بر اساس گزارش ها شمانیوز: زهره فکور صبر این بازیگر سینما و تلویزیون ساعت 20 در منزل شخصی خود دار فانی را وداع گفت. علت دقیق مرگ هنوز مشخص نیست زهره فکور صبر مشخص نیست اما به گفته منابع آگاه این بازیگر ساعت ۲۰ به دلیل خودکشی با تبلت به بیمارستان منتقل شد اما پزشکان نتوانستند او را نجات دهند.
واکنش بازیگران به خبر درگذشت زهره فکور صبور
زندگی خاص زهره فکور صبور به روایت خودش
زهره فکور صبور هستم متولد 1357/1/1 پدرم کرمانشاهی و مادرم سمنانی ولی متولد تهران هستم.
من در یک خانواده 7 نفره زندگی می کنم 3 خواهر و 1 برادر دارم و فرزند آخر خانواده هستم و به دلیل اختلاف سنی کم که حدود 1 سال دارم با برادرم ارتباط بسیار صمیمی و صمیمی دارم.
واقعیت این است که در طول زندگی به تنها چیزی که به آن فکر نمی کردم بازیگر شدن بود. به من پیشنهاد دادند و من هم قبول کردم. بعد از این تئاتر با جمعی از هنرجویان تئاتر در نمایشی به ایفای نقش پرداختم. بعد از آن بازیگری من جدی تر شد. در زمان تئاتر دوستانم پیشنهاد دادند که گروه برای ساخت دو فیلم دنبال بازیگر بگردد و من رفتم آن را تشکیل دادم و پر کردم و از آنجا می توانم در فیلم باغ بچه کوچولو و همزمان در فیلم روزگار بازی کنم. جوانی به کارگردانی آقای شاپور قریب. وقتی آن کارها تمام شد، به کلاس های بازیگری آقای سمندریان رفتم و در آنجا درس خواندم و به این ترتیب وارد این عرصه شدم.
«اگر بچه داشتم مطمئناً اجازه نمیدادم بازیگر شود.
در زمان بازیگری من تنها کسی که به این موضوع اعتراض کرد برادرم بود و از آنجایی که حدود یک ساله بودم که پدرم فوت کرد، سخنان برادرم نه تنها برای من بلکه برای همه اعضای خانوادهام قابل قبول بود، بلکه بعدا پشتکار من با دیدن و ضبط کار من کم کم پذیرفت.
اوایل و وقتی کوچکتر هستند، هر بازیگری دوست دارد همه نقش ها را تجربه کند، اما بعد از مدتی همه نقش هایی که پیشنهاد می شود یکسان است و من این را دوست ندارم. بعد از بازی در نقش یک مرد نابینا و متفاوت بودن با نقش های قبلی، دوست دارم بازی هایم متفاوت باشد و روی نقشی کار می کنم که برای نزدیک شدن به او کمی تحقیق می کنم. البته اگر بخواهید برای یک نقش خاص منتظر بمانید، عواقب خوبی دارد: اول باید مدت زیادی بیکار باشید و در نهایت بعد مالی زندگی وجود دارد.
وقتی کار زیادی انجام نشود فراموش می شود و این در بعد کار هم مؤثر است; اگر سناریوی خوبی وجود داشته باشد که در آن نقشی متناسب با نوع بازیگری من باشد، وقتی کار نمیکنم، کارگردانها را فراموش میکنم و این به ضرر من و همه کسانی است که این رویه را انتخاب کردهاند، و به همین دلیل است که من پناه گرفتهام. خیلی روی ویژگیهای نقش تمرکز نکردم. انتخاب بازیها برایم آسانتر بود.
اگر بخواهم جواب رفتارم با مردم را بدهم، می توانم بگویم که آنها من را دوست دارند، اما با چند نفر باید روبرو شوم که بگویم بین همه محبوب هستم، اما خوشبختانه تا به امروز با همه رفتار کرده ام. من توافق خوبی دارم. آنها با من بودند و من را دوست دارند.
مدتی بعد از بازی در این شخصیت، خیلی به او صمیمی و با او زندگی می کنم و او وارد زندگی عادی من می شود. حتی گاهی به خودم می گویم که مثلاً ای کاش آن قسمت از فیلم را جور دیگری بازی می کردم. اما با گذشت زمان، احتمالاً تغییر خواهد کرد.
خوشبختی در پول، ثروت و غیره اینها نیستند و با سوال شما یاد جمله آقای انتصامی افتادم که می گفت شادی باید در دل باشد و وقتی دل شاد است آدم شادی هستید که واقعاً درست است.