یلدا ابتهای دقایقی پیش (صبح ۲۸ مرداد) از درگذشت امیرهوشنگ ابتهای، شاعر و پژوهشگر ایرانی خبر داد.
امیرهوشنگ ابتهاج معروف به سایه شاعر و پژوهشگر نامی معاصر درگذشت.
هوشنگ ابتهاج معروف به شاعر و پژوهشگر ادبی بزرگ ایران در اسفند 1306 در رشت به دنیا آمد و در آلمان درگذشت. هر دو در زمان مرگ 94 ساله بودند.
دقایقی پیش (صبح ۲۸ مرداد) یلدا ابتهاج (دختر شای) در صفحه اینستاگرام خود خبر درگذشت پدرش را اعلام کرد و نوشت:
ببین، ببین، به این خانه نگاه کن
تو در این خانه غریبه ای، غریبه به نظر بیای
سایه
سایه ما در هفت هزار سال گم شد.
کوتاهی از زندگی ح.ا. سایه
امیرهوشنگ ابتهاج در روز یکشنبه 15 اسفند 1306 در رشت به دنیا آمد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مشاهیر رشت بود و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
پدربزرگش «ابراهیم ابتهاج الملک» اهل گرگان و مادربزرگش اهل رشت بود. پدربزرگش مسئول گمرک بود و زمانی که جنگلی ها جنگل را تصرف کردند توسط یکی از آنها یا به قول داستان یکی از کشاورزان او کشته شد.
برادران ابطحاج، غلامحسین ابطحاج، ابوالحسن ابطحاج و احمدعلی ابطحاج، عموهای امیرهوشنگ هستند.
هوشنگ ابتهاج تحصیلات ابتدایی را در رشت و دبیرستان را در تهران به پایان رساند و در آن دوره اولین دفتر شعر خود را با عنوان اولین شعر منتشر کرد.
ابتخایی در جوانی عاشق دختری ارمنی به نام گالیه شد که در رشت زندگی می کرد و همین عشق دوران جوانی سرچشمه اشعار عاشقانه او شد. بعدها که ایران گرفتار خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج در شعری به نام (درست گالیا…) از روابط عاشقانه خود که درگیر مسائل سیاسی بود صحبت کرد.
امیر هوشنگ ابطاج و جشنواره هنر شیراز
سعیه 1346 شمسی در جشن هنر شیراز در آرامگاه حافظ شعرخوانی کرد. باستانی پریسی در سفرنامه معروف خود (از پاریس تا پاریس) از استقبال شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن ترانه های سایه می گوید و می نویسد که تا به حال باور نمی کرد، هرگز اتفاق نیفتاده بود که مردم از شنیدن آهنگ جدید اینقدر هیجان زده شوند.
از گلکاری در صداوسیما تا استعفای 17 شهریور
ابتهاج از سال 1350 تا 1356 سرپرست برنامه گلها رادیو ایران (پس از استعفای داوود پیرنیا) و بنیانگذار برنامه موسیقی گلچین حبت بود. چندین غزل، تصنیف و ترانه های نیمه بلند او توسط نوازندگان ایرانی چون محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی و محمد اصفهانی اجرا شده است. تصنیف فراموش نشدنی تو و پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران و سرای امید) از ترانه های سعیه هستند.
سایه پس از حادثه میدان ژاله (17 شهریور 1357) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده از رادیو کناره گیری کرد.
ابتهاج مدتی به عنوان مدیرعامل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول به کار شد.
خانه شخصی سایه که توسط خودش (به اشتباه گفته شده سازمانی است) ساخته شده است، در سال 1386 با نام خانه ارغوان در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. دلیل این نام گذاری وجود درخت ارغوانی معروف در حیاط این خانه است که سایه آهنگ معروف بنفش برای آن نوشته شده است.
یکی از مهمترین آثار هوشنگ ابتهای، بازنگری او بر غزلیات حافظ است که نخستین بار در سال ۱۳۷۲ توسط انتشارات کارنامه با عنوان «حافظ به سایه سایه» منتشر شد و با اصلاحات و تصحیحات جدید بازنشر شد. ساعیه سالهای زیادی را صرف تحقیقات و مطالعات حفاظتی کرده است و این کتاب حاصل تمام تلاشهایی است که سعیه در مقدمه به همسرش معرفی کرده است.
بیست و سومین دوره جایزه ادبی و تاریخی محمود افشار یزدی در تاریخ 19 مهر 1395 در باغ موقوفه افشار به هوشنگ ابتهای که به انتخاب اعضای هیئت انتخاب این بنیاد برگزیده شد، اهدا شد.
روز پنجشنبه 21 مهر 1397 در مراسم اختتامیه ششمین جشنواره بین المللی هنر برای صلح، بالاترین جایزه «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهائی و 3 هنرمند دیگر اهدا شد.
مردی که زمان زندگی و مرگ سایه را پیش بینی کرد
سال ها پیش هوشنگ ابتهاج خاطره ای تعریف کرد: هشت یا نه ساله بود که یکی از همکلاسی هایش از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر خواست نام خود و نام مادرشان و نه نام پدرشان را روی کاغذ بنویسند تا او بتواند نام خود را بنویسد. شبانه آنها را نزد پدرشان ببر و از آینده آنها بگو.تا پیش بینی کنند
می گویند انسان روحانی و خوش قلب است و برای همه چند چیز می نویسد. سايه مي گويد چون بعداً خودم را از آن دو نفر جدا كردم، نمي دانم حرفي كه در مورد آنها زد درست شد يا نه. اما برای من گفته یا نوشته که آینده شما به «سخنرانی» مربوط می شود و یک خانواده بزرگ تشکیل می دهید و تا 94 سالگی زندگی می کنید!
سايه مي گويد: وقتي دو مورد اول درست شد و وقتي ديدم به شعر و موسيقي معروفم و اطرافم شلوغ است، 49 ساله كه شدم ياد سومي افتادم و ترسيدم! چون فکر می کردم سال 94 خیلی دور است، چون زمان ما 70 سال بود و احتمالاً 49 نوشته یا گفته است، اما همکلاسی ما به اشتباه در عکس نوشته 94 و من خیلی مراقب بودم که در 49 سالگی اتفاقی برایم نیفتد. از دست رفته!
یک روز در ماشین و در راه بازگشت از مطب در میدان آرژانتین تهران این خاطره را برای دکتر شفیع کدکنی تعریف می کند و استاد می گوید: دو چیز درست شد (هم حرف بچه و هم خانواده) پس این سومین سال خواهد بود و همان سال 94 صادق خواهد بود. ساعیه نیز در پاسخ می گوید: البته اگر سبک رانندگی شما نبوت را باطل نمی کند!