روزنامه اعتماد نوشت: هفتهها و ماههای اخیر سختترین دوران کاری برای من بوده و آنطور که از صحبتهایم با سایر دوستانی که از اعضای هیات علمی دانشگاههای وزارت علوم و وزارت بهداشت هستند متوجه شدم.
سخت و دشوار، نه به دلیل شرایط کاری یا زندگی که همواره دغدغه مهم و اساسی بخش قابل توجهی از هیات علمی بوده است، بلکه به دلیل درخواستهای فراوان دانشجویان در سالهای اخیر و دور برای دریافت نامه توصیه دانشگاه ها و مراکز علمی کشورهای دیگر برای مهاجرت از خارج.سرزمین نیاکان ما. اگر در سال های گذشته دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های فنی در راس داوطلبان مهاجرت و پذیرش تحصیلی از کشورهای دیگر قرار داشتند، ماه هاست که این موج طوفانی به رشته هایی مانند حقوق و پزشکی که پیش از این به عنوان رشته های عالی شناخته می شدند، روانه می شود. مزارع پرداخت و امواج پرقدرت آن هر روز در حال افزایش است و صاحبان اندیشه های پربار و پرانرژی را که نمی توان آن ها را در کشور جبران کرد، ریشه کن و می برد. شرایط اقتصادی متفاوت در سال های اخیر و رویای دور از کار و امنیت اقتصادی سایه دشواری های مشاغل طاقت فرسا مانند پزشکی، وکالت و سردفتری، هجمه های گاه و بیگاه تریبون های رسمی و کشوری به کارگران این مشاغل، مصوباتی که موقعیت فعلی را محدود می کند و آینده و اعتبار کار این حرفه ها را تهدید می کند، با تاریک شدن کارها. چشم انداز آینده کشور پس از بحران های اجتماعی و اقتصادی سال های گذشته که از جمله دلایلی است که متقاضیان مهاجرت به عنوان دلایل اصلی مهاجرت احتمالاً ابدی خود از وطن و سرزمین مادری خود ذکر می کنند. از سوی دیگر محدودیتهای گسترده در حوزه آزادیهای اجتماعی و فردی از جمله عدم تضمین حق آزادی بیان، آزادی گزارشدهی، سانسور و فیلترینگ گسترده در فضای نشر، مطبوعات و اینترنت از جمله دلایلی است که موجب دلسردی میشود. محققین و پژوهشگران و ادامه زندگی و کار در کشوری که دوست دارند برایشان سخت بوده است. همچنین برخوردهای سختگیرانه، سلیقه ای و انحصاری گرایانه در انتخاب کادر علمی، کنکور، پست های رهبری در سازمان نظام پزشکی، کانون های وکلا و… و فشارهای اجتماعی و کاهش درآمد سرانه شاغلین در رشته هایی مانند. پزشکی و حقوق از جمله دلایل دیگر مهاجرت کارگران این دو حرفه و دانشجویان رشته های پزشکی و حقوق است. در شرایطی که موج مهاجرت و وداع با وطن و رها کردن دل به آینده ای نامعلوم برای فرار از آینده ای که عموماً آن را تیره و تار می پندارند، در میان پزشکان، وکلا و وکلا – که متعلق به مشاغلی با موقعیت اجتماعی بالا هستند. و درآمد سرانه مناسب در مقایسه با سایر رشتهها در حال افزایش است، احتمالاً نیازی به توضیح آنچه در میان فارغالتحصیلان رشتههای دیگر با چشمانداز شغلی ضعیفتر وجود ندارد، وجود ندارد و هر یک از ما در بین دوستان و خانواده شاهد هستیم که چه چیزی نباید باشیم. . شکی نیست که مهاجرت های فراوان در سال های اخیر پس از ایجاد شغل، تشکیل خانواده و شاید فرزند، روند و امکان بازگشت را بیش از پیش دشوار کرده است و به همین دلیل با خروج بدون بازگشت مواجه هستیم. چنین خروجی رفتن یک یا دو نفر نیست بلکه صد هزار نفر است. این پایان نسلی از زنان و مردن در این کشور است، نسلی که شاید پدران و مادرانشان هزاران سال در این کشور زندگی کرده باشند و حالا که می روند و تشکیل خانواده می دهند و برای همیشه در کشور دیگری زندگی می کنند، پیوند آنهاست. از ریشه قطع شده است و شاید یکی دو نسل بعد از مهاجران کنونی، دیگر اصلاً خود را ایرانی نخواهند دانست و هیچ گونه ارتباط زبانی، قلبی و عاطفی با سرزمین اجدادی خود احساس نخواهند کرد و آسیب به مراتب بیشتری به آن وارد خواهند کرد. کشور از خروج یک فرد. شکی نیست که مهاجرت ها و مهاجرت ها از کشوری به کشور دیگر برای به دست آوردن شرایط و آسایش بهتر، شرایط مناسب تر برای زندگی و رفاه، همیشه در همه جوامع وجود داشته و مختص زمان و جغرافیای ما نیست و نخواهد بود. همینطور است، اما چیزی که این روزها شاهد آن هستیم، چیزی بیشتر از مهاجرت معمول مردم از کشوری به کشور دیگر برای رفاه بهتر است. زنگ خطری که نه امروز، بلکه سال ها پیش به صدا درآمد و پس از آن دلسوزان را بیدار کرد و امروز به گوش کسانی رسید که قصد شنیدن آن را نداشتند، بیش از هر چیز بر مهاجرت پس از آغاز جنگ عمومی که عاشق زنان است، باقی مانده است. آن هم در زمانی که به نظر می رسد در آرامش زندگی می کنیم. اما آیا مسئولان و عوامل وضعیت موجود و نارضایتی، ناامیدی و سرخوردگی بخش قابل توجهی از جوانان از آینده کشورشان و تلاش برای خروج از کشور، متوجه اشتباه خود شده و سعی در بازکردن فضای انتقاد و اندیشه دارند. در جامعه امکان اقدام آزادانه شهروندان در تعیین سرنوشت خود، رفع انواع رانت ها و امتیازات ناعادلانه و دور از اصول قانونی و اخلاقی، تضمین آزادی و برابری شهروندان از جمله زنان و مبارزه با فساد، جلوگیری از گسترش خشونت. موجی که آثار زیانبار آن برای همیشه در ایران باقی خواهد ماند. ؟! متاسفانه روند کنونی کشور و نحوه اداره کشور خلاف این تلاش و رویه را نشان می دهد…