این سایت می نویسد: تمرکز بر ترور غیر شیعی طالبان در جمهوری اسلامی ایران حساسیت مذهبی را برمی انگیزد. زیرا این پیام به شخص دیگری ، سنی ها می فرستد که ایران فقط به شیعیان اهمیت می دهد و فرقی نمی کند کل کشور درگیر جنگ و خونریزی باشد. در اقدامات افراطی و تکفیری طالبان شکی نیست ، اما اکنون که ایران شیعیان را منزوی کرده و دائماً از سوی طالبان بر امنیت آنها پافشاری می کند ، این فرضیات منفی اهل سنت درباره سیاست خارجی ایران را تقویت می کند.
از طرف دیگر یکی از دلایلی که داعش طالبان را کافر می داند ارتباط آنها با ایران است. یعنی طالبان توسط برخی جریانات افراطی متهم به ارتباط با شیعیان و به گفته آنها رافضی هستند و “موضع مشابه” توسط ایران گفتمان داعش در افغانستان را تقویت می کند. به عبارت دیگر ، تأکید مداوم ایران بر عدم تشیع طالبان تکفیر سیاسی آنها را پنهان نمی کند و این در افکار عمومی گمانه زنی ها درباره وحدت و پیوندهای عمیق جمهوری اسلامی ایران و طالبان را تأیید می کند.
از دیگر معایب این سیاست این است که شیعیان رایج در افغانستان با طالبان دلسوز نیستند و این س seriousال جدی را به وجود می آورد که آیا ایران در صورت عدم همکاری با خود شیعیان و ارتباطی با آنها ، آیا به دنبال نجات شیعیان است؟ به عبارت دیگر ، ایران دقیقاً به دنبال چه چیزی است؟ بدین ترتیب این سوicion ظن بیشتر می شود که ایران مسئله شیعه را تنها بهانه حمایت از طالبان قرار داده است. در واقع ، ایران بر گفتمان دینی تأکید دارد و اختلافات مذهبی ایجاد می کند و همچنین شیعیان را از متحد دینی خود آسیب می زند. منطق حکم می کند که اگر ایران واقعاً به شیعیان افغانستان علاقه مند است ، باید این کار را با حمایت آنها انجام دهد ، نه با کسانی که شیعیان آنها را دشمن خود می دانند. و اگر به مسلمانان و اسلام و نظام اسلامی بیندیشد و رویکردی فرا دینی داشته باشد ، باز هم باید رویکرد کلان و آینده نگرانه را در پیش بگیرد. اولویت در زمانی که نیروهای خارجی از کشور خارج می شوند ، حفظ دمای مسلمانان و تلاش برای جلوگیری از جنگ و خونریزی در این کشور است.
1717