سلام نو – سرویس سیاسی: حالا دیگر میتوان بدون تعارف و تردید گفت که شورای شهر تهران یکی از بیاثرترین دورههای خود را میگذراند. معنای این حرف آن است که از فردای انتخاب علیرضا زاکانی به عنوان شهردار تهران عملا هیچ خبری از شورای شهر پایتخت نبود. مهمترین خبر و اتفاق شورای شهر از بعد از انتخاب شهردار بد حالی و خستگی مهدی چمران، رییس این شورا و استراحت او در خانه بود.
حتی در ماجرای مهمی مثل حکم گرفتن دامادِ شهردار از پدر زنش به جز یکی دو موضعگیری محدود هیچ خبری از اعضای شورای شهر نبود و رییس شورا نیز چندان به مسئله ورود نکرد. چمران در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره حکم زاکانی برای دامادش گفت: من در جریان نبودم اما شنیدم و می پرسم ببینم از چه قرار است. گویا براساس نسبت و این چیزها نبوده اما سوال می پرسم. وی افزود: اگر یک نفر از نزدیکان باشد هم می تواند جایگاه داشته باشد به شرط اینکه توان و قابلیت پذیرش انتصابات را داشته باشد.
چمران بعد به درستی اشاره میکند که شورا نباید در انتصابهای شهردار دخالت کند، اما به نظر میرسد شورا نه تنها شان نظارتی خود را نیز ندارد بلکه اساسا از چرخه مدیریت شهری خارج شده است.
البته این به آن معنا نیست که از شورای شهر اصولگرای تهران انتظار معجزه داشته باشیم. اصولا اختیارات شهردار تهران بسیار گسترده و ابزار نظارتی و سیاستگذاری شورا نسبت به آن اختیارات محدود است و ما حتی در شورای اصلاحطلب پیشین نیز شاهد تنشهایی بین شهردار و شورا بودیم، تنشهایی که محصول همین عدم تناسب بود.
با این همه شورای شهر اصولگرای تهران حتی از همان اختیارات و توان حداقلی هم استفادهای نمیکند و ظاهرا فعلا به شکل کامل از چرخه مدیریت شهری کنار گذاشته شده است.
سکوت اعضای شورای شهر چنان واضح است که محمدصالح مفتاح، روزنامهنگار و از چهرههای نزدیک به قالیباف در توییتی با انتقاد از این سکوت به خصوص درباره حکم داماد زاکانی نوشت:
در حالی که این هفته، موضوع ترند در فضای مجازی مربوط به شهرداری تهران بود، حتی یک نفر از اعضای #شورای_شهر در این باره چیزی ننوشته است. خب اکانت توییترتان را برای چه موقعی گذاشتید؟
سوگل دانایی، خبرنگار حوزه شهری در گزارش خود در روزنامه پیام ما با اشاره به دور بودن شورای شهر از متن اتفاقات جامعه مینویسد: کلیدواژه «شورای شهر تهران» در سه ماه اخیر نمودار خطی ثابت داشته است. دادههای جهانی گوگل ترندز نشان میدهد که پارلمان شهری تهران در روز ۱۴مرداد ماه، قلهای بلند داشته است. یعنی روز تحلیف اعضای شورای شهر تهران و همان روزی که فایل صوتی مهدی چمران درباره شهرداری، در صحن دستبهدست شد و در همان تاریخ بیش از ۱۰۰ خبر درباره این موضوع تولید شد. باقی روزها فرازوفرود نمودار تحلیل دادهها، چشمگیر نیست.
بر اساس گزارش دانایی شورای شهر تهران در چند اتفاق دیگر از جمله شایعه حمله قلبی یا کرونای چمران، ابهام قانونی شهرداری زاکانی و توضیحات چمران درباره قرار گرفتن نرجس سلیمانی در لیست اصولگرایان مورد توجه شهروندان در موتورهای جستوجو قرار گرفته است.
حال که نام نرجس سلیمانی مطرح شد بد نیست نگاهی به عملکرد او و البته دیگر زنان شورای شهر نیز داشته باشیم. نرجس سلیمانی در تمام این مدتی که از حضورش در شورای گذشته حتی یک بار میکروفن خود را روشن نکرده و هیچ نطق، تذکر یا حرف دیگری نزده است. البته او ظاهرا چند بازدید میدانی از مناطق مختلف شهر داشته است. به جز این او در تاریخ ۱۱ مهر در مراسم رونمایی از نامگذاری سالن شرکت توسعه سرمایه گذاری توسعه ملی به ذکر خاطرهای از پدرش، شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخته است.
دیگر زنان اصولگرای شورای شهر البته عملکرد بهتری از سلیمانی داشتند و حتی شاید بتوان گفت که اندک مواضع آنها در حوزه شهری از مواضع دیگر اعضای شورا بهتر و کارشناسیتر است.
به عنوان نمونه در این مدت زهرا شمس احسان به حذف اختیار شورا در انتخاب حسابرس انتقاد کرد و انتخاب رئیس سازمان ورزش شهرداری تهران را مورد پرسش قرار داد و در توییتی خواست که قانون خط قرمز شهردار باشد. سوده نجفی نیز از حذف هزینه فرانشیز از خدمات درمانی شرکت شهر سالم خبر داد و از جذب آتش نشانان زن دفاع کرد. نرگس معدنیپور نیز عملکردی در حد دیگر اعضای شورا داشت.
با این همه عملکرد و رویکرد شورای شهر تهران برای ما چند پیام و یک پرسش اساسی دارد. پیام اول آن است که امروز رییس تهران علیرضا زاکانی است. او هر کس را بخواهد عزل و هرکس را بخواهد نصب میکند و هر اقدامی که مایل باشد را در شهرداری انجام میدهد و در این زمینه نیز معطل شورا و نگران تذکرات آن نخواهد بود.
پیام دوم این است که این شورای شهر ایدهای برای اداره تهران ندارد، البته اگر شهر فروشی و گسترش بیرویه و بیحساب و کتاب در شهرسازی را ایده ندانیم. شورایی که ایدهای برای کار داشته باشد طرح میدهد، با شهردار رایزنی میکند و برای رسیدن به هدفش تلاش میکند.
اما پرسش مهم این است که به حاشیه رانده شدن شورا توسط زاکانی رخداد ناگزیر است و شورا تا انتهای کار خود به آن تن خواهد داد یا سکوت امروز آرامش قبل از طوفان است و کهنهکارانی چون چمران، کاشانی، امانی و طلایی و تشکری هاشمی کار را در دست میگیرند و با به متن بازگرداندن شورای شهر به ماه عسل زاکانی پایان میدهند؟