خبرگزاری فارس- گروه رسانه: بحث تولید محتوا و مدیریت محتوا در پلتفرمهای مجازی بحث بسیار مهمی است. چرا که به عقیده بسیاری از کارشناسان، جنگ امروز، جنگ روایتها است و در این جنگ قدرتها با تمام توان حضور پیدا میکنند و این کارزار جای حضور قدرتها با توان اندک نیست. موضوع ولنگاری در فضای مجازی و عدم نظارت صحیح بر پلتفرم ها با حضور دکتر سیدمرتضی موسویان مدیر عامل انجمن سواد رسانه، دکتر مصطفی انتظاری مدرس دانشگاه، فعال رسانه، دکتر مصطفی آجرلو مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ و ارتباطات با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت وگو برگزار شد که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:
**جناب آقای موسویان در رابطه با تولید محتوا در پلتفرمهای مجازی بفرمایید.
موسویان: در دنیای پرتحولی قرار داریم به شکلی که مقام معظم رهبری وضعیت فعلی را یک انقلاب تمدنی تعریف میکنند و خود ایشان انقلاب صنعتی را مثال میزنند و به هر حال اینکه ما در یک انقلاب تمدنی به سر میبریم و در حال مهاجرت به یک نشعهای از جامعهای با ویژگیهای جدید هستیم، امری نیست که بر کسی پوشیده باشد اما این جامعهی جدید، این تمدن جدید ادبیات خاص خود را دارد. به نظر من به هر حال کسانی این ادبیات را تعریف میکنند و کسانی مشارکت در بحث مربوط به تعریف ادبیات کسانی هم این ادبیات را فقط مرور میکنند و من فکر میکنم که ما بایستی از حالت واکنشی به حالت کنشگرا تبدیل شویم. چندین سال قبل در پیوست حکمی که حضرت آقا برای دور دوم اعضای شورای عالی فضای مجازی دادند سومین مورد را رسیدن به تراز کشورها در زمینهی سایبری بود و این نگاه بلند نشان میدهد که چه قدر ما در زمینهی توجه کوتاهی کردیم.
در مورد رؤسای جمهور هم پیش از برگزاری انتخابات دو محور را اساسی، مقام معظم رهبری ذکر کردند که یکی بحث سیاست خارجی بود و یکی هم نگاه به فضای خارجی بود و این دو تا را اصل دانستند و توجه خیلی از عزیزان به برنامهها بود که از این بشنوند که رئیس جمهور جدید در زمینهی فضای مجازی که خود مقام معظم رهبری میگویند که الان به آن نمیشود مجازی گفت و اگر مجازی میگوییم نوعی خطکشی را داریم مطرح میکنیم و الا مجازی وجود ندارد. حقیقت محض است. بحث فضای مجازی واقعیت آن با توجه به نگاه فلسفی هم وجود ندارد چرا که هر آنچه که در ذهن انسان قابل مرور باشد این حقیقت است و چیزی مجاز است که قابل تصویر نباشد. وقتی قابل تصویر شد پس حقیقت است. پس ما با مجاز سروکار نداریم. اگر هم که در گفتگو یا در کلام خود یا در دیالوگهایی که به کار میبریم صحبت از مجاز میکنیم این برای این است که خطکشی بگذاریم و یک تمیزی را قائل بین آنچه که جاری است و آنچه که باید بیاید و جایگزین شود. نکتهی واقعی و اساسی این هست که آنچه که ما امروز شاهد هستیم برای تفوق و برای آقایی در دنیای فعلی استفاده از همین فضای سایبری است که گفتم که اگر ما مجازی میگوییم به تسامح است اما نکتهی دیگر این هست که رسیدن به تمام اهدافی که به هر حال تعریف میشود اهداف سیاسی، اهداف اقتصادی، اهداف فرهنگی که با استراتژیهای مختلف در دهههای گذشته به هر حال دنبال شده است.
مثلاً آمریکا شعاری را مطرح میکرد در سال 2000 و به قبل از آن، بحث «نامفهوم 15:13» این یک شعاری بود که تبدیل به استراتژی شد. میگوید که من به دنبال آمریکاییهایی هستم که اینها سیتیزن آمریکا نیستند ولی آمریکایی هستند و میبینیم که چه قدر این مسئله محقق شد. در جامعهی اروپا میبینیم که چه قدر محقق شد. حتی در چین که به هر حال در تخاصم صنعتی با آمریکا هست، میبینیم که به لحاظ فرهنگی چه قدر این مسئله محقق شد. در یکی از برنامههایی که سیانان پخش میکرد، یک عده افرادی از چین در جمع خانوادههای آمریکایی توضیح میدادند که جوانهای ما همان سوپراستارهایی را دنبال میکنند که جوانهای شما. جوانهای ما همان علاقهمندیها را دارند که جوانهای شما و این یک واقعیت است. این در حالی است که شما در چین دسترسی به سرور گوگل به صورت مستقیم ندارید. باید بزنید گوگل «نامفهوم 16:17» یعنی سراغ سروری بروید که چینیها ایجاد کردند و دسترسی به آنجا ارتباط مستقیم وجود ندارد. اگر که نیاز به اطلاعاتی بود و در این سرور چینی میآید و بعد در اختیار گذاشته میشود و الا به صورت مستقیم ارتباطی وجود ندارد.
خیلی از مواردی که امروز ما میبینیم حتی ویکیهای بسیار پیشرفته با واسطه در اختیار مردم قرار میگیرند. این به هر حال شبکه ملی اطلاعاتی که ما از آن یاد میکنیم و یا ایدهآلی که ما دنبال آن هستیم، سالها است که در چین اجرا میشود. اول آن در آمریکا بوده است یعنی در خود آمریکا، اولین جایی بود که شبکه ملی اطلاعات به وجود آمد.
یعنی همه دادهها از «نامفهوم 17:17» خاصی وارد میشوند و خارج میشوند. این را اطمینان داشته باشید یعنی اولین جایی که این اتفاق افتاده است شبکه ملی اطلاعات در آمریکا است و بعد از آن در چین اتفاق افتاد. در چین که دارای یک چنین شبکهای هست تأثیراتی که فرهنگ آمریکایی در آنجا گذاشته واقعاً نمیشود از آن گذشت و بسیار بسیار تأثیرگذار بوده است.
این نکته، نکتهای است که اگر به آن توجه کنیم حالا میفهمیم که ولنگاری که حضرت آقا از آن صحبت میکنند یعنی چه. آنچه که در زمینهی فرهنگی دیگران از سال 1378 شمسی دنبال آن بودند و اروپا از سال 1377 و 78 دو تا سال متوالی دو تا نشست گذاشت که اولی در پاریس بود و بعدی در آلمان بود که بیایند و ببینند که این تهاجم فرهنگی را چه کار باید با آن بکنند و بعد تهاجم فرهنگی برای ما تنها نبوده است و جامعهشناسها این اعتقاد را داشتند که آنچه که به عنوان میراث ملی در کشور ما هست، در کشور اروپایی هست، اینها دستخوش تاراج دارد میشود و شده است. الان میبینید که شده است و در جای دیگر وقتی که به صحبتهای حضرت آقا در مورد بحث فرهنگی گوش میدهیم میبینیم که ایشان میگوید که شما دیگر از سینمای برخواسته از کاخ الیزهی فرانسه چیزی نمیبینید. دیگر آن تم سینما و ایتالیا را در فیلمها مشاهده نمیکنید. آن تم فیلمهای خیلی راکد و ساکن شوروی سابق را مطلقاً دیگر نمیبینید و این تم رنگ و بوی هالیوودی الان دارد و تغییر کرده است. پس میبینیم که آن استراتژیها در قالب ژئوپارکر یعنی استیلای فرهنگی کار خود را کرده است. بنابراین اینکه ما این قدر بیخیال و این قدر راحت و این قدر در آسودگی به سر میبریم مثل همان بحث مربوط به نظریهی تغییر قورباغهای است که وقتی میخواهند چیزی را تغییر بدهیم تدریج در آن باعث میشود که ما هیچ عکسالعملی را نشان ندهیم. آنچه که ما امروز با آن سروکار داریم این هست که یک نفع ملی شما را در شبکههای اجتماعی به یک زیان ملی تبدیل کنند و نمای آن را زیان ملی کنند. در بحث مربوط به رابطهی استراتژیک با چین، شما این مطلب را دیدید که بالاخره در این وانفسایی که وجود دارد.
این تحریمها و غیره و ذلک این پیوند استراتژیک برای امروز نیست و برای دو سال قبل از دولت اول آقای روحانی هست، چگونه دستخوش یک جنگ شناختی میشود به شکلی که روی اذهان مردم به شکلی تغییر میبینید که اینها باورهای آنها این میشود که اینها میخواهند بیایند مملکت ما را به تاراج ببرند و به هیچ وجه شما یارای اینکه شما بتوانید مثلاً محتوایی تولید کنید که تا یک زمانی و بعد از آن این نیست و تا یک زمانی محتوایی تولید کنید که این باور را تغییر بدهید ندارید و ذره ذره با توجه به برنامهریزی که شد توانستیم به یک شکلی این را تغییر بدهیم.
**آقای آجرلو، آقای موسویان به کوتاهی ما در فضای مجازی اشاره کردند و عملکردی که حالا شاید یک کوتاهیهایی را انجام دادیم، نظر شما در این باره چیست؟
آجرلو: من اجازه میخواهم که یک منظر دیگری را بگویم. بدواً میخواهم یک مسئلهای را مطرح کنم که ما شاید الان بخواهیم همه مشکلات فرهنگی خود را گردن فضای مجازی بیندازیم و همه مصائبی که بر مسائل ما وارد شده است، یک سیری میکنیم به همه اتفاقات گذشته و آن تاریخی که همه ادیان قبول دارند از ماجرای هابیل و قابیل و پسران یعقوب و پسران نوح. یک استاد بزرگواری در تفسیر سوره یوسف میگفتند که این پسران یعقوب موبایل نداشتند و تحت تأثیر استکبار جهانی و فرهنگ غرب نبودند. برادر خود را به قصد کشت به داخل چاه انداختند. یک عمل غیر انسانی بود.
ببینید میخواهم از این بحث یک نتیجهای بگیرم که خیلی از موارد اولاً دو بخش میخواهم صحبت کنم که بخش اول به خود ذهن انسان برمیگردد یعنی در خود ما است. یعنی استکبار اصلی در خود ما است و بعد انحرافات هم در محیطهای فرهنگی وجود دارد. آن چیزی که ما باید راجع به آن بگوییم حالا چه در بحث «نامفهوم 23:14» سواد مجازی که آقای موسویان رئیس انجمن سواد مجازی هستند و اساتید بزرگواری در این حوزه کار کردند. یک بخشی از آن است و یک بخش دیگری هم وجود دارد. به نظر خود من ما اگر مروری کنیم سیر ورود تکنولوژیهای مختلف را به داخل کشور خود از آن صفحههای گرامی که وارد کشور شد و وارد کشورهای در حال توسعه شد و بعد جنگی که راجع به تلویزیون شد و کشورهایی که تلویزیون را پذیرفتند و واکنش کشورهای عربی و واکنش مصر خصوصاً، کشورهای حاشیهی هند که اینها هر کدام ماجراهایی داشتند. بعضیها مقابله کردند و بعضیها به سرعت پذیرفتند در خدمت منافع خود قرار دادند و آن پک تکنولوژی را گرفتند. بالاخره ما دو تا موضوع داریم. وقتی با تکنولوژی مواجه میشویم اولاً فرهنگ است و دوماً اقتصاد است یعنی این دو تا را باز راجع به آن خیلی حرف داریم. هم فرهنگ دستخوش تحول میشود و هم بنیان این تکنولوژیها که تلفن را هم کنار اینها بگذاریم.
**بحث این است که ما تجربیات مختلفی در این حوزه داریم. اگر این موضوع را یک کسی مطرح کند و بگوید که در فلان موضوع ما نتوانستیم موضوع فرهنگسازی را انجام بدهیم و عقب ماندیم اما این دیگر دارد به تکه کلام ما در همهی حوزهها تبدیل میشود.
آجرلو: آن پک کلی که ما در حوزه تلویزیون پذیرفتیم و شروع به کار کردن کردیم تا یک جاهایی هم موفق بودیم. همین صدا و سیما الان دارد خیلی از کارهای ساختار حکومتی ما را پیش میبرد. در حوزه اینترنت اجازه بدهید که بگویم این نت معنی تور دارد و آدمها داخل تور میافتند و چه فضای مجازی و چه شبکههای اجتماعی وقتی که تولیدکنندگان اینها و مدیریتکنندگان اینها، اینها را دارند رواج میدهند. شما در کشورهایی وارد میشوید همین عراق موقعی که هنوز برق نداشت و راه نداشت ولی همه گوشی داشتند و اینترنت داشتند. یعنی خود کشورهای مولد در حال این هستند که کشورها را مستغنی از این ماجرا کنند. یک مقولهای وجود دارد و آن «نامفهوم 25:54» آن کنترلکنندگان افرادی که داخل شبکه قرار گرفتند ما چه قدر در این حوزه شروع به بهرهمندی کردیم و چه قدر شروع به سیر مطالعه کردیم. یک وقتی آدمها رها هستند و شما یک ابزاری به اسم نوار کاست دارید. نوار کاست هم یک تکنولوژی بود که وارد ایران شد. اول هم شاید زیاد مواظب نبودند و بعد گفتند که انقلاب سال 57 را انقلاب نوار کاست گفتند که مثلاً پیامهای حضرت امام به واسطه نوار کاست از نجف به ایران میآمد و آن کسی که نوار کاست را تولید میکرد و آن کسی که مصرف میکرد، هیچ ارتباطی با هم نداشتند اما در اینترنت این طور نیست.
مرور شما در اینترنت لحظه به لحظه تحت کنترل است. ما چه قدر توانستیم وقتی میگویند که حضرت آقا فرمودند که رها است، نهایت هنر ما این بوده است که بیاییم یک ویدئویی تولید کنیم و یک پیامی تولید کنیم به جنگ روایتها برویم، نه یک جنگ بزرگتری وجود دارد و آن جنگ بزرگتر مطالعهی مصرف کننده است و تصمیمگیری بر اساس مصرف، مصرف کننده برای خود مصرف کننده است. ما چه قدر در این حوزه برای ورود تکنولوژی آن برای مذاکرهی استقرار بر این موضوع پیش رفتیم و چی کار کردیم.
**یک موضوعی که این وسط وجود دارد این است که میتوانیم دقیقاً ببینیم در هر کدام از این نبردها اتفاقات مختلفی میافتد. یعنی جنگهای کوچکی را طراحی میکنند و شروع میکنند برای این جنگهای کوچک تولید محتوا کردن و یک موضوعی را در جامعه مطرح میکنند که خیلی ساده از طریق دو تا، سه تا خبرگزاری این موضوع را مطرح میکنند و بعد فراخوان برای تولید محتوا در این حوزه میدهند یعنی کاملاً برنامهریزی شده دارند جلو میروند. پله پله عمل میکنند اما متأسفانه بحث ما این است که ما حتی در مقابله هم شاید ما آن برنامهی مشخص را نداریم. در مورد این تولید محتوا صحبت خواهیم کرد.
انتظاری: ما در مباحثی که در رابطه با مدیریت فضای مجازی و مدیریت محتوا داریم یک ضعف خیلی بزرگ ما این است که تفاوتهای این فضا با بسترهای ارتباطی که پیش از این وجود داشته و ما تجربه کردیم را نمیشناسیم و به همین خاطر دچار ضعف میشویم. ما به همین خاطر از دورهی مشروطه به بعد که وارد فضای رسانه به مفهوم امروزی شدیم روشهای مختلفی را برای تولید محتوا و مدیریت این تولید محتوا تجربه کردیم. سه تا سبک را در عرصه جهانی برای این مدیریت معمولاً استفاده میکنند و در حوزههای مطالعاتی در مورد آن بحث میشود. یکی روشهای مدیریت حاکمیتی است. به این معنا که دستگاه نظارتی مشخصی، وزارتخانهای، معاونتی یک جایی بالاخره این مدیریت محتوا را میآید و به عهده میگیرد. در دورهی مشروطه هم داشتیم بالاخره افرادی که ممیزی میکردند و نظارت میکردند و توقیف میکردند و برخورد میکردند و یا اصلاً تولید میکردند و کمک به تولید روایتی میکردند که مدنظر بود. در روش دوم وارد مدیریت سازمانی میشدیم. به این معنا که دیگر حالا ادارهای نمیآمد مستقیماً نظارت به آن معنا کند که همین الانی که من و شما داریم صحبت میکنیم کسی بیاید بگوید این را بگو یا آن را نگو اما بالاخره در فضای سازمانی یک مدیری در این سازمان به کار میرود که این چارچوبها را میشناسد و خود او ملاحظه میکند تا آدمی که میآید صحبت میکند و حرفهایی که زده میشود. روش سوم که الان در واقع بیشتر دارد استفاده میشود در واقع الان من عرض میکنم که آن خود هم یک لایهای از همان سطوح پیشین مدیریت است اما مدیریت بازار است. به این معنا که کسی نمیآید بگوید که این حرف را بزن یا آن حرف را نزن اما بازار، شبکهی ارتباطی مخاطب میآید و خود آن تعیین میکند که اگر این حرف زده شد این مخاطب ریزش میکند و این رسانه منزوی میشود و اگر این حرف زده نشد خب میآید و از آن استقبال میشود که شما در قالب هشتکها و کمپینهایی که امروز مفصل دارد به کار میرود این را میبینید.
به راحتی یک فردی که تا یک هفته قبل قد یک ستارهی سینما بوده است، بعد از آن ماجرای کمپین «نامفهوم 00:41» به یک چهرهای تبدیل میشود که کسی حتی حاضر نیست که تصویر آن را و اسم آن را به کار ببرد. یعنی یک شبکهی اتحاد این تیپی شکل میگیرد. من فکر میکنم که ما تا الان بسترهای ارتباطی که داشتیم بیشتر از جنس بسترهایی بوده است که با مدیریت حاکمیتی، با نظارت مستقیم قابل مدیریت بوده است. یعنی شما مثلاً سازمان صدا و سیما را دارید و روزنامهها را دارید، خبرگزاریها را دارید. اینها را میشد در قالب روشهای حاکمیتی یا سازمانی مدیریت کرد چون به هر حال تولید محتوا مشخصاً از سوی یک شبکهی ارتباطی که تحریریهی رسانهها را شکل میداد انجام میشد و بعد میآمد در یک بستر مشخصی که مجوز داشت و شناسنامه داشت و اتفاق میافتد اما امروز ما با یک فضایی روبهرو هستیم که همه در آن عملاً دارند تولید میکنند. این فراتر از آن روشها را میطلبد. ضرورت مدیریت متفاوت محتوا بگوییم یعنی فراتر از آن چیزی که ما بیاییم یک وزارتخانه بگذاریم و بیاییم در مورد آن صحبت کنیم.
همین امروز این بحث طرح مجلس هم در این حوزه داغ است و ما میبینیم که دوباره دارد همان روشهای سنتی بیشتر روی آن تأکید میشود. یعنی دوباره همان سازمان و دوباره همان دستگاهها انگار که فضای مجازی هم چیزی شبیه صدا و سیما است و چیزی شبیه خبرگزاری است. چیزی شبیه روزنامه است. در صورتی که این نیست و جهان تجربهی جهانی این را نشان میدهد که تفاوتهای ماهوی وجود دارد. اینکه عرض کردم که امروز بازار و امروز هشتکها و امروز نظارتهای میدانی دارد جایگزین میشود، اصلاً نمیخواهم این قدر سادهانگارانه نگاه کنم که اینها پشت آن هیچ مدیریت کلانی وجود ندارد اما میخواهم بگویم که تجربهی ایالات متحده به ما نشان میدهد که اگر میخواهد بگوید که شما عکس سردار سلیمانی را اگر استفاده کردی، اکانت تو بسته میشود، نمیآید سازمان سیا مستقیماً با این اکانت برخورد کند و نمیآید یک وزارتخانه مشخصاً برخورد کند، اینستاگرام برخورد میکند یعنی آن پلتفرم برخورد میکند.
من و شما هم که در ایران نشستیم هیچ کدام نمیگوییم که کاخ سفید اکانت من را بست، خود پیج خبر فوری به خاطر همین مسئله با حجم بالایی از مخاطب بسته شد اما حتی خود ما نگفتیم که دولت آمریکا بست و گفتیم که اینستاگرام بست. یعنی این هوشمندی وجود دارد که لایههایی را برای این میگذارد که برای اینکه خود او متهم نشود و بعد ما میآییم در طرح مجلس میگوییم که نیروهای مسلح مرزبانی فضای مجازی است. خب شما فرض کنید که فردا اگر اکانت یک شهروند حالا خیلی هم اشرافی به مسائل مدیریت نداشته باشد و اکانت او به هر دلیلی بسته شود این را از چشم نیروی مسلح ما میبیند. هزینهی یک چنین اتفاقی مستقیماً بار بر نهاد حاکمیتی ارزشمند ما میشود. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چرا ما رودررو کنیم شبکهی گستر مخاطب را دوباه میگویم که ما امروز با چند صد روزنامهنگار مواجه نیستیم و ما با میلیونها کاربر مواجه هستیم. این را چرا میخواهیم مستقیماً رودررو با وزارت ارشاد کنیم، با صدا و سیما، با نیروهای مسلح کنیم چرا نمیآییم لایههای جدیدتر تعریف کنیم؟ چرا نمیآییم سندیکایی کنیم، چرا نمیآییم شبکهای از متخصصان را ایجاد کنیم و در آن شبکه بیاییم بگوییم که خیلی خب اینها خود مدیریت کنند.
موسویان: آقای دکتر انتظاری به هر حال نکات اساسی گفتند و بحث مربوط به اینکه ما ممیزی پیش از انتشار برای ما اصلاً امکانپذیر نیست و حتی اگر بخواهیم هم نمیتوانیم یک بحث پذیرفتهشدهای است و امروز امکان ممیزی وجود ندارد و اینجا به هر حال در کنار آن این مطلب عنوان میشود که باید سواد افراد و سواد جامعه ارتقا پیدا کند تا خود آنها ممیزی کنند اما در باب بحث مربوط به مرزبانی داده را گفتید که آنجا باید یک مقدار دقیقتر شویم. همان جور که گفتم اولین کشور موفق در ایجاد یک پلتفرم و یک شبکهی دقیق خود آمریکا بود.
یعنی هیچ دادهای نیست که به هر حال این از «نامفهوم 08:35» وارد نشود و از «نامفهوم 08:41» خاص خارج نشود و به صورت مکانیزه خیلی از مواردی که امروز ما دنبال آن هستیم که ایجاد کنیم آنجا الان وجود دارد. یعنی حساسیت نسبت به کلمات، مثلاً در یک سایتی یک مقالهای در مورد حسن نصرالله بوده ولی این حسن نصرالله با سید حسن نصرالله کاملاً متفاوت بود ولی چون نظارت ماشینی بوده است، این سایت فیلتر شده است و در آمریکا جایی نیست که شما رجوع کنید و بخواهید دوباره این رفع فیلتر شود. در تمام سوابق و تمام آنچه که به صورت اطلاعات انباشته وجود دارد، اینها از بین میرود چون به صورت ماشینی انجام میشود. نکتهای که وجود دارد و من میخواهم بگویم که بسیار حیاتی است این است که در بسیاری از موارد شما تصمیماتی میگیرید که مثل تصمیمی که روسیه گرفت و مثل تصمیمی که اروپا در مورد فیسبوک گرفت. مثل تصمیمی که آلمان در مورد فیسبوک گرفت و جریمهی بسیار سنگینی را به او تحمیل کرد. خب این جریمهی سنگین باید قابلیت اجرا داشته باشد.
وقتی که آی سی تی ما مسئلهای مثل فیلترشکنها را و مدیریت آنها را در اختیار سه شرکتی قرار میدهد که آن قدرها هم بزرگ نیستند و مسائل ملی را هم به آن اشراف ندارند، به جایی میرسیم که تلگرام فیلتر میشود ولی فیلتر نیست. فیسبوک فیلتر میشود ولی نیست. توئیتر فیلتر میشود ولی نیست. خب اگر میشود باید فیلتر باشد. نکتهای که شما در مورد مرزبانی میفرمایید، من باید تصحیح کنم. به هیچ وجه نمیشود روی محتوا ممیزی داشت. این اصلاً امکانپذیر نیست و اگر هم بخواهیم نمیتوانیم. مگر اینکه ماشینی کنیم و ماشینی هم آن اشکالی دارد. راههای دور زدن خیلی زیاد است و میخواهم بگویم که بحث مربوط به شبکهی ملی اطلاعات و مرزبانی داده یک امری علی الحده است. در ایجاد شبکه ملی اطلاعات هر کسی که دست او بوده است و الان هم هر کسی دست او هست، باید اعتراف کنیم که موفق نبودیم.
یعنی پلتفرمهایی که به هر حال شما میدانید و میشناسید که اینها میتوانستند رشد کنند به دلایل مختلف اجازه رشد به آنها ندادیم و پلتفرمها اصل بودند. چرا که پلتفرمی مثل کافه بازار وجود دارد، شما فردی را روبهروی خود دارید که با او صحبت کنید اگر پلتفرمی مثل نماوا وجود دارد فردی را دارد که با آن صحبت کنی و بعد سیاستهای کلان را به او بگویی و بعد بقیه را در اختیار خود بگذاری. کما اینکه واقعاً دارد این کار یواش یواش انجام میشود اما در مورد پلتفرمهای خارجی ما از سال نود و سه که مصوبه شورای عالی فضای مجازی را داریم و آی سی تی موظف بوده است که بر اساس این مصوبه هر پلتفرمی که در ایران میخواهد فعالیت کند از آن نماینده بخواهد. ایژنت داشته باشد و با ایژنت آن قرارداد ببند و به آن چارچوب اعمال کند مثل همه جاهای دیگر. ترکیه خیلی بعد از ما، نود و سه نه، شاید شش ماه، هفت ماه قبل بود که این کار را کرد. چهل و هشت ساعت به فیسبوک فرصت داد و رئیس جمهور آن گفت که بیا اینجا دفتر بزن. اگر ظرف چهل و هشت ساعت نزدی، من نمیگذارم که اینجا فعالیت کنی. اینها مسائل حاکمیتی است که در سطح کلان اگر کسی به آن توجه نکند همین ولنگاری که الان به وجود آمده، به وجود میآید.
محتوا بدون پلتفرم قابل اعتماد میشود به اینکه شما محتوایی را میسازید، در زمانی که نیاز به آن دارید. مثلاً برای شهادت سردار قاسم سلیمانی و این برداشته میشود یعنی کلاً حذف میشود. این مسئله، مسئلهی اساسی است که همهی کسانی که دلسوز بودند داد کشیدند که اول پلتفرم باشد. اروپاییهای فالوور آمریکاییها هستند. «نامفهوم 15:03» این مطلبی را که میگویم گفته بود که ما اسیر فیسبوک هستیم. خانم مرکل سه بار گفته و خود مرکل تمام تلفنها و غیره و ذلک او کنترل میشد و رئیس جمهور فرانسه باز دوبار گفته که ما اسیر اینها هستیم و اینها تغییر نکردند که بیایند و چیزی را ایجاد کنند اما نگاه کنید که حیاط خلوت آمریکا، ژاپن برای خود دارد. کرهی جنوبی که اصلاً ویترین آمریکا از جنگ سرد تا حالا بوده است، برای خود دارد و پلتفرم آنها را قبول ندارد. خب چین که به طریق اولی که دارد و روسیه به همین ترتیب. پس تدبیر عقلا را بایستی به آن اهمیت بدهیم. عقلای بینالمللی کشورهایی که حتی حیاط خلوت آمریکا هستند به این نتیجه برسند که زندگی آنها نباید در اختیار پلتفرمهای به اصطلاح آمریکا ساخته بگذارند. اگر زندگی خود را روی پلتفرم خودساخته نیاوردیم باید چرا ما خبر فوری و و و و را حمایت کردیم، دورهای بود که ما گفتیم که پلتفرمهای داخلی ولی آیا مثل این شبکههای اجتماعی هم حمایت شدند؟ شدند ولی با فاصله شدند. آن زمانی که باید نشدند. یک دورهای را ما داد زدیم و سختیهایی را کشیدیم و داشتیم به یک جاهایی میرسیدیم و این قصه را رها کردند.
**این را قبول دارید که ما باید این کار را آهسته آهسته و با برنامهی مشخص انجام بدهیم یعنی به صورت ضربتی نمیتوانیم با این موضوع برخورد کنیم و نمیتوانیم جامعه را مجبور کنیم. ما آمدیم پلتفرمها را فیلتر کردیم و بعد گفتیم که برویم از این سه تا استفاده کنیم و من در همین اتوبان مدرس که ساختمان صدا و سیما بیاییم، فکر میکنم که ده تا بنر دیدم که روی این بیلبردهای تبلیغاتی زده بودند و برای یکی از پلتفرمهای مجازی بود. در پیام آنها … ما وقتی میگوییم که در این حوزه مشکل داریم یعنی مشکل خیلی اساسیتر است. کی این تبلیغ را آماده بود و کی نظارت کرده بود و کی گذاشته بود که این روی بیلبرد برود؟ تبلیغ این دوستان از پلتفرم آنها این بود که نگران تیک سوم نباش. یعنی خود به خود این یک ذهنیتی به مخاطب میدهد که مخاطب میگوید که تیک سوم چه هست؟ یعنی ما این مدلی داریم برنامهریزی میکنیم این قدر …
موسویان: در مورد «نامفهوم 17:42» این اتفاق افتاد. دیگر راننده تاکسیها قبول نداشتند اما همه آنها یا الان نیسان دارند. یواش یواش به آن تدریج خود را بالا کشیدند.
**در سینمای خانگی هم همین اتفاق افتاده است و الان کسی دنبال سایتهایی که فیلمهای خارجی را میگذارند نیست و دارند از دو تا، سه تا پلتفرم داخلی که هست استفاده میکنند و چه قدر هم مخاطب دارد و هزینه آن را هم مخاطب دارد پرداخت میکند. یعنی خیلی جالب است که به این دید رسیده است که ماهی صد هزار تومان باید به این اپلیکیشن بدهد و ماهی صد هزار تومان به آن. یعنی فرهنگسازی شده است.
موسویان: باید بعدها مشخص شود که چرا تدریج داشت صورت میگرفت. تدریج اعمال شده بود. ما رسیده بودیم به جایی که پخته شده بود.یک نکتهای را مردم که این هم همان بحث مربوط به جنگ نرمی است که وجود دارد. در فضای مجازی من به صراحت از اینجا میگویم که چیزی به عنوان محرمانگی وجود ندارد. اروپا هم شکست خورد. وقتی تدبیر این است که شما را با داشتن اطلاعات اسنپ و یک جایی به شما خدمت بهتر بدهد، به ناچار مبدأ و مقصد تو را دارد چه بخواهی و چه نخواهی. پس بنابراین حریم خصوصی کجا است؟ مگر نمیگوییم که ما در گوی شیشهای زندگی میکنیم چرا این مطلب را وقتی میخواهیم بیاییم به اصطلاح در قوانین و غیره و ذلک باز قوانین را بدون این مسئله مینویسیم. حریم خصوصی اینجا کجا است؟ من باید جوری زندگی کنم که دیده میشوم. این را باید یاد بگیریم که آن گونهای زندگی کنیم که دیده شویم. شما مگر میتوانید که اطلاعات خود را پنهان کنید. من به عنوان سید مرتضی موسویان همه جا اطلاعات دقیق خود من هست. برای اینکه به هر حال میدانم که وقتی در «نامفهوم 20:35» هستم دوبار یاد من برود که اشتباهاً آن اطلاعات اشتباهی که در ذهن من هست بگذارم دیگر اجازهی استفاده از آن فنون را به من نمیدهند به عنوان یک فرد ناصادق. اصلاً فضای مجازی آمده است که صداقت را باب کند و نه ناصداقتی را. آمده است که شناسا بودن را باب کند و نه ناشناس بودن را. این اساس آن است. ما این کار را نکردیم و الا شما الان یک آی پی «نامفهوم 21:04» باید در ورژن شش داشته باشید و هر جا که میروید مشخص باشد. مگر قرار نیست که عدالت اجتماعی اتفاق بیفتد، عدالت اجتماعی با شفافیت همراه است. اگر شفاف بود من با شما در یک صنفی رقیب بودم و همهی آنچه که برای ما بود و برابر بود هم هر دو رعایت میکنیم و هم تکلیف کسی که مشتری ما هست، مشخص میشود اما وقتی که قصهی مالیاتی ما یک جوری شد که یک کسی از قصهی مالیات فرار کرد و یک کسی نتوانست فرار کند، قصه فرق میکند.
پس بنابراین بحث پلتفرمی که الان اینجا مطرح میکنیم از واجبترین مسائل است و در کشور باید برای آن مثل صنایع موشکی برای آن بودجه گذاشته شود. اینجا دیگر بحث صرفه و صلاح نیست که پنج میلیارد به فلانی بدهیم که آیا این سوخت میشود یا نمیشود. این قصهی اساسی ما است. آن قدر که از اینجا لطمه میخوریم از موشک بازدارندگی که موشک برای ما ایجاد میکند که خیلی عالی است و باید هر روز متحولتر شود ضربه نمیخوریم و ما اینجا داریم ضربه میخوریم. پس اینها اصلاً صرفه و صلاح ندارد. پس اینجا من با آقای انتظاری یک ذره زاویه میگیرم. در این مسائل باید یک جای نظامی در کار بیاید که مشکل بودجهای نداشته باشد و پلتفرم را آماده کند مثل کاری که برای فیسبوک کردند. در سال 2006 چه کسانی آمدند پشتیبانی کردند. به جایی رسید.
** نکته آقای انتظاری این بود که این اسمها در حقیقت یک مقابله به مثلی از طریق مردم ایجاد میکند. یعنی دولت آمریکا دارد کار را دست میگیرد ولی میگوید که شما این کار را انجام بده. بگذار من بدنام نشوم.
آجرلو: دقیقاً همین نکته صادق است و من هم موافق هستم یعنی خیلی سندیکاها میآیند و مؤسساتی شکل میگیرند که ممکن است که از دستگاههای دولتی پول بگیرند اما مأموریت را انجام میدهند. مسئلهای که در ابتدا به آن اشاره کردم درست است که همان طور که آقای دکتر موسویان فرمودند که تعریف مخاطب و تعریف استفاده کننده در فضای موجود متفاوت است و این آیدیهای حقیقی و نوع حقوق آن که حقوق آن خیلی حقوق متعالیتری در این فضا است. آیا در این فضا مفهوم قدرت از آن مفهوم سنتی خود آن به عنوان یک عامل اصلی کنترل کننده تغییر نخواهد کرد و نمیکند؟ آیا ما در شرایط قبل با تکنولوژیهای قبل که درست است که اصلاً قابل مقایسه نیستند و این مثالهایی که زدیم. رادیو و تلویزیون و اینها ولی هر کدام در شرایط خود تأثیرگذاری خود را داشتند. خیلی از اتفاقات جهان متأثر بعضی از همین تکنولوژیها بود. در شرایط کنونی هم همین طور است. احساس میکنم که آن مفهوم قدرت باید یک تغییر جدی کند. یکی از مهمترین زمینههای آن فهم قانونگذاران است. یعنی شناخت قانونگذاران نسبت به شرایط فعلی است و مطالعهی اتفاقاتی که در تجربیات این چند وقت ما داشتیم. در سیر ورود تکنولوژی به کشورهای مختلف داشتیم و راجع به پلتفرمها هم آن چیزی که تا حالا تلاش کردیم این بوده است که به توفیق نرسیده است. ظاهراً آن چیزی که مشخص است این است که یک بودجهی شاید بزرگی به اندازهی بودجه کل کشور در سال شاید یکی از اینها فقط بخواهد هزینه برای آن شود و اگر به این راحتی میشد، ما در زمینه ایمیل یک مدت خیلی تلاش کردیم و چیزی به نام میهنمیل را راهاندازی کردیم و ایران دات آر آی اتفاقاتی که افتاد ولی هیچ کدام به نتیجه نرسید.
اگر ما بخواهیم به همین مسیر ادامه بدهیم به تجربهی کرهی شمالی قطعاً نخواهیم رسید و نخواهیم انجام داد. تجربهی چین را هم باز به واسطهی هم تعداد کاربرها و هم بودجهای که داریم باز تجربهی نشدنی میبینیم. سؤال من از آقای دکتر به عنوان استاد من این است که ما اگر که حالا نتوانستیم و یا حداقل تا زمانی که بتوانیم به یک پلتفرم برسیم چه کار باید بکنیم؟ یعنی یک وجهی این است که ما باید شهروند متمرد برای این سرزمین تربیت کنیم چون قطعاً تسلیم نمیتوانیم بشویم و البته باز در این زمین هم نخواهیم توانست بازی کنیم. یعنی خود آن زمینهی آن فراهم نیست. از سمت دیگری آن ابزارها خود به خود، ما حتی اگر یک مسئلهی دیگر را ما اینجا داریم که خیلی مهم است که ما بیاییم یک چیزی شبیه اینستاگرام تولید کنیم و شبیه فیسبوک تولید کنیم و بگوییم این ایرانی اینستاگرام است. آیا کسی هست که این وسط بگوید که تأثیرات فرهنگی این اینستاگرام ایرانی از تأثیرات فرهنگی آن اینستاگرام اصلی ممکن است که کمتر باشد. یک خورده مثلاً.
** اگر ما بخواهیم آن آزادی را بگذاریم نمیتوانیم به این نکته برسیم و اگر هم بخواهیم نگذاریم با کاهش مخاطب و ریزش مخاطب بعد از یک مدتی روبهرو میشویم.
آجرلو: شما محدودیت صددرصد هم بگذاری همهی مردم هم در اینستاگرام ایرانی بیایند و فعالیت کنند ما از اینستاگرام یک ابزار با خود دارد و دارد فرهنگی منتقل میکند. من در همین استدیو گفتم که ماه رمضان و تولید برنامهها و پستهای معرفتی بگذاریم. من میگفتم که اگر ما بیاییم از سفرهی افطار خود یک عکسهای خشکل بگذاریم کار مذهبی کردیم؟ یک جماعتی هم گرسنه هستند و ما هم آدمهای گرسنهای هستیم و سفرهی افطار داریم. اینکه اصلاً خلاف آن روش روزهداری است. روز دختر است و همه میآیند با دخترهای خود عکس میگیرند و بعد تبعات آن یک مدت است که خیلی شده بود و یک نفری بود که خیلی آدم معتقدی بود که گفت که حواس شما هست که دارید این کار را میکنید آن هم در یک شبکهای بین آدمهای متدین، خیلی از این دخترها، دخترهای شهید هستند و با دخترهای خود ژست میگیرید و عکس میگیرید چه کاری دارید میکنید و حواس شما هست. آن بخش اول آن را اولاً خیلی فراموش کردیم و راجع به آن حرفی نمیزنیم و وقتی راجع به تولید محتوا صحبت میکنیم. آن مثالی که من راجع به تاریخ زدم و گفتم که پسران حضرت یعقوب میخواهم بگویم که اولاً راجع به آن شناخت خود ما یعنی بدون اینکه اصلاً هیچ شبکهای وجود داشته باشد که خود ماهیت انسان را و تأثیرات فرهنگی که این تکنولوژیها روی آن میگذارند و نه اصلاً فراموش کردیم، ابداً و راجع به آن حرف نمیزنیم. دوماً این شبکههایی هستند که تسلط پیدا کردند و آن مثالی که فرمودند که راجع به اروپا بود، اصلاً چرا این قدر راه دور میرویم خود رئیس جمهور آمریکا و یک کشور پانصد میلیونی برگشت گفت که به بچهی خود اجازهی استفاده از تلفن اندرویدی و آی او اس نمیدهم. بعد خود او بلند شد و در یک مدرسهای بازدید کرد و به بچههای مدرسه گفت که میشود در فیسبوک فعالیت نکنید و پستهای شما را میآیند میگردند و حواس شما باشد که هر کاری نکنید. خود آنها نسبت به این قضیه دارند با یک حساسیت دیگری مواجه میشوند و البته این را هم بگویم که هم هزینههای گزاف آن و هم آن چیزی که منجر به این میشود که ما این را اشتباهی بگیریم. نکتهی آقای انتظاری و نوع ریگولاتوری اشتباه گرفته شده است. نوع تنظیم کردن و مراقبت کردن داریم و تصور من بر این است که این بر اساس اشتباه فهمیدن قانونگذاران است و البته امیدواریم که انشاءالله این تغییرات در سیر مراحل جدید آن اتفاق بیفتد.
موسویان: یک نکتهای آقای دکتر گفتند که من این را توضیح بدهم، اولاً مثال کره جنوبی نشان میدهد که میشود یعنی میشود که ما … در سال 2016 این کشور به جایی رسید که به جایی اینکه نود و هشت درصد سرویسهای خود را پلتفرمهای خود آن میداد یعنی میشود. دوم اینکه بحثی که شما مطرح کردید و من هم تأیید میکنم بحث فرهنگسازی است. ایمیل را شما یک سایت خیلی کوچک هم داشته باشید به شما چندین ایمیل میدهد که شما میتوانید از آن استفاده کنید و جیمیل و غیره و ذلک استفاده نکنید و اگر شما بخواهید در یک فروم علمی عضو شوید بایستی یک ایمیل دات ای سی به شما معرفی کند و جیمیل را نمیپذیرند. یعنی پس بنابراین این مسئلهی ایمیل فرهنگی هستند و نه زیرساخت آن چنانی البته من هم معتقد به این هستم که حالا حتماً یک زیرساخت داخلی کلان داشته باشم و هر دانشگاهی برای خود دارد و صدا و سیما برای خود دارد و جاهای دیگر برای خود دارند. این باید فرهنگ شود که کسی که جیمیل میدهد که بگویند تو وابسته به یک انجمن خاص نیستی که جیمیل میدهی، جیمیل برای آدمهایی است که به هیچ جا وصل نیستند.
این بحث فرهنگی شما را میپذیرم و باید به آن توجه کنیم اما نکتهی پلتفرم یک بحث اساسی و محوری کشورهایی است که به این مسئله پرداختند و مشکلات آنها بسیار بسیار کمتر از کشورهایی است که به این مسئله میپردازند. مسئلهی تدریجی که مجری کارشناس گفتند یک بحث اساسی است اما روبیکا دارد خود به یک جایی تبدیل میشود که میتواند خیلی از یوزرها را جذب کند یا حتی برنامههایی را میبینیم که داخلی ایجاد شده است و یا برای اینکه مشتری جلب کند رایگان این کار را انجام میدهد همین که شروع میکند مورد استقبال قرار میگیرد.
کنفرانسهایی که دارند و جلساتی که دارند و ما دیگر دنبال اسکای و غیره نمیرویم. بعد میبینیم وقتی که «نامفهوم 02:57» وجود دارد، جوانهای ما چه جوری سریع این را به یک زیرساخت داخلی ارزان قیمت میکنند. اصلاً دنیای امروز، دنیای پرخرج نیست. شما با کمترین هزینه یک سایت میتوانید برای خود داشته باشید و خود شما مدیریت کنید. فقط باید این تابوی سخت بودن را کنار بگذارید و در آپارات و جاهای دیگر یاد بگیرید که چگونه یک سایت را برای خود برپا کنید. میخواهید این را فروشگاهی کنید وکامنس را چه طوری به این مجانی اضافه کنید. به جایی رسیدیم که چگونه ما برای «نامفهوم 03:45» یک انجمن فارسی خیلی بزرگ و عظیم داریم. بنابراین اصلاً من با شما موافق نیستم که گران قیمت است و اصلاً زیرساختها گران قیمت نیستند بلکه مشکلات ما بیشتر فرهنگی است.
اینستاگرام را نمیگویم حذف کنید ولی معتقد هستم که به تدریج سرویسهایی را که قرار است که جاهای مختلف بدهند، اینها برود در جاهایی که به اصطلاح وجود دارد و خود به خود به تدریج این کار داشت انجام میشد. یعنی برای موارد مختلف این کار داشت انجام میشد و برخی از این پلتفرمها به بانکها نزدیک شده بودند و بعضیها به خدمات سرویس …
**اگر سراغ مثال کرهی جنوبی یا کشورهای اروپایی بروید بحث این است که یک همراهی بین دولتها و مردم وجود دارد و این موضوعی است که اجازه به دولتها میدهد که دولتها در این زمینه فعالیت کنند و در این حوزه ار کنند. متأسفانه متأسفانه باید بگوییم که این همکاری بین مردم و دولت ما کم است. یعنی این اتفاق شما اگر بهترین پلتفرم را هم بیاورید و تضمین بدهید که از دیتاها و اطلاعات مراقبت خواهد شد، شاید آن اتفاقی که مثلاً در آلمان و یا در کرهی جنوبی رخ داده است، رخ نمیدهد و یک موضوع دیگری که هست این است که مشکل ما در جامعهی فعلی مدیریت محتوا در همین پلتفرمهای خارجی است. متأسفانه تا ما برسیم و حتی امروز ما این پلتفرم و این نرمافزار کاربردی را آماده کنیم تا فرهنگسازی رخ بدهد و تا ارتباط که شما به آپارات اشاره کردید که آپارات به خوبی در کشور ما جا افتاد ولی این یک شبه هم در کشور ما اتفاق نیفتاد یعنی ده سال طول کشید که بتواند جایگزین یوتیوب شود. این اتفاق را هم میتوانیم رقم بزنیم اما این ده سال را هم این وسط از دست میدهیم. اتفاقاتی که امروز در یک روز فضای مجازی در بحث تولید محتوا دارد رخ میدهد، اتفاقاتی که میتواند ما را چندین ماه عقب میاندازد. یعنی ما اگر بخواهیم صبر کنیم تا پلتفرم که مورد قبول مردم باشد و ارتباط بگیرند و جا بیفتد و فرهنگسازی شود رخ بدهد خیلی از سنگرها را از دست دادیم.
موسویان: من در جایی از صحبتها نگفتم که صبر کنیم یا استفاده نکنیم، من معتقد به برخی از ریگولاتوریهای مستقیم نیستم چون معتقد هستم که دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد. مثل همین بحث فیلترینگ که کجا توانسته این کار مثلاً همه دارند از تلگرام استفاده میکنند و قانون اصلاً کجا هست؟ بحث من همین است که به صورت جدی کار به صورت موازی انجام میشود یعنی ورژنهای مختلف پلتفرمهای داخلی مرتب دارد به روز میشود. حتی بدون پشتیبانیهایی که باید. نکتهای که وجود دارد فرهنگسازی است. یعنی یکی از وظایفی که …
**شورای فضای مجازی وزارت فرهنگ است، وزارت ارتباطات است و سازمان تبلیغات اسلامی قوهی قضائیه است و مجلس است، ما باید برویم با چه کسی صحبت کنیم؟ در مورد این وقتی در مورد ولنگاری فضای مجازی صحبت میکنیم برویم یقهی چه کسی را بگیریم و بگوییم که مشکل از شما است؟
انتظاری: نکته مهم این است که وقتی در مقام مطالبهی این دستگاهها از مجموعهای مثل ما برمیآیند همه هستند یعنی ما در واقع پاسخگو به همهی این دستگاهها هستیم و به خیلی از این نهادها باید پاسخگو باشیم اما وقتی که ما مطالبهای داریم یا انتظاری داریم واقعیت نمیدانیم با کی باید مواجه شویم. یعنی نه وزارت ارشاد مستقیماً چیزی را قبول میکند و نه وزارت ارتباطات قبول میکند و نه شورای عالی فضای مجازی قبول میکند. او میگوید که من فقط سیاستگذار هستم و او میگوید که من فقط مجری چیزی هستم که ابلاغ شده است و یکی میگوید که من فقط قانون میگذارم.
این یک معضل خیلی جدی است اما من فکر میکنم که با وجود همهی اینها بخش خصوصی عملاً دارد کار خود را انجام میدهد و من کاملاً نکتهای که اینجا اشاره شد کاملاً تأکید میکنم که بخش خصوصی ما و بخش توانمند ما دارند کار خود را انجام میدهند. اتفاقاً خواهش ما از دولت و نهادهای حاکمیتی این است که کاری به این کار نداشته باشند. یعنی من فکر میکنم که فقط اگر فضا را باز بگذارند که این بچههای بخش خصوصی کار خود را انجام بدهند ما به این مشکلات نمیخوردیم. آقای دکتر موسویان هم در مورد همین پلتفرم که گفتند ما با همکاری بعضی از همکاران یک پلتفرمی را در همان دورهای که بحث حمایت از پلتفرمهای داخلی بود رونمایی کردیم و خود آقای دکتر تشریف داشتند. چرا آن پلتفرم در واقع استقبال نشد. یکی از دلایل آن این بود که نهادهای حاکمیتی ما آماده نیستند که خدمات خود را در فضای مجازی بیاورند و ارائه بدهند. من همین جا ادعا میکنم که چند دستگاهی که مردم با آن سروکار دارند مثل شهرداریها و مثل نهادهای کاربردی که مردم هر روز باید بروند و کارهای خود را انجام بدهند آنها بیایند و خدمات خود را در شبکههای اجتماعی انجام بدهند و پلتفرم داخلی همه رها میکنند همه چیز را و به آنجا میآیند. خبر آن را میخوانند و قبض آن را پرداخت میکنند و مجوز خود را هم چک میکنند و عوارض ساختمان خود را هم میدهند. چرا هر سازمانی میخواهد کار خود را جدا و جزیرهای انجام بدهد و چرا کسی حاضر نیست؟ شمارهی ملی خاطر شما هست که وقتی کدملی ارائه شد قرار بود که ما با این کد ملی همه کار بکنیم، هنوز که هنوز است تازه ما میگوییم که میشود دفترچههای بیمه را برداشت و با کدملی. از اول قرار بود که این بشود. همه باید آنجا باشد. شما باید بتوانی سیمکارت بخری و شارژ بخری و کارهای خود را بکنی و همه روی یک پلتفرم داخلی و همه بیایند خدمات بدهند. مهمترین مشکل این بود که حاضر نبودند که خدمات بدهند. یعنی یا خدمات اصلاً حاضر نیست بدهد که نسبت با همان بحث شفافیتی دارد که مقاومت روی آن میشود. آقای دکتر اشاره کردند یا اینکه میخواهد بگوید که برای خود من یعنی همهی آن تصور میکند که یک ما به ازای مالی دارد و میگوید که در دستگاه من بیاید و من از پول او استفاده کنم.
**آقای دکتر آجرلو به این مدیریت محتوا در فضای مجازی بپردازیم در بخش ابتدایی گفتگوی خود به این اتفاقات اشاره کردیم که دارد رخ میدهد و مشکلاتی که ما داریم اما واقعیت این است که یکی از مشکلاتی که ما در جامعهی خود داریم بحث محتوا و تولید محتوا و مهمتر از همهی اینها مدیریت محتوا در این حوزه هست یعنی ما هیچ تقسیمبندی مشخصی نداریم. هیچ برنامهریزی مشخصی در این حوزه نداریم. ما به دوستان آموزش و پرورش اعتراض کردیم در یک سال و یک سال و نیم اخیر که ما آمدیم یک جامعهای را با اینترنت آشنا کردیم اینترنت را در اختیار آنها گذاشتیم. ما خیلی از خانوادهها پیام داشتیم که در همان روزهای اول نگران بودند.
آجرلو: وقتی راجع به این موضوع حرف میزنیم یک جملهای همیشه از ذهن من رد میشود و آن جملهی طلایی است که مقام معظم رهبری فرمودند که گفتند که اگر من در شرایط کنونی رهبر نبودم، یعنی جایگاه رهبری است، گفتند که کاری که برای خود انتخاب میکردم که اگر به اختیار من بود، میآمدم و مدیریت فضای مجازی را به عهده میگرفتم. این حرف را یک مرجع دینی دارد میزند. این خیلی مهم است. یک مرجع دینی دارد میگوید که یک سیاستمدار بزرگی است که دارد در یک صحنهی بزرگی در جهان دارد بازی میکند. یک رهبر موفق دارد این حرف را میزند و ویژگیهایی که راجع به مقام معظم رهبری میشناسیم. خیلی مهم است. این یک. دو ـ فضای مجازی و هر تکنولوژی که اینترنت اگر که رابطهی بین دولت یا حاکمیت یا تودهی مردم و جامعهی رسانهای هر کدام از این سه تا با هم رابطهی مستحکم نداشته باشند این تکنولوژی هیچ وقت نمیتواند در ریل واقعی خود بیفتد. یعنی باید آن ریلی که ما و نتیجهای که ما میخواهیم از آن بگیریم این مسئلهی مهمی است که ما باید نسبت به آن فکر کنیم و اینترنت یک ویژگیهای خاصی دارد و خود فضای مجازی از این ویروس کرونا خیلی سرعت آن بیشتر است. اگر یک مسئلهای یک گوشهای مطرح شود کمتر از بیست و چهار ساعت فراگیر میشود و همه راجع به آن صحبت میکنند اما اتفاقی که راجع به این دوران کرونا افتاد و نرمافزار شاد و ارتباطات همه با اینترنت، زیاد به لحاظ شخصی با آن تصور مطالعهای که نسبت به تکنولوژیهای قبلی دارم زیاد مسئلهی بقرنجی نمیدانم اگرچه وقتی قرار است که یک مطلبی یاد گرفتن و چاقو دست گرفتن را یاد بگیرد ممکن است که چاقو چندین بار دست او را ببرد و ما یک کاتالیزوری اتفاق افتاد و یک شتابدهندهای اتفاق افتاد، هم در این شرایط کرونایی «نامفهوم 27:30» یک جهش عجیبی کرد.
**آقای موسویان یک بحثی که ما در تولید محتوا داریم، دارد بودجههای مختلفی از نهادهای مختلف صرف میشود. اما ما نتوانستیم اینها را هماهنگ کنیم. درست است هر کدام به صورت جزیرهای عمل میکنند اما ما نیاز داریم که یک جایی بیاید اینها را بریزد در یک خط لوله مشخص، یک رودخانه مشخص، تا هر کسی بتواند از این رودخانه استفاده کند. یکی از مشکلاتی که ما در تولید محتوا و مدیریت محتوا داریم این است که اصلا هیچ نظارتی روی این اتفاقات نیست.
موسویان: اگر که ما پلتفرم جدید را به کار گرفتیم و در این پلتفرم میتوانیم کیفیت را افزایش بدهیم، برویم کار کنیم روی این که ما چه کاری باید ریو این پلتفرم انجام دهیم. پلتفرمی که استاد قبل از این که برود سر کلاس باید داکیومنت خود را آماده کند، در پلتفرمی که استاد میتواند مورد نظارت مدیر گروه و هر عامل دیگری، هر کس دیگری قرار بگیرد و در پلتفرمی که تمام جلساتش ضبط میشود، در کلاس که این گونه نیست، آیا در این پلتفرم میشود نظارت واقعی کرد که آیا ما در چهارچوب طرح درس داریم پیش میرویم یا نمیرویم، یا کلاس؟ کلاسی که هزینههای بسیار زیاد دارد. اصلاً کرونا را کنار بگذارید. هزینهی نقل و انتقال دارد، هزینهی ترافیک دارد، هزینهی چه و چه دارد، ساختمان دارد، نظافت دارد. وقتی که در این پلتفرم میتواند کَمِرای استاد روشن باشد چه را الزام نمیکنید که روشن باشد؟ چرا الزام نمیکنید که کَمِرای دانشجو روشن باشد؟ خودش را تطبیق میدهد، دانشجو چقدر هزینه بابت آمدن و رفتن میدهد؟ این هزنهها را اگر کسر کنید هزینهی یک وِب کَم خریدن کاری ندارد که. اگر ICT کشور باید به آن جا برسد، باید به آن جا برساند. این باعث ارتقاء میشود. امتحانی که ما میدانیم که تقلب در آن حتمی است، چرا الزام نمیکنید که سوالها به شکلی باشد که به هر حال فرد به صورت مفهومی کار را فهمیده باشد. برای اینها چرا وب کَم دانشجو در امتحان روشن باشد؟ آن عامل نظارتی که باید ماموریت خود را تغییر دهد کجاست؟ همین بحثی که شما میگویید. وقتی که تیراژ یک نشریه به صورت کاغذی کاهش پیدا کرده است، دکهها به هر حال مواجه با تعداد کم فروش هستند، این قصه باید دیکته کند به این فرد که باید روشت را در فکر کردن، در مطلب نوشتن، مطلبات دیگر نمیتواند تخت باشد، باید چند سطحی باشد، مطلبات باید مطابق تکس باشد نمیتواند غیراز این باشد. مطلب نوشتن در این فرق میکند چون اصلاً خواندن در این پلتفرم فرق میکند. این که ما منتظر این باشیم که واکسن بزنیم که سریعتر سرکلاس برویم، و دوباره همان هزینهها را با کیفیت پایینتر و نازلتر داشته باشیم، این آیا چاره کار است؟
موسویان: من یک کلید طلایی برای گسترش تولید محتوا در فضای مجازی میخواهم بدهم و ابتداعاً خیلی سریع به سال 1381 برمیگردم. 1381 اولین بار اَپها را مجوزشان را دادند که اینها بیایند اینترنت در اختیار مردم بگذارند. همان موقع مطرح شد که منظور سرویس از طریق اینترنت است. آن چه که به عنوان محتوای دیجیتال مطرح است، نیاز به بستر اینترنت دارد. اگر میخواهیم تولید محتوا توسط افراد افزایش پیدا کند ارتباط مستقیم بین تولید کننده و منافع حاصل از فروش اینترنت به مردم را باید ایجاد کنیم. هر کس کمترین محتوایی تولید کرد بتواند سهماش را به راحتی بگیرد. قانون ساده و راحت باید تعریف شود و قابل وصول. اگر این کار را انجام دهیم تولید محتوا ارزش پیدا میکند و کسب و کارها مدلهای خودشان را انتخاب خواهند کرد، تعریف خواهند کرد، طراحی خواهند کرد، و قطعاً روزبه روز گسترش پیدا خواهد کرد. پس بنابر این کلید طلایی برای تولید محتوای بیشتر سهام دادن و سهیم کردن تولید کننده محتوا است.
برنامه انعکاس تهیه کننده فرهاد دهنوی، اجرای شهاب دارابیان، گوینده و آیتم ساز امیرحسین سیدآقایی، هماهنگی گیسو جعفرزاده چهارشنبه ها ساعت 22 از رادیو گفت و گو به روی آنتن می رود.
انتهای پیام/