نشست تخصصی تحلیل آثار سیراک ملکونیان، کاشف افقهای بیکران
زمان: سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۵ الی ۱۷
مکان: مجموعهی فرهنگی تاریخی نیاوران، موزهی جهاننما
سخنرانان:
- توکا ملکی
- کیانوش معتقدی
این برنامه روز سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ در موزه جهان نما ، مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران برگزار خواهد شد. ورود برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.
اهمیت نشست:
این نشست فرصتی مغتنم برای علاقهمندان به نقاشی معاصر ایران است تا با آثار و اندیشههای سیراک ملکونیان، یکی از نقاشان برجستهی این عرصه، آشنا شوند.
همچنین، حضور منتقدان و پژوهشگران برجسته در این نشست، به غنای بحث و تبادل نظر پیرامون آثار ملکونیان خواهد افزود.
سیراک ملکنیان؛ کاشف افقهای بیکران
نویسنده: کیانوش معتقدی
سیراک ملکنیان، نقاش ایرانیـ ارمنی، از نسل اول پیشگامان هنر مدرن و یکی از چهرههای تاثیرگذار در شکلگیری هنر نوگرای ایرانی است. او از جوانی به دلیل نگرش کاوشگرانه خود به ابعاد مختلف فرهنگ، زندگی و اقلیم ایران، به مطالعه و بازنمایی جهان ایرانی در نقاشیهایش اهتمام ورزید.
ملکنیان در آغاز کار خود به عنوان نقاش، دلبسته نقاشی پرتره و پیکره بومی بود ولی با عبور از این مضامین، به اهمیت زمین و چشماندازهای طبیعت علاقمند شد. نقاشیهای ملکنیان از اواخر دهه چهل به یک موقعیت استثنایی به لحاظ ترکیببندی و سبکی رسید و کارهایش نمایشی بود از کویر، کوهها و درهای سرزمین مادری.
آثار پیشرو، که در اوایل دهه پنجاه خلق شدهاند، حاصل نوعی تجربهگری در سادهسازی نقوش و تسلیم فروتنانه نقاش، در مقابل یکدستی خطوط موجود در کوهها، کویرها و تپههای رنگپریده سرزمین مادریاش است؛ این آثار دارای رنگها و شکلهایی آشنا از نظام هندسی طبیعت ایران است. در این دوره، انتخاب منظره یا برداشتهای ملکنیان از طبیعت کویری، با نوع بیان انتزاعی نقاشانه، جلوهای از یک بینش نسبتا ثابت یا مسلط از هستی و طبیعت را بر اساس سلیقه و زیباشناسی شخصی هنرمند به نمایش میگذارد. به همین دلیل سبک کار او در این آثار نوعی ترکیببندی وحدتیافته از بازنمایی اقلیمشناسانه شرقی، از چشمانداز پرسپکتیوی دقیق و تاکید بر خطوط همگراست؛ شیوه نقاشی بردبارانهای از طبیعت که با حرکت عمقی و آهسته به نتیجه میرسد.
دستاورد ملکنیان در اینجا و برای تاریخ هنر، گواه این نکته است که نقاش میتواند با شکلدادن به ادراکات خود از جهان پیرامونش به بیانی عمیق از جهان دست پیدا کند، بدون آنکه از اسطوره، دغدغههای اجتماعی یا حتی نقوش فیگوراتیو به عنوان راهنما کمک بگیرد؛ چراکه طبیعت منشا همه زیباییهاست و اگر کار هنرمند همچون تابلوهای حاضر دارای جهانبینی خاصی باشد، به مفهوم هنر شخصی نزدیک خواهد شد که معنایی جهانشمول نیز به ارمغان میآورد.