ناصر آلادپوش و شهادت تاریخی درباره امیرانتظام
سرگه بارسقیان
روزنامهنگار
چند روزی پس از درگذشت عباس امیرانتظام در تیرماه ۱۳۹۷ سراغ «آقای محمدی» رفتم که سخنگوی سابق دولت موقت در خاطراتش از روزهای اول بازداشت به او اشاره کرده بود؛ البته به زودی بر او آشکار شد که نماینده آیتالله قدوسی، دادستان کل انقلاب اسلامی ناصر آلادپوش است [با نام اصلی علیرضا].
قرار مصاحبه با او در مجتمع فرهنگی روزبه بود. حالا فارغالتحصیل دبیرستان علوی که معلم ورزش آن هم شد، بعد از کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه شریف و عضویت در شورای مرکزی جهاد سازندگی و مدتی در کسوت مشاور وزیر نیرو، به مدیریت مدرسهای بازگشته بود که خود از مؤسسینش است.
قبل از درگذشت امیرانتظام، آلادپوش و محمدحسین متقی، دیگر نماینده دادستان وقت انقلاب [با نام مستعار سعید باقری] به دیدار او رفته بودند و ملاقات چنان گرم بود که الهه میزانی، همسر امیرانتظام همواره از آن به نیکی یاد میکرد. البته رابطه امیرانتظام با آلادپوش در همان روزهای اول بازداشت او گرم و صمیمی شد تا آنجا که روزی امیرانتظام از آلادپوش خواست به دیدن امام برود و واقعیت پرونده را به عنوان نماینده دادستان برای ایشان بازگو کند. نامهها و پیامهای امیرانتظام از طریق آلادپوش به افراد دیگر میرسید؛ درحالیکه خود او نیز نتیجه تحقیقاتش را درباره اتهامات دانشجویان پیرو خط امام علیه امیرانتظام به دادستان کل داده بود.
قدوسی، ناصر آلادپوش را به این اعتبار که قبلاً در دادستانی انقلاب با هادوی همکاری کرده و یکی از بازپرسهای مسلط بود، به عنوان نماینده خود در سفارت آمریکا منصوب کرد تا ادعاهای دانشجویان را بررسی و موضوعات را به قدوسی منعکس کند. این مأموریت آلادپوش ربطی به امیرانتظام نداشت و راجع به همه مسائل سفارت آمریکا بود از موضوع کارمندان سفارت تا ادعاهای دانشجوها، اسنادی که ادعا میکردند علیه دولت موقت است و… آلادپوش باید آنجا مستقر میشد تا مواردی را که وجاهت قانونی داشت بررسی کند و به دادستانی بفرستد. برای این کار ۵،۶ نفر از دوستانش از جمله متقی را دعوت به کار کرد و آنها در خانه یکی از گروگانها مستقر شدند؛ در کوچه پشت سفارت.
امیرانتظام یکی از پروندههای محوله به این هیأت دادستانی به سرپرستی آلادپوش بود. گفتوگو با امیرانتظام برعهده متقی بود. آلادپوش هم نتایج را به قدوسی منعکس میکرد.
برای امیرانتظام دیدار با ناصر آلادپوش و محمدحسین متقی «تنها امید برای تماس با خارج از این چهاردیواری» بود. چنانکه سفیر بازداشتشده ایران در اسکاندیناوی در خاطراتش نوشته آنان «انسانترین این گروه هستند» که بخشی از دوره بازداشت خود در ساختمان پشتی سفارت آمریکا در تهران را به گفتوگو با آنها گذراند. سعید باقری پیشبینی کرده بود امیرانتظام تا زمان انتخابات ریاستجمهوری در آنجا خواهد ماند و یا بدون محاکمه آزاد خواهد شد و یا محاکمه مختصری خواهد بود و چون مسأله او، مسأله دولت بازرگان است او از اتهام جاسوسی تبرئه خواهد شد.
دانشجویان داخل سفارت نامههایی به امضای امیرانتظام پیدا کرده بودند مبنی بر اینکه او از آمریکا درخواست ویزا یا اقامت کرده است. اسنادی هم کشف شده بود که قبل از انقلاب با اشخاص موثر در سفارت آمریکا مذاکره کرده است. امیرانتظام به عنوان یک مظنون ارتباط با آمریکا مورد بازپرسی قرار گرفت.
هیأت دادستانی اسناد انگلیسی جلساتی که چهرههای مؤثر انقلابی با آمریکاییها داشتند و امیرانتظام صرفاً مترجم آن بود را ترجمه کردند و در نهایت از آنها برداشت جاسوسی نداشتند. آنها گزارش جلسههای چند نفرهای بود که او هم حضور داشت.
نتیجه تحقیقات این دو نماینده آیتالله علی قدوسی پس از یک ماه به دادستان انقلاب اعلام شد: امیرانتظام جاسوس نیست. به گفته متقی این موضوع در دستنوشتههای قدوسی منعکس شد و او این نتایج را به سایر مراجع منعکس کرده است. آلادپوش میگفت اینکه مطمئن نیست این گزارش تحویل شده باشد و شنیده کل مدارک دادستانی کل انقلاب در انفجار دفتر مرحوم آیتالله قدوسی از بین رفته است.
با وجود اعلام این نتیجه، امیرانتظام با انتقال به اوین، باید در انتظار محاکمه میماند؛ با این انتقال ارتباط او با آلادپوش و متقی نیز قطع شد و نه تنها تا انتخابات ریاستجمهوری بهمن ۵۸ که تا سالهای پایانی عمر زندانی ماند و تبرئهاش ماند در دادگاه تاریخ با شاهدانی که یکیاش آلادپوش بود و دیگری متقی. بعدها شهادتها یک به یک رسیدند؛ دانشجویان سابق پیرو خط امام و تسخیرکنندگان سفارت گفتند که امیرانتظام جاسوس نبوده؛ محسن میردامادی گفت سالها بعد اسناد سفارت آمریکا را دوباره خوانده و هیچ مطلبی که بر جاسوس بودن امیرانتظام دلالت کند ندیده است. او هم تائید کرده گروهی که مسئول بررسی آن اسناد و انجام تحقیقات از امیرانتظام بودند هم در همان زمان به این نتیجه رسیدند که اتهام جاسوسی متوجه او نیست.
ابراهیم اصغرزاده، از دانشجویان پیرو خط امام هم اوایل دوره اصلاحات با برخی از دوستان خود به این نتیجه رسید که در حق امیرانتظام ظلم شده و به دیدن آیتالله محمدی گیلانی، رئیس دیوان عالی کشور وقت رفت و از او خواست پرونده امیرانتظام را مختومه و زمینه آزادیاش را فراهم کند. محمدی گیلانی آن را مشروط به تقاضای عفو امیرانتظام کرد که اصغرزاده هم گفت امیرانتظام چنین کاری نمیکند چون اتهاماتش را قابلقبول نمیداند.
یکی دیگر از کسانی که در ماههای آخر عمر امیرانتظام او را دید و حلالیت طلبید، عبدالمجید معادیخواه بود که بعدها در یک جلسه عمومی هم اذعان کرد شهادتش در دادگاه علیه امیرانتظام اشتباه بوده است.
اما پیش از همه اینان، آلادپوش بود که در آن جو انقلابی و فشار سیاسی حکم بر برائت امیرانتظام داد و همه این سالها چه در دورهای که امیرانتظام در زندان بود یا مرخصی استعلاجی و پس از درگذشت، بر این شهادت تاریخی وفادار ماند. حرفش این بود که «جاسوس بودن امیرانتظام اثبات نشد و اگر میشد به سرنوشت سعادتی [عضو اعدامشده سازمان مجاهدین خلق به جرم جاسوسی] محکوم میشد.