چند هفته مانده به تولد مادر، بچه ها از سراسر دنیا دور هم جمع شدند تا مراسمی آبرومندانه برای مادر تدارک ببینند.
آتوس دختر آقایون چند سال قبل از مرگ مادرش با سیاوش ازدواج کرد که تنها فرزند خانواده در ایران زنده ماند و تمام ثروت پدر در اختیار او و شوهرش بود.
چند روز بعد از سالگرد مادر، همه بچه ها به دعوت سیاوش در باغ خانواده جمع شدند تا با توجه به بیماری آقا جون، موضوع مهمی را با اعضای خانواده در میان بگذارند.
آقا: بچه های عزیزم تا چند روز دیگه همه به خونه و زندگیتون برمیگردین و من میمونم و تنها میمونم و این مرض لعنتی که تا وقتی عزیزم زنده بود یه پوند باهاش بود و عقلش شش بود اما امروز که خوب نیست، از شما دعوت کردم که این موضوع را با شما در میان بگذارم که البته قبلاً باید بگویم این تصمیم هیچ ربطی به احساسات و علایق زن و مرد ندارد، بلکه به این دلیل است که ترس و اضطراب ناشی از بیماری در این سن. اومدم پیشت و باید یکی داشته باشم…
سیاوش سخنان آقایون را گفت و قطع کرد: آقا جان! بگذارید صادقانه با بچه ها صحبت کنم و اگر شنیدن این موضوع برایتان سخت است، بهتر است برای صحبت و ارائه نتیجه به گلخانه بروید. با رفتن آقا جون، سیاوش در مورد علت و ضرورت ازدواج آقاجون و اینکه یک نفر با بچه ها صحبت می کند و بچه ها توافق می کنند پدر را در قالب عقد موقت بفروشند و مبلغ آن را تعیین کنند. خودشون مهریه
سیاوش که چندی پیش آتوس و آگادژون را یکی دو نفر به عنوان فرد مورد نظر معرفی کرده بود، پس از توافق اعضای خانواده با سعیده، در مورد وضعیت بچه ها صحبت کرد، به خصوص سیاوشا و آتوس که بر خلاف سایر بچه ها، همیشه با پدرشان و سعیده بودند.
با هر روز زندگی سعیده با پیرمرد، آقاجون شادابتر و چابکتر از قبل می شد، بنابراین آقاجون تصمیم گرفت که تازه عروسان به بهانه دیدن بچه ها به خارج از کشور سفر کرده باشند، چند ماه است که در خارج از کشور زندگی می کنند.تجربه از ایران.
زندگی با سعید شرایط پیرمرد را تغییر داد، گویی این همان پیرمرد هفتاد ساله ای نیست که از ترس مرگ در رختخواب، تسلیم ازدواج موقتی شد که هدف اصلی آن تربیت او بود، نه داشتن همسری کامل.
دیدن پدر در چنین شرایطی علیرغم اینکه باعث خوشحالی و خوشحالی بچه ها می شد، اما هر کدام کمی نسبت به رفتار سعیده و تغییرات اساسی در پدر شک داشتند، نگران مال پدر بودند و به طعنه و در پاکت سعی می کردند. برای جلوگیری از یک راه حل پیشگیرانه پیرمرد هر بار که چنین دعوا شروع می شد یک جواب کوتاه و مکرر می داد: من بچه نیستم حواسم به کاری است که انجام می دهم طبق قانون برای روز شادی و دردسر او بود. برای من رنج کشید، تا اینکه …
صیغه موقت سالیانه پیرمرد و سعیده هر سال تمدید می شد و برخلاف تصور بچه ها به دلیل بیماری صعب العلاج پدر و پاسخ پزشک به دفتر خاطرات فوت او، برای پنجمین سال تمدید شد. .بدون اجازه خانم خانه آب نمی خورد قاعدتا بچه ها هر سال نوروز به ایران می آمدند و چند هفته با هم بودند و اردیبهشت و خرداد از ایران خارج شدند.
پیرمرد هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش را جشن می گیرد سعیده با هماهنگی بچه ها جشن مفصلی در باغ خانواده ترتیب داد و ازدواج موقت این دو نفر یک سال دیگر تمدید شد. ملک پدرم بود.
بچه هایی که طبق توصیه پزشکان و نتیجه آزمایشات فکر می کردند زندگی آقاجون و ساعده کمتر از یک سال دیگر با فوت پدرشان به پایان می رسد، امروز شاهد آغاز ششمین سال زندگی مشترکشان هستند.
شیوه زندگی او که زندگی موقتی به نظر نمی رسید، هر یک از فرزندان را وادار کرد تا برای حفظ میراث پدری خود به فکر چاره باشند. …
یکی دو روز بعد از جشن تولد آقای سیاوش، از طریق سردفتری که به اکثر امور عمرانی خانواده می پردازد، به ایشان اطلاع دادند که آقاجون در قالب صلح نامه تمام اموال خود را مشروط به سعیده صلحم کرد.این خبر در میان بچه ها مثل توپ بود.
بچه ها هستند او ادعا نکرد که پدرش تکفیر شده است خدمتکار آمد و گفت: «آقای وکیل، ما مطمئنیم که این زن آقاجون را طلسم کرده است. مادر خداترس ما 50 سال مرد این مرد بود. او حتی یک متر هم نام این ملک را نگفت. خلاصه صحبت دو ساعته من با بچه ها این بود که در رفتار پدرشان نشانه هایی از بیماری مغزی * (روحی = جنون و …) مشاهده کردند و تاثیر این بیماری در ذهن پیرمرد مهم ترین دلیل است. صلح ملک سعیده. ادعای سنگ * پیر شد!!
گویا آقاجون توسط بچه ها از بین بچه ها بیرون انداخته شد تا اگر دادگاه حکم سنگسار پدر را صادر کند تمام مراحل قانونی پیرمرد از جمله صلح ملکی به نام سعیده باطل شود اما پزشک قانونی پس از چندین جلسه صراحتا اعلام کرد. حال پیرمرد خوب است و اثری از سنگسار و حماقت در آنها نیست.
پس از قطعی شدن حکم، فرزندان مأیوس و پشیمان از اقدام دادگاهی که بدون فکر و صرفاً برای حفظ ارث پدری در نظر گرفته بودند، غافل بودند که صلح ملکی مشروط به سعید و مهمترین شرط برقراری و پایداری این صلح است. تقسیم شد.بچه ها بعد از برداشتن یک هشتم اموال به عنوان سهم سعید نسبتاً مساوی شدند.این زوج ارث نمی بردند،پیرمرد می خواست حقوق زن را حفظ کند.
در مقاله بعدی آثار جنون / رجم در عقود / مفهوم رشد و عقل سلیم / آثار رجم و بطلان اعمال حقوقی / صلح نامه / صلح مشروط و …. حقوق ناشی از ازدواج موقت، نکات قانونی لازم ارائه خواهد شد.