با موسیقی هوی متال بیشتر آشنا شویم
متنهای قوی و تأثیر گذار پینک فلوید اگرچه در آن زمان در سبک متال اجرا نشدند ولی پایه گذار مکتب اعتراض در موسیقی بودند که توانست هدف اصیل موسیقی بلوز را که ابتدا با گیتارهای سیاه پوستان شنیده میشد زنده کند.
پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروهها در این سبک، متال نه تنها بهعنوان یک ژانر موسیقی، بلکه بهعنوان شیوهای جدید برای بیان عقیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت شناخته شد.
هنرمندانی همچون جیمی هندریکس و رونی جیمز دیو و گروههایی همانند لِد زپلین، بِلَک سَبَث، مَنو وار و وَسْپ در شکلگیری و گسترش این شاخه موسیقی تأثیر زیادی داشتند.
اوج اقبال این گونهٔ موسیقی نزد مخاطبان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی بود و در این دوره شاخههای متعددی از هوی متال ایجاد شد که از بسیاری از آنها صرفاً تحت عنوان «متال» یاد میشود. هوی متال در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد که اصطلاحا به آنها «متال هد» و «هدبنگر» میگویند
گونههای هوی متال
«هوی متال» در حال حاضر دارای دومعنای مجزاست: یکی نام گونهای از موسیقی به همراه زیرگونههای آن و دیگری سبکی است که گروههای اولیهٔ هوی متال در دهه ۱۹۷۰ داشتند که گاهی اوقات متال سنتی نیز نامیده میشود.
شاخهها :
-
* بلک متال (انگلیسی: Black metal) -
* کلاسیک متال (انگلیسی: Classic metal) -
* دث متال (انگلیسی: Death metal) -
* دووم متال (انگلیسی: Doom metal) -
* فولک متال (انگلیسی: Folk metal) -
* گلم متال (انگلیسی: Glam metal) -
* گوتیک متال (انگلیسی: Gothic metal) -
* گریندکور (انگلیسی: Grindcore) -
* اینداستریال متال (انگلیسی: Industrial metal) -
* نئو-کلاسیکال متال (انگلیسی: Neo-classical metal) -
* نو متال (انگلیسی: Nu metal) -
* پاور متال (انگلیسی: Power metal) -
* پروگرسیو متال (انگلیسی: Progressive metal) -
* اسپید متال (انگلیسی: Speed metal) -
* سمفونیک متال (انگلیسی: Symphinic metal) -
* ترش متال(انگلیسی: Thrash metal) -
* کریستین متال(انگلیسی:christian metal)مشخصات
مشخصه اصلی هوی متال صدای گیتار، درون مایههای قوی سبکهای کلاسیک، بلوز یا سمفونیک است. با این وجود زیرگونههای هوی متال تفاوتهای خاص خود را با نوع اصلی دارند که اغلب فاقد بسیاری از این مشخصات است.
آلات موسیقی هوی متال
گروههای متال بیشتر اوقات از یک درامر، یک بیسیست، یک نوازنده گیتا ریتم، یک نوازنده لید گیتار و یک خواننده که ممکن است نوازنده هم باشد تشکیل شدهاست. در برخی از زیرشاخههای هوی متال از کیبورد نیز استفاده میشود. گروههای هوی متال اولیه بیشتر از ارگهای هاموند استفاده میکردند که بعدها سینتیسایزر جایگزین آن شد. با این وجود گیتار بیشتر اوقات عنصر اصلی هوی متال است. از تغییر صدای گیتار برای ایجاد یک صدای قویتر و ‘سنگین’ استفاده میشود. با گذشت زمان تک نوازیها و ریفهای ظریفتر بخش اعظم «موسیقی هوی متال» را تشکیل داد. نوازندگان گیتار از تپینگ، سویپ پیکینگ و دیگر تکنیکهای پیشرفته برای نواختن سریع استفاده کردند. همچنین با توسعه فناوری، روشهای جدیدی برای تغییر صدای گیتار به وجود آمد.
سبک آوازهای متال بسیار متنوع است. گسترهٔ این تنوع آوازهای اپرایی چند اوکتاوی ساخته راب هالفورد برای جوداس پریست و بروس دیکنسن برای گروه آیرن میدن تا آوازهای خشن لمی کیلمیستر از موتورهد و جیمز هتفیلد از متالیکا را شامل میشود.
در خصوص صدای زنده، شدت صدا یکی از مهمترین عوامل بهشمار میآید. به دنبال جیمی هندریکس و دِ هو گروههای اولیه هوی متال معیارهای جدیدی برای شدت صدا در حین اجرا تعیین کردند. تونی ایومی گیتاریست پیشگام گروه هوی متال بلک سبت، یکی از نخستین نوازندگان هوی متال است که به دلیل صدای زنده موسیقی دچار مشکلات عدیده شنوایی شد. راک نواز دیترویت تد نوجنت و پیت تونشند-گیتاریست گروه دِ هو- تقریباً کر شدهاند. گروه یوداکسیس از کانادا معروف به داشتن طولانیترین و بلندترین طبلهای باس به طول شش پا هستند، که برخی از آن به عنوان دلیل اهمیت اندازه یاد میکنند. تثبیت صدای هوی متال در هجو راک با نام «این ضربه فقرات است» اثر گیتاریست «نایجل توفنل-که اعتراف کرد آمپلی فایرهای مارشال وی به گونهای تغییر یافتهاند که تا یازده بالا بروند-به تمسخر گرفته شدهاست.
در اواخر دهه هفتاد ابتدا تین لیزی و سپس جوداس پریست استفاده از دو گیتار اصلی را باب کردند. گرچه پیش از آن گروههایی همچون ویشبون اش، اسکورپیونز، و ایسی/دیسی از دو گیتار استفاده میکردند، در حالیکه جوداس پریست ریتمی دوگانه را مورد استفاده قرار داد تین لیزی از دو گیتار اصلی به عنوان بخشی از صدای ثابت موسیقی خود استفاده کرد. بسیاری از گروهها همچون آیرن میدن از این روند پیروی کردند.
درون مایهها :
در هوی متال نیز مانند دیگر سبکهای پرطرفدار موسیقی، تصاویر بخشی از موسیقی را تشکیل میدهد. گرچه جلد آلبوم و نمایشهای صحنهای هیچگاه از خود موسیقی اهمیتی بیشتر نیافتند اما به اندازه خود موسیقی ابزاری برای نشان دادن محتوا شدند. بسیاری از هنرمندان از طریق هوی متال با هم همکاری میکنند تا مجموعهای از تجربههایشان را در هر قطعه ارائه کنند و از این طریق تجربیات متنوعتری برای شنوندگان ایجاد کنند. در این رابطه هوی متال از دیگر انواع هنر که تنها یک روش برای ابراز خود داشتند از تنوع بیشتری برخوردار است. در حالیکه بایک تابلوی نقاشی از طریق تصویر ارتباط برقرار میشود یا یک سمفونی از طریق شنیداری درک میشود، ایماژ هوی متال و درون مایه عمومی که تمامی موسیقی آنها را شامل میشود علاوه بر صدای موسیقی از طریق تصاویر روی آلبوم، اجرای صحنه، اشعار، لباس و آرایش گروهها ابراز میشود.
مورخان موسیقی راک معتقدند تأثیر موسیقی پاپ غربی هویت فرار از واقعیت را از طریق اشعار عجیب و خیالی به موسیقی هوی متال داده است. در همین حال موسیقی بلوز سیاهان آمریکا با تمرکز بر خسران، افسردگی و تنهایی، واقعیت برهنه هوی متال را به آن میدهد.
اگر مولفههای فضا و درونمایه هوی متال عموماً واقعیت متأثر از بلوز است، مولفه تصویری آن عموماً تحت تأثیر خیالپردازی موسیقی پاپ است. درون مایههای تاریکی، پلیدی، قدرت و الهام مولفههای زبانی خطاب قراردادن مشکلات زندگی هستند.
هوی متال در واکنش به «صلح و عشق» فرهنگ هیپی در دهه ۱۹۶۰، به عنوان یک ضد فرهنگ، نشان داد که تاریکی جای نور را میگیرد و واقعیت برهنه جایگزین پایان خوش پاپ شده و همه چیز پایان خوشی نخواهد داشت. در حالیکه برخی از طرفداران معتقدند که ابزار تاریکی پیام هوی متال نیست، منتقدان هوی متال این نوع موسیقی را متهم به ستایش جنبههای منفی واقعیت کردهاند.
درون مایههای هوی متال عموماً عمیق تر از درون مایههای سادهانگارانه پاپ دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است؛ که توجه آن معطوف به جنگ، نابودی اتمی، مسائل زیست محیطی، و تبلیغات ———- یا مذهبی بود. «خوکهای جنگی» اثر بلک سبت، «قاتل بزرگان» اثر آزی آزبورن، و عدالت برای همهی متالیکا، «دو دقیقه به نیمهشب» اثر آیرن میدن و بسیار از آوازهای سیستم آو ا داون نمونههایی از بحث «وضعیت امور» هستند. گاهی اوقات تفسیر بیش از حد ساده میشود چرا که واژگان شعری متال در اصل به دوگانگی تاریکی در برابر روشنایی، امید در برابر نومیدی یا خوب در برابر بد میپردازد و جایی برای سایههای پیچیده خاکستری باقی نمیگذارد.
متالهد ( Metalhead) یعنی چی ؟
به طرفداران سبک موسیقی متال متالهد گویند.
من یک متالهدم !
متالهد یعنی من یک بخش بزرگی از زندگیم خلاصه می شود تو عشق ورزیدن به موسیقی که آدمای عادی دیوونه بازی ، وحشی بازی ، شیطان پرستی ، بی بند و باری و … می دانند .
ولی من نه شیطون می پرستم ، نه بی بند و بارم نه با بقیه آدما فرق دارم نه هیچکدام از این چیزایی که راجع به منو دوستام می گویند درسته …
یک چیزی باید تو نفس خودش خوب باشد تا بشود بهش عشق ورزید ، من تو این موسیقی خیلی چیزا یاد گرفتم.
یاد گرفتم ملاک برتری آدما پول نیست ، وقتی خواننده خودشو میکشه به کنسرت برسه و مثل همه داد بزنه و حسی که اونا دارن و اونم داشته باشه
یاد گرفتم کسی بابت صورتش از جامعه دور نمیشه
کسی دماغشو عمل نمیکنه تا جمعی که توشه قبولش کنن
کسی بابت اینکه خیلی چاقه تاسف نمیخوره
چون همه ما تو یه چیز مشترکیم ، همه متال گوش میدیم
برچسب زدنمون فقط برمیگرده به نوع گروهی که دوس داریم نه قیافه و قد هیکل و سن …
من عاشق این موسیقی ام چون باهاش خندیدم ، عاشق شدم ، گریه کردم ، خشم را بیرون ریختم و …
“من با این موسیقی زندگی می کنم …”