مکتب و خط فکری سردار سلیمانی
در زمان های مختلف انسان های بزرگی زندگی کرده اند که جان خود را در راه اسلام فدا کرده اند اما حاج قاسم سلیمانی از نظر فضایل، اخلاق، شرف و انسانیت کمی با آن ها متفاوت است و او یک مکتب است.
در تمام جهان نام او با عزت اسلام و ایران همراه است. در واقع او اسطوره ای ماندگار و اسوه ای بی همتا است. اما علت مکتب بودن قاسم سلیمانی چیست ؟ علت این امر آن است که شهید قاسم سلیمانی بازیگر نبوده و همواره شخصیت زلال و شفافی داشته است.
او دارای سه نوع شخصیت والا است. یک قاسم سلیمانی که رزمنده است و در میدان جنگ به خوبی ایفای نقش می کند و تمام ژنرال های دنیا را کنار زده است، یک قاسم سلیمانی که نماد ملی ایرانی _ اسلامی است و دیگری یک دوست و رفیق بینظیر است.
او در شرایط جنگی و تصمیمات مهم با عقل پیش می رود و در میدان رفاقت و دوستی با قلبش جلو می رود و این روابط میان عقل و قلب کار دشواری است که کسی جز حاج قاسم سلیمانی قادر به انجام آن نیست.
خلاصه ای از مکتب حاج قاسم سلیمانی
درس های مکتب حاج قاسم سلیمانی
حالا که با مکتب سردار سلیمانی و علت آن آشنا شدید، بهتر است درمورد درس هایی که این مکتب در اختیار افراد قرار می دهد صحبت کنیم. حاج قاسم آنقدر در جهاد و جنگ پیشتاز بود و در آن بی مانند بود که توانست نابودگر داعش شود و در روز تشییع جنازه اش یوم الله ایجاد کند.
او دارای صفات برتری بود که در تمامی روزگاران برتری این صفات از کسی پوشیده نخواهد ماند. او راهی را انتخاب کرد که نتیجه آن جهاد و شهادت شد و با چنین بدرقه با عظمتی رو به رو شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران فرمودند: سردار عزیز شهید ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه درس آموز، با این چشم نگاه کنیم آنوقت اهمیت قضیه روشن خواهد شد.
1. مانیفست بینظیر اعتقاد به انقلاب اسلامی
سردار سلیمانی در زندگی اش عاشق معبود خویش بود و همچنین در وصیتنامه ای از ایشان برجا مانده، حفظ و حراست از ارکان جمهوری اسلامی توصیه شده و این نشان دهنده مانیفستی بینظیر از اعتقادورزی به انقلاب اسلامی است.
در واقع یکی از درس های مکتب حاج قاسم سلیمانی حفظ و حراست از جمهوری اسلامی است و آن مترادف با دفاع از بیت الله الحرام و قرآن است. او خالی کردن جبهه نظام را برابر با آسیب دیدن ارزش ها و آرمان ها می داند.
درس هایی از زندگی حاج قاسم سلیمانی
2. دیپلماسی در راستای تقویت جبهه مقاومت
جالب است بدانید که حاج قاسم سلیمانی علاوه بر اینکه یک نظامی بود، یک دیپلمات هم بود. او در تمامی مذاکرات سیاسی و مقاومت از حماس گرفته تا جهاد اسلامی و از حزب الله لبنان گرفته تا ارتش سوریه و حشدالشعبی همواره موفق بود.
در حقیقت نفس مذاکره ناپسند نیست ولی مذاکره با دشمنی که در آن پیمان شکنی می کند و به دنبال زیاده خواهی است، مذموم و ناپسند است. اگر در مذاکره ای یک طرف بخواهد فقط امتیاز بگیرد و هیچ امتیازی به طرف مقابل ندهد این مذاکره نیست.
مردم ایران امروزه معنای مذاکره را به برکت خون شهید سلیمانی و مکتب فکری شهید قاسم سلیمانی درک کرده اند. ما در مرحلهای هستیم که طبق فرموده رهبر حکیم انقلاب اسلامی که چقدر حکیمانه و حقیقی فرمودند جنگ نمیشود، مذاکره هم نمیشود و مقاومت ادامه خواهد داشت.
3. مقابله جدی با ترویج غلط از فهم دشمن
یکی دیگر از درس های مکتب حاج قاسم سلیمانی، مقابله جدی با ترویج غلط از فهم دشمن است. او در یکی از سخنرانی های خود به این نکته اشاره کرد که نباید در جامعه دو صدا بلند شود و یکی از صداها این باشد که دشمن نیست، دوست است.
در واقع میدان دادن به دشمن، خیانت است. اگر در جامعه ای فهم غلط از دشمن ترویج یابد و حساسیت جامعه نسبت به دشمنان از بین برود، این خیانتی بزرگ است.
مکتب سردار سلیمانی
4. مذاکره در خدمت مقاومت، شاخصه مکتب سلیمانی
سردار سلیمانی با پایبندی به اصول و مبانی توانست مذاکره را به خدمت مقاومت درآورد و به موفقیت های بزرگی دست یابد. ایشان از مسکو تا اربیل و بغداد و بیروت و … مذاکره کرد و ظرفیتهای بسیاری را پای کار آورد.
شهید سلیمانی با وجود رویکرد آرمان خواهانه و انقلابیِ پیشرو، نگاه صفر و صدی به تعامل نداشت و پنجاه یا هفتاد درصد موفقیت ممکن را فدای 100 درصد آرمانگرایی ناممکن (خیالی) نکردند تا سرانجام به غلبه دشمن، دستاورد صفر درصد و نا امیدی و رها کردن کل تکلیف در میان مدت تن بدهند.
دیدن واقعیتهای دشمنی پنهان و آشکار جبهه دشمن، مالاندیشی و تنازل برای هم پوشانی و هم افزایی (تعاون)، تکلیف بر زمین مانده سیاسیون و دیگرانی است که گویا هنوز مشق کافی در مجال سیاست نکرده اند.
5. شجاعت توأم با تدبیر، هنر بزرگ شهید سلیمانی
سردار سلیمانی آنقدر اخلاق نیکو و محبت آمیزی داشت که هیچکس فکر نمی کرد که او یک شخص سیاسی است. اما این اخلاق پسندیده ایشان هیچگاه خللی در مواضع انقلابی ایشان ایجاد نکرد. ساده آنکه او آنقدر در انقلابی بودن شفاف و صادق بود که نزدیکی به افراد و جناحهای مختلف سیاسی، رفتار و مواضعش را دچار خلل نکرد.
آیت الله خامنه ای درباره رویکرد سردار سلیمانی نکاتی فرمودند که نیاز همیشه ماست: «رفیق خوب و عزیز و خوشبخت ما شهید سلیمانی، هم شجاع و هم با تدبیر بود. صرف شجاعت نبود. برخی شجاعت دارند ولی تدبیر و عقل لازم را برای شجاعت ندارند. برخی اهل تدبیر هستند ولی دل و جگر لازم برای اجرای آن تدبیر را ندارند. این شجاعت و تدبیر توامان فقط در میدان نظامی هم نبود، بلکه در میدان سیاست هم همینطور بود. بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعال هستند میگفتم که رفتار و کارهای او را مورد توجه داشته باشند. از همه اینها بالاتر اخلاص او بود. این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را مخلصانه خرج میکرد. اهل ریا و تزویر نبود. اخلاص خیلی مهم است و باید در خودمان آن را تمرین کنیم».
خط فکری حاج قاسم سلیمانی
6. لزوم باز اندیشی راه رفته با تمرکز بر قدرت ملی
ترور شهید سردار سلیمانی نشان می دهد که آمریکایی ها نتوانستند به طور مستقیم با محور مقاومت مبارزه کنند و دیگر قادر به نظم سازی و امنیت زایی در جهان نیستند و این موضوع به دلیل بیداری و آگاهی ملت هاست.
نگاه به چنین کشوری با مختصات نابهنجار داخلی و بین المللی که حتی خود مردم آمریکا نسبت به آن بدبین و ناامید هستند نه عاقلانه و نه هوشمندانه است.
بخش بزرگی از سروصداها و هیاهوهای جنجالی آمریکاییها به خاطر نبود درک واقعی و عینی آنهاست که متوسل به جنگ روانی، بوقهای تبلیغاتی و سروصداهای سهمگین شدهاند، چرا که قدرت عینی و واقعی آنها قادر به هماوردی و مبارزه طلبی نیست و طبیعتاً برای مبارزه به این شیوه ها متوسل شدهاند.