رابطه سالم با والدین
اگر رابطه ی سالم و راحتی با والدین خود داشته باشید، شاید دل تان بخواهد که آن ها را در جریان همه ی امور زندگی خود بگذارید. با این حال، گاهی درگیر کردن آن ها به جای آنکه کمک کننده باشد، تنها وضع را پیچیده تر می کند.
در ادامه از موضوعاتی خواهیم گفت که بهتر است از مطرح کردن آن ها با والدین تان خودداری کنید.
۱- شیوه ی بچه داری تان
داشتن فرزند بسیاری از اوقات حسی مانند جان به در بردن از آشفتگی هایی را دارد که به ندرت کنترل شده هستند، بنابراین داشتن والدین باتجربه می تواند نجات بخش باشد. اما پدر و مادرها گاهی در شیوه ی بچه داری فرزندان شان دخالت می کنند و هر چه که آن ها به سختی رشته اند را پنبه می کنند. انتقاد شدن می تواند مستأصل کننده هم باشد. هنجارهای مربوط به فرزندپروری از نسلی به نسلی دیگر تغییر می کنند، به همین دلیل ممکن است طرز فکر والدین تان در این مورد به نظرتان منسوخ یا حتی آسیب زا بیاید.
اگر خودتان می خواهید از آن ها در مورد بچه داری تان مشورت بگیرید، ایرادی ندارد. اما مجبور نیستید به توصیه هایی که خودخواسته نیستند گوش کنید.
۲- مشکلات شریک عاطفی تان
چه مشکلات شغلی باشد، چه مسائل پزشکی و چه ایرادات شخصیتی، بهتر است آن ها را پیش خودتان نگه دارید. در مورد این مسائل بهتر است به طور خصوصی با شریک عاطفی تان و به دور از نظارت و پیگیری والدین تان صحبت کنید. در غیر اینصورت، هر چیزی می تواند تبدیل به عاملی برای حدس و گمان، نگرانی یا قضاوت نامناسب از سوی آن ها شود.
اطلاعات دادن بیش از اندازه درباره ی جزئیات زندگی شریک عاطفی خود را می توان نقض حریم خصوصی او به حساب آورد. شاید شریک عاطفی تان دوست نداشته باشد که مسائل شخصی او را با خانواده ی خود در میان بگذارید و شما نباید به اعتماد او خیانت کنید.
۳- شکل رابطه تان با اعضای فامیل
سیاست داشتن در روابط خانوادگی خود یک هنر است و اگر عضو یک فامیل پرجمعیت با عقاید و سبک زندگی های مختلف باشید، احتمالاً یک دیپلمات خبره هستید. اما نیازی نیست که والدین تان دخالتی در رابطه ی شما با اعضای فامیل داشته باشند یا اصلاً درباره ی آن بدانند، بخصوص اگر کدورتی میان تان باشد. شما می توانید رابطه تان با اعضای فامیل را نه تحت نظارت والدین تان، بلکه به شیوه ی خودتان پیش ببرید.
اگر نمی توانید حد و مرز مشخصی تعیین کنید، ابهام بهترین شیوه است. «گاهی احوال همدیگر را می پرسیم» تاکتیک خوبی برای منحرف کردن بحث است.
۴- اینکه به حرف هایشان گوش ندادید
تصمیم گرفتید کار دیگری غیر از آنچه والدین تان می گویند انجام دهید؟ به خودشان نگویید. برای پدر و مادرها شاید ناخوشایند باشد که بفهمند فرزندشان دقیقاً عکس توصیه ای که به او کرده بودند، عمل کرده. و شاید زمانی ناخوشایندتر شود که بفهمند لزومی ندارد که فرزندشان حتماً به توصیه ی آن ها گوش کند. به عبارت دیگر، شما خودتان بهتر می دانید و نیازی به نظر آن ها نیست.
۵- سبک زندگی تان
برخی جنبه های زندگی تان هست که شما نمی خواهید توجه والدین تان را به آن ها جلب کنید. شاید یک رژیم غذایی ناسالم باشد یا یک برنامه ی خواب نامنظم، و یا ماجراجویی های عاشقانه. یا شاید هم شیفته ی ورزش های پرخطر و پرهیجان باشید. این امر روتین زندگی شما است، اما برای والدین تان ممکن است رفتاری بی ملاحظه و خطرناک به نظر برسد. بنابراین شاید بهتر باشد که بعضی جزئیات زندگی تان را پیش خودتان نگه دارید.
۶- اشتباهاتی که در بزرگ کردن شما مرتکب شدند
هیچ کسی کامل نیست و احتمالش هست که والدین شما هم در کودکی تان مرتکب کاری شده باشند که شما را آزرده کرده بود. تروماهای کودکی تان می توانند تأثیر زیادی بر زندگی تان داشته باشند. نیازی نیست آن ها را به روی والدین تان آورید. شما نباید والدین تان یا خودتان را به خاطر رنج ماندگاری آن تجربه ها یا رنج ناشی از آگاهی به آسیبی که به شما زدند، تحت فشار بگذارید. به جایش از والدین تان به خاطر کارهای مثبتی که برایتان کردند تمجید کنید و به آن ها بگویید که قدرشان را می دانید.
۷- مشکلات رابطه عاطفی تان
همه ی زوج ها گاهی با یکدیگر دعوا می کنند و این امری طبیعی است. با این حال، اینکه بروید و از اشتباهات شریک عاطفی تان پیش والدین تان شکایت کنید، اصلاً عاقلانه نیست. شما و شریک عاطفی تان امروز دعوا و فردا آشتی می کنید و رابطه تان را ادامه می دهید، اما احتمالاً برای والدین تان اینگونه نخواهد بود. چیزی که از نظر شما یک دعوای جزئی است می تواند شریک عاطفی تان را برای همیشه از چشم والدین تان بیاندازد. پدر و مادرها دوست ندارند آسیبی به فرزندشان برسد، بنابراین آن ها را درگیر کشمکش هایتان با شریک عاطفی خود نکنید.
دقت داشته باشید که منظور موقعیت های خطیر نیست. اگر قربانی آزار خانگی شده باشید، به طور حتم باید والدین تان را در جریان بگذارید.
۸- نحوه ی پول خرج کردن تان
شاید دوست داشته باشید پول هایتان را طوری خرج کنید که برای والدین تان قابل درک یا قابل قبول نباشد. برای یک شخص بالغ شاغل و متکی به خود، نصیحت شنیدن درباره ی نحوه ی اداره ی امور زندگی خود می تواند مستأصل کننده باشد، امری که می تواند منجر به جر و بحث میان شما و والدین تان شود. تا زمانی که از پس هزینه های زندگی تان بربیایید و به مشکل مالی برنخورید، شیوه ی خرج کردن تان نباید مورد انتقاد یا اظهار نظر والدین تان قرار بگیرد.
۹- وضعیت روانی تان
سلامت روان موضوعی پیچیده است و والدین تان قاعدتاً باید از وضعیت روانی شما باخبر باشند. متأسفانه پدر و مادرها اغلب صلاحیت کافی برای صحبت درباره ی این موضوع را ندارند. آن ها صرفاً می دانند که چیزی سر جایش نیست اما درک درستی درباره ی آن ندارند و وحشت زده می شوند. این امر می تواند هم به شما و هم به آن ها اضطراب وارد کند و هیچ کمکی به بهبود وضعیت روانی تان نمی کند.
اگر والدین تان توان حمایت از شما را داشته باشند، می توانید مشکلات تان را با آن ها در میان بگذارید، اما حتماً لازم نیست آن ها را در جریان جزئیات وضعیت خود قرار دهید. بهتر است همیشه از یک متخصص کمک بگیرید.
۱۰- برنامه های شغلی تان
مثلاً شغل خوبی دارید اما می خواهید به کلی تغییر شغل دهید. شما مسیر طولانی و دشواری در پیش خواهید داشت: باید چیزهای زیادی یاد بگیرید، جای جدیدی استخدام شوید و در شغل تازه تان کسب اعتبار کنید. شما تصمیم تان را با والدین تان در میان می گذارید و یکباره با سیلی از نگرانی مواجه می شوید.
شما باید برای والدین تان توضیح دهید که چرا چنین تصمیمی گرفته اید و به آن ها اطمینان خاطر دهید که آمادگی این ریسک را دارید، در حالی که هیچ تضمینی نیست که این موضوع را درک کنند. صحبت درباره ی اتفاقات آینده ممکن است شما را درگیر احساس اضطراب و فشار کند و بار سنگینی از توقع و انتظار را روی دوش تان قرار دهد. بنابراین شاید بهتر باشد که بعد از قطعی شدن همه چیز، والدین تان را در جریان خبرهای خوب بگذارید.