کوچینگ یا مربیگری (Coaching) به عنوان یک حرفه و فعالیت منسجم، سابقه ای طولانی دارد. اگرچه اصطلاح “کوچینگ” به معنای امروزی آن نسبتاً جدید است، اما تاریخچه و ریشه های آن را می توان در دوران باستان مشاهده کرد.
افرادی به نام “اسکولاستیک” نقش مربی را ایفا می کردند. در قرون وسطی، کلیسا نقش مهمی در توسعه مفهوم کوچینگ داشت. راهبان و کشیشان به عنوان مربیان معنوی عمل می کردند و افراد را در مسیر خودشناسی و خودسازی هدایت می نمودند.
اما هم اکنون در سال 2023 میلادی مفاهیمی مانند روانشناسی و مدیریت منابع انسانی به توسعه علم کوچینگ کمک کردند. افرادی مانند تیمی لالی و فردریک هرزبرگ ایده های مهمی در این زمینه ارائه کردند.
در دهه 1980 میلادی، کوچینگ به عنوان یک حرفه و تخصص مستقل شکل گرفت. افرادی مانند جان ویتمور و تیم گالوی در این زمینه نقش بسزایی داشتند. هم اکنون کوچینگ به عنوان یک صنعت رو به رشد شناخته می شود، حتی انواع کوچینگ حوزه های مختلفی از زندگی فردی و سازمانی را در بر گرفته و به رشد و بهبود آنها کمک قابل توجهی کرده است.
تعاریف کوچینگ از زبان پیشگامان و توسعه دهندگان آن
تعریف کوچینگ از زبان بنیانگذاران فرایند کوچینگ:
جان ویتمور، پیشگام کوچینگ حرفه ای: “کوچینگ فرآیندی است که به افراد کمک می کند تا پتانسیل های واقعی خود را کشف کرده و به بهترین شکل ممکن عمل کنند. کوچ به عنوان یک همراه و مربی، فرد را به چالش می کشد تا موانع درونی خود را شناسایی و برطرف کند و به اهداف شخصی و حرفه ای خود دست یابد.”
مارتا ریچ، بنیانگذار آکادمی کوچینگ آمریکا: “کوچینگ فرآیندی است که به افراد کمک می کند تا در زندگی و کار خود به بهترین شکل ممکن عمل کنند. هدف اصلی آن، پشتیبانی و توانمندسازی افراد برای رسیدن به بیشترین پتانسیل خود است.”
فدراسیون بین المللی کوچینگ: ICF کوچینگ را به عنوان مشارکت با مشتریان در یک فرآیند فکری و خلاقانه تعریف میکند که الهامبخش آنها برای به حداکثر رساندن پتانسیل شخصی و حرفهای خود است. فرآیند کوچینگ اغلب منابع دست نخورده تخیل، بهره وری و رهبری را باز می کند.
ژورنال علمی ScienceDirect: کوچینگ فرآیندی است برای تسهیل یادگیری خودراهبر افراد که توسط کوچ هدایت میشود؛ این فرایند از طریق افشای پتانسیل و افزایش آگاهی از فرصتهای جدید، ایجاد دانش و تغییر افراد را برای دستیابی به اهدافشان آغاز میکند. برای نیازهای یک شرکت، کوچینگ بیشتر در توسعه مدیریت، توسعه رهبری و توسعه منابع انسانی استفاده می شود. ادبیات علمی در مورد کوچینگ شواهد زیادی در مورد تأثیر مربیگری بر توسعه رهبری و مهارت های مدیریتی ارائه می دهد.
تحقیقات انجام شده در سال 2009 توسط Griffiths & Campbell در مقاله “فرآیند یادگیری در کوچینگ” منجر به ایجاد یک نظریه یادگیری محور از کوچینگ شد که نشان می دهد یادگیری از طریق چهار فرآیند مکمل و منحصر به فرد برای تجربه کوچینگ اتفاق می افتد:
ارتباط – یک رابطه قابل اعتماد زمینه را برای یادگیری فراهم می کند،
سؤال کردن – پرسیدن سؤالات قدرتمند بینش عمیقی را ایجاد می کند،
انعکاس – خود انعکاس فعال (توسط مشتری) منجر به اکتشافات جدید می شود،
گوش دادن – گوش دادن فعال را برای توجه و تصدیق یادگیری ایجاد می کند.
کوچینگ به منظور تشویق مشتری به حرکت از آگاهی به عمل است، بنابراین مؤثرترین کوچینگ فرصتهایی را برای مشتریان تسهیل میکند تا بینشهای جدیدی را که به دست میآورند در مراحل اقدام مرتبط ادغام کنند. جونز و همکارانش در یک بررسی در سال 2015 از تحقیقات مربیگری شامل 17 مطالعه اشاره کردند که یکی از بزرگترین نتایج مثبت کوچینگ، انتقال یادگیری به عملکرد است.
مدل GROW: محبوب ترین رویکرد کوچینگ
ممکن است در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و لینکدین با بحثهایی درباره رویکردهای کوچینگ، مانند مدل GROW، مواجه شدهباشید. سر جان ویتمور این چارچوب عالی را توسعه داد. برای ساختاردهی مکالمات مربیگری و فرآیندهای تعیین هدف در بین مربیان محبوب باقی مانده است.
هر یک از حروف GROW را مخفف یکی از مراحل زیر در نظر بگیرید:
- هدف (G – Goal): با تعریف یک هدف واضح و قابل دستیابی برای شخصی که مربی آن هستید شروع کنید. آنها می خواهند به چه چیزی برسند؟
- واقعیت (R – Reality): وضعیت فعلی را بررسی کنید. نقاط قوت و ضعف آنها در ارتباط با هدف چیست؟ ممکن است با چه موانعی روبرو شوند؟
- گزینهها (O – Options): روش های مختلف را برای رسیدن به هدف به دقت مرور کنید. خلاقیت را تشویق کنید و احتمالات مختلف را در نظر بگیرید.
- اراده (W – Way Forward): مراحل اقدام را که مراجع انجام خواهد داد را مشخص کنید. در مورد هر گونه حمایتی که ممکن است نیاز داشته باشند بحث کنید.
مزایای کوچینگ چیست؟
تأثیرات مثبت کوچینگ را نمی توان نادیده گرفت. مربیگری موثر بسیار فراتر از ارائه مشاوره است. مزایای آن برای توسعه حرفه ای و توسعه فردی بسیار زیاد است.
متخصصان کوچینگ از مشتریان حمایت می کنند تا درک عمیقی پیدا کنند، از اینکه چه کسی هستند، تحت تاثیر چه چیزی هستند و چه هدفی می خواهند پرورش دهند. یک مربی موثر باید راهنمای حمایتی باشد که آینه ای را در دست بگیرد و نقاط قوت و ضعف فرد را با صداقت و دلسوزی منعکس کند.
کوچینگ باز کردن پتانسیل افراد برای به حداکثر رساندن عملکردشان است. سر جان ویتمور، یکی از نویسندگان کتاب Coaching for Performance، می گوید: کوچینگ به آنها کمک می کند که یاد بگیرند نه اینکه به آنها بگوییم چه کاری انجام دهند.
کوچینگ طیف وسیعی از مزایا را برای افراد از همه اقشار ارائه می دهد. در اینجا برخی از زمینه هایی که مربیگری تأثیر مثبتی دارد، آورده شده است.
بهبود خودآگاهی و خودشناسی: از طریق کوچینگ، افراد درک عمیق تری از نقاط قوت، ضعف و انگیزه های خود به دست می آورند.
افزایش هدف گذاری و مسئولیت پذیری: کوچ های موثر از مشتریان برای تعیین اهداف هوشمند (ویژه، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان) حمایت می کنند. سپس با مشتریان برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کنید.
افزایش اعتماد به نفس، انگیزه و عزت نفس: کوچینگ به افراد کمک می کند تا تصویر مثبت تری از خود ایجاد کنند و اعتماد به نفس خود را تقویت کنند. از طریق تشویق، آموزش مهارت ها، حمایت و راهنمایی، مربیان از مشتریان حمایت میکنند تا بر شک و تردید خود و باورهای محدودکننده غلبه کنند. گزارش ICF در سال 2009 نشان داد که افرادی که تحت کوچینگ قرار میگیرند 80 درصد افزایش اعتماد به نفس دارند.
افزایش بهره وری: کوچینگ تأثیر قابل توجهی بر بهره وری در سازمان ها دارد. یک مطالعه منتشر شده در مدیریت پرسنل عمومی نشان داد که سازمان هایی که آموزش ارائه می دهند، 22 درصد افزایش در بهره وری داشته اند. با این حال، هنگامی که آنها آموزش را با کوچینگ ترکیب کردند، افزایش بهره وری به 88 درصد رسیده است.
منبع: https://haftad.org/what-is-coaching/