مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

میثم تمار کیست | میثم تمار مختارنامه – ایران چطور

به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله


میثم تمار کیست؟ میثم تمار مختارنامه

چگونه با ایران همگام شویم.

در مکتب آفرینش انسان و تربیت حضرت علی (علیه السلام) شخصیت های بسیار ارزشمند و ارجمندی وجود دارند که هر یک در طول تاریخ الگوی ارزشمندی برای جامعه بشری بوده اند. یکی از این بزرگواران که علاقه خاصی به علی (علیه السلام) داشت و حضرت علی (علیه السلام) در مقابل او را بسیار دوست می داشت، «میثم تمار» بود. زندگی پربار و شهادت پر افتخار او مایه عبرت و الگو و الهام برای همه آزادگان و مسلمان است.

محققان نوشتند که اطلاعات زیادی از سالهای اولیه زندگی او وجود ندارد:

او فرزند یحیی و از سرزمین نهروان است که منطقه ای بین عراق و ایران است. برخی او را ایرانی و از مردمان پارس می دانستند.»

میثم به دلیل اینکه در کوفه خرما می فروخت به تمار ملقب شد. 2

ابن حجر عسکلانی می نویسد:

میشام کنیز بنی اسد بود. علی او را خرید و آزادش کرد، اما به گونه ای دیگر اسیر قدرت علی و عشق او شد.

او به آموختن علم و حکمت از محضر امیرالمؤمنین علی (ع) علاقه داشت. از این رو دل و جان خود را در اختیار علم علوی قرار داد. حضرت (ع) که او را شایسته و با استعداد می‌دانست، علم و حکمت فراوان، حتی رازهایی که به کسی گفته نمی‌شود، به او آموخت و از حوادث آینده و مصیبت‌ها و طغیان آن روزگار آگاه ساخت. به همین دلیل میثم تمار به امیرالمؤمنین معروف است. 3

ابن حجر عقلانی و شیخ مفید و برخی دیگر از مورخان نوشته اند:

بیشتر بخوانید  سجادی: ثبت نام نهایی کاروان ایران در المپیک توکیو انجام شد

حضرت علی علیه السلام روزی به میتم فرمود: پس از من دستگیر می شوی و به دار آویخته می شوی. روز سوم بینی شما خون می شود و محاسن شما با آن خون رقیق می شود. تو یکی از ده نفری خواهی بود که در خانه عمرو بن حارث به دار آویخته می شوند. چوبه دار از همه آنها کوتاهتر است. سپس آن درخت خرما را به او نشان داد و گفت: تو را به آن آویخته می کنند. میثم همیشه کنار آن نخل می آمد و دعا می کرد و با آن صحبت می کرد. و به عمرو بن حارث گفت: من همسایه تو خواهم بود، برای من همسایه خوبی باش. عمرو به او گفت: آیا می خواهی خانه ابن مسعود را بخری یا خانه ابن حکیم و او نمی دانست منظور میثم چیست؟ 4

این داستان ها جایگاه معنوی میثم تمار را در نزد حضرت علی نشان می دهد، به گونه ای که حضرت علی از زندگی و آینده ایشان خبر می دهد.

در روایتی آمده است: «بعد از اینکه میثم بن زیاد را آوردند، ابن زیاد به او گفت: باید از علی (علیه السلام) استغفار کنی و از او بد بگو… وگرنه دست و پایت را قطع می کنم و به دار می آویزم. میثم می‌گوید: «دارم آویزان می‌شوم: «گریه کردم.» ابن زیاد علت گریه ام را پرسید. گفتم: به خاطر گفتار و کردار تو گریه نمی کنم. از شکی که آن روز در مورد اخبار استادم برایم پیش آمد، گریه می کنم. ابن زیاد پرسید: استادت چه گفت؟ سپس میشم ماجرا را نقل کرد، ابن زیاد گفت: دست و پای تو را قطع می کنم. اما من زبان شما را رها می کنم تا دروغ شما و اربابتان را کشف کنم. سپس دست و پایش را قطع کرد و او را بالای چوبه دار برد. او چوبه دار را صدا زد. ای مردم هر که می خواهد احادیث علی را بشنود بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حارث به عبیدالله بن زیاد گفت: می ترسم دل های اهل کوفه را دگرگون کند و بر تو بیایند. عبیدالله دستور داد: برو و زبانش را ببر، سپس زبانش را بریدند و میثم کشته شد. 5

بیشتر بخوانید  این 8 خودروی ایرانی مقاوم ترین بدنه را در میان خودروها دارند + تصاویر

ابن حجر عسکلانی درباره میثم تمار می نویسد:

میثم در سال آخر عمرش به مکه رفت و در مدینه با ام سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ملاقات کرد و گفت وگویی بین آنها درگرفت. وقتی به کوفه بازگشت و دستگیر و زندانی شد به مختار ثقفی که او نیز در زندان بود گفت:

اگر فرار کنی و بیرون بروی، حسین را قیام می کنم و این را که می خواهد تو را بکشد، می کشی. 6

به زودی آزاد خواهی شد و از مرگ نجات خواهی یافت و انتقام خون حسین علیه السلام را از کسانی که قصد کشتن تو را داشتند، خواهی گرفت.

مقام والای میثم در نزد ائمه را می توان از گفتار ایشان با ایشان و از برخورد ایشان در صحنه عمل با ایشان فهمید. صفا و صمیمیت بین علی (ع) و میثم و میزان رابطه عاشقانه آنها را می توان از عشق و علاقه آن دو به یکدیگر شناخت. حضرت حتی به خرمافروشی میثم می رفت و در آنجا با او صحبت می کرد و به او قرآن و معارف دینی می آموخت.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *