پاراگراف دیوانه وار من این است که معلم روز اول مدرسه با عصبانیت از من می پرسد شغل تو چیست؟
با یه لبخند خفیف بگم: مدیر این مدرسه!!!!
پاراگراف دیوانه ام این است که استاد روز اول دانشگاه می گوید: «همه یکی یکی برویم سر کلاس و یک جمله خارجی بگوییم. سپس ابتدا به جلوی کلاس می روم و رو به معلم می کنم و می گویم “دوستت دارم”
با اون بند شخصیت پردازی شخصیت های تلویزیون دیوونه شدم!
صورت کرگدن شبیه یک هنگ است. مجری برنامه کودک باشه !!!!!
پاراگراف دیوانه من که یک روزنامه نگار از یک کودک پرسید؟ آیا صبح زود بیدار شدی تا قبل از بقیه به مدرسه برسی؟
کودک گفت: نه! پدرم مرا کتک زد تا به مدرسه بروم. الان دارم فکر میکنم یه زنگ دیگه بزنم بیام تو خونه فوتبال بازی کنم !!!!
پاراگراف دیوانه من که معلم با عصبانیت می پرسد؟ پارسال کجا درس خوندی که چیزی یاد نگرفتی؟
آنوقت من ساکت خواهم شد
بازم معلم با عصبانیت گفت : آره نباید برم بگو کجا بودم نگفتم !!!!
بعد میگم آقا من پارسال اینجا درس خوندم معدلم 19 !!!!!
پاراگراف دیوونه ام اینه که استاد بهت میگه تو شاگرد نجیبی برو از دفتر شعبده بازی بگیر بعد من میرم کلاس و برمیگردم و میگم آقا من نمیذارم بری.
بعد به معلم بگو چرا؟ این رو هم بگم : جناب مدیر ما به بچه های بی ادب جادو نکردیم !!!!
پاراگراف من دیوانه است وقتی دوستم گفت:
خدا عمه ام رو بیامرزه یعنی آخر این قسم ها ول کرد و مرد !!!!!!!!
قسمت دیوانه کننده پاراگراف من که جارو به ذهنش رسید یک محصول تقلبی به نام اصل است.
“ساخت در المان” خدایا همچین مردی رو نگیر آمین …..
پاراگراف دیوانه من این است که 2 بشقاب میوه روی میز بگذارم و اتاق را ترک کنم.
بعد که دوستم شروع به خوردن کرد، فریاد زدم بیا بلیط دارم.
کی اومده بهش بگه میوه هایی که دستت نرفتی؟
به من بگو چرا خوردم، چطور؟
دارم از خدا حرف میزنم اینا سمی هستند!!!!!!!!
پاراگراف دیوونه ام اینه که یه دختری که 4 ترم “IT” خونده بعدا میاد و میگه USP !!!!!
مجموعه: مجله اینترنتی تشویقی