نقد سریال جیران; تکراری است و منطق ندارد


نووی سلام – خدمات فرهنگ و هنر مرتضی کوچ مسکن: ساخت فیلم یا سریالی درباره تاریخ معاصر، هر چقدر هم که جذاب و وسوسه انگیز به نظر برسد، می تواند چالش بزرگی را نیز برای سازندگانش ایجاد کند. زیرا وفاداری کامل به تاریخ و بازسازی آن تنها از جذابیت دراماتیک اثر می کاهد و می تواند باعث از دست دادن هنگفت مخاطب شود.

سریال ها با توجه به تعداد قسمت ها قالب بسیار مناسبی برای روایت های تاریخی به نظر می رسند که دست نویسندگان برای ساختن داستان های فرعی و اتصال آن ها به بدنه اصلی داستان بازتر است. کاری که در سریال های زیادی که در بستر تاریخ معاصر می گذرد انجام شده است که نمونه بارز و درخشان آن در (هزاردستان) به تهیه کنندگی زنده یاد علی خاتمی دیده شد.

سریال حسن فتحی (جیران) که در دو ماه اخیر جنجال های زیادی را پیرامون فیلمنامه و شباهت های آن با فیلمنامه (آهوی من مارال) به کارگردانی مهرداد غفارزاده به راه انداخته است، آخرین نمونه در این زمینه است که قسمت اول آن منتشر شده در این هفته است.

فتی که سابقه طولانی در ساخت سریال هایی دارد که داستان گذشته در تاریخ معاصر را به تصویر می کشد و شخصیت های آن را در این بازه زمانی به تصویر می کشد، به بررسی تاریخچه آن پرداخت و داستانی تخیلی با محوریت ناصرالدین شاه قاجار را به تصویر کشید. در جران، فاطی به سلطنت پنجاه ساله ناصرالدین شاه رفت که امیرکبیر به فرمان او کشته شد و شاه در حال آشفتگی بود.

بیشتر بخوانید  آیا افزایش حقوق بازنشستگان کافی است

در قسمت اول، فتی به معرفی شخصیت هایش می پردازد و به شیوه سریال مالوف به آنها داستان می دهد. برای مثال می توان به خانواده جیران و سیاووشی اشاره کرد که از نزدیکان او هستند و به نوعی زندگی آنها به شاه جوان گره می خورد. همان فرمول کلیشه ای امتحان خود را پس داد که عاشق، معشوق و رقیب خودنمایی کرد!

فاطی و احسان جوانمرد به عنوان فیلمنامه نویس در مقدمه آغازین دست خود را به مخاطب نشان می دهند و کلیشه های به کار رفته در آنها را به نمایش می گذارند. به عنوان مثال می توان به خود جیران و برادر مدرسه ای اش اشاره کرد که این دومی کاری جز حسادت و مخالفت با سیاوش در شخصیت اصلی داستان و مدام شکایت ندارد!

نقد فیلم «همسایه ها;  تکراری است و منطق ندارد

تلاش زیادی در نقاشی ناصرالدین شاه انجام شد تا آن را با نمونه های دیگر تفاوت اساسی کند. اما این موضوع نه تنها به نفع کار نیست، بلکه به کیفیت آن لطمه زده است. شاه افسرده است، هنوز از شوک دستور قتل خواهرشوهرش خلاص نشده و از افسردگی سفری کوتاه به شکار مبدل را پیشنهاد می کند! همان منطقه ای است که جیران و خانواده اش تابع منطقه خان کلهک هستند و به طور اتفاقی شاه با جیران ملاقات می کند!

این میزان تصادفی را فقط در سینمای ایران پیش از انقلاب و سینمای تجاری هند می توان دید که به ندرت از منطق یک داستان پیروی می کنند. سیاوش هم شباهت زیادی به جوان عاشق حرفه اش در سریال شهرزاد دارد و یک جوان مدرن طبقه کارگر محسوب می شود و اتفاقا هر دو نقش را امیرحسین فاطی بازی کرده است! کاراکتر مهد علیا از نظر شخصیت پردازی نسبتاً بهتر از بقیه است و تاثیرات شیطانی دارد، البته بازی قابل قبول مریلا زارعی در این نقش نیز بی تاثیر نبود. گرچه گریم ضعیف او که علاوه بر مد است، به کیفیت نقش آفرینی اش لطمه زد.

بیشتر بخوانید  آتن تا توکیو ؛ با قهرمان برنز در تکواندوی ایران

بهرام رادان که نزدیک به ربع قرن در سینمای ایران حضور دارد، گزینه مناسبی برای نقش ناصرالدین شاه نبود و صد و پنجاه سال است که حرف و بیانش با شاه کجری همخوانی ندارد!

طبق یکی از قسمت‌هایی که پخش شد، به نظر می‌رسد جیران راه دشواری برای جذب و مهم‌تر از آن حفظ مخاطب دارد. چون از پایه درست شکل نگرفته بود و سازندگانش بیش از هر چیز به داستان عشقشان علاقه داشتند.

دیدگاهتان را بنویسید