیز مزیت زیادی دارند. یک نیروگاه هستهای ۱۰۰۰ مگاواتی تقریبا ۲.۵ کیلومتر مربع فضا لازم دارد. اما اگر بخواهیم با توربین بادی همان مقدار انرژی تولید کنیم، ۳۶۰ برابر فضای بیشتری لازم داریم و باید ۴۳۰ توربین بادی بزرگ نصب کنیم. تاسیس نیروگاه خورشیدی نیز ۷۵ برابر بیشتر فضا اشغال میکند و برای تولید ۱۰۰۰ مگاوات برق خورشیدی باید ۳,۰۰۰,۰۰۰ صفحه خورشیدی نصب شود. ضمن اینکه تولید برق به روش بادی و خورشیدی گرچه سازگاری بیشتری با محیط زیست دارد ولی دارای محدودیت در استفاده است. نیروگاههای خورشیدی در شب برق تولید نمیکنند و توربینهای بادی نیز در شرایط وزش باد مناسب کارامد هستند. حال آنکه نیروگاه هستهای در هر شرایط جوی قادر به تولید انرژی است.»
بله، برق هستهای حرف ندارد ولی از حرف تا عمل راه بسیار است. در عمل از برق هستهای خبری در “زندگی مردم” نیست؛ که اگر بود هر روز برق انبوهی از شهرها و روستاهای کشور چندین ساعت قطع نمیشد.
البته شاید گفته شود بیستوچندسال فعالیت هستهای برای تولید برق هستهای در حدی که نیاز سراسر کشور به برق بیوقفه تامین شود، کافی نیست و مردم باید یکی دو دهۀ دیگر هم صبر کنند و در برابر تحریمهای ناشی از فعالیت هستهای کشورمان – به قول آقای جلیلی – “با قدرت” طاقت بیاورند تا برسیم به قلۀ “تولید برق هستهای”. در این صورت، به رغم گرم شدن کرۀ زمین، حتی در گرمترین تابستانها نیز سایۀ خنکا سراسر کشور را فرا میگیرد.
به هر حال در شرایط فعلی، بد نیست مسئولان صنعت هستهای کشور توضیح دهند که برق هستهای دقیقا از چه زمانی “زندگی مردم” را به شکلی ملموس و موثر روشن و خنک خواهد کرد؟
مشکل بیبرقی برای مردم است. کسانی که با وعدۀ تولید چشمگیر برق دربارۀ تداوم فعالیت هستهای، به رغم فشار طاقتفرسای تحریمها، تصمیم میگیرند، هر روز مجبور نیستند چند ساعت بیبرقی را تحمل کنند. ضمنا فشار اقتصادی تحریمها را نیز در زندگی شخصیشان تحمل نمیکنند. بنابراین مردم حق دارند بپرسند که برق هستهای کو؟