گفتهاند و با اصرار زیاد هم گفتهاند که: …کار از محکمکاری عیب نمیکند! گفتهاند و بر این گفته پافشاری هم کردهاند که جنبههای مختلف کاری را که در سپردنش به دست تو مثبتاندیش و خوشباوری نشان دادهاند، ضعف و ناتوانی و بیخیالی و دلگندگی نشان نده! به همین دلیل، تعداد کسانی که اعتقاد دارند یحیی گلمحمدی، کارش را درست انجام میدهد که در گزیدن یک یا دو و بلکه 3 مهاجم دیگر، سخت میگیرد و مته به خشخاش میگذارد، هر روز بیشتر میشوند و بر باور خود –که کار را نباید از محکمکاری دور کرد و سهلگیری کرد- اعتقاد افزونتری پیدا میکنند و سفارش اکید و توجیه غمخوارانهشان نیز در همین باب است! یحیی اول شدن را طالب است و میخواهد با پرسپولیس قهرمان شود، پس باید مهاجم گلزن داشته باشد!
تکراریهای واجب
در لیگ برتر، خواستههای تیمها حول یک محور است: …قهرمانی و اول شدن! در این راستا، یکسری کارها واجب است تا به تکرار انجامش دهی و یکسری حرکات هست که در شمار و ردیف نابایستهها و انجام ندادنیها قرار میگیرد! هر که باشی و از هر کجا که آمده باشی، پیه این باید و آن نباید را به تنت باید بمالی! و الا هیهات که هیهات! در دایره معکوس قرار میگیری و در دور باطل گام میزنی و به هیچ جا هم نمیرسی! جدال استقلال و پرسپولیس، دعوای هر دو بزرگ ایران با سومین تیم بزرگ فوتبال پرسر و صدای لیگ برتر – سپاهان- و کوشش در حال به ثمر نشستن فولاد اهواز که با پرداختی به مراتب کمتر از بقیه، تیم پرتجربهای را تبدیل کرده است به یک قدرت ویژه و… نیز تلاش از پا نیفتادنی تراکتور و البته که بقیه سختکوشها و سختگیریهای تیم تبریز، در این ردیف قرار میگیرند! باید خوشذوقی به خرج داد! باید صاحب سلیقه و حسن طلب نشان داد! باید بزرگ بود و بزرگی اندیشه را پیشه کرد! به خاطر یک بینماز، در مسجدی را نمیبندند!
بیعرضگی در عرضه نداشتن
بازیهای لیگ برتر- که چشم فوتبال برتر ما محسوب میشود- زمانبندی و تقویمدار شد: …آقایان چشم عروس را کور کردند و به جای وسمه کشیدن، میل کشیدند! کورش کردند! از این بیعرضگیها چگونه باید نام برد؟ چگونه باید یاد کرد؟ هنر را ببین و مهارت را، دنیا نیمفصل اول مسابقههای خود را با ساعتشمار و دقت صددرصدی اعلام کرده است و ما برای بیعرضگی خودمان –درجه چندمها و فاقدان توان اجرایی و بلدیت در هر دایرهای از دوایر مهارتی- وسمه به چشم کور کشیدهایم و مژده را کامل نمودهایم که: …هفته اول تا سوم، برنامهای دارد که همه چیزش به همه چیزمان میخورد! لیگ سه هفتهای، اسپندی بر آتش را میطلبد و حسن ختامی که معلوم نیست کی میرسد! داوریها هم شروع شد! مثل همه هفتههای اول تا سوم در سالهای پیشین! با همان رودربایستیها! با همان…
نطلبیدهها که مرادند
مازندران، با همان دردهای درمانگزیر همیشگی دست به گریبان است! نساجی، تیم خوب سالهای اخیر، هنوز نمیداند که چه مواردی را باید بخواهد و کدام موارد را باید در زمره نطلبیدهها طلب کند! فوتبالی که بازیکنان معمولیاش، در هر سال بابت بازی نکردن و غلط بازی کردن چند میلیارد تومان میخواهد و میگیرد، ببیند در چه «هزار چمی» گرفتار است! و بدتر از همه اینکه بابت این چند میلیارد ناچیز، باید عجب دست و پنجهای نرم کند! همه چیز لیگمان به همه چیز فوتبالمان میخورد و به هم میآیند! ملقمهای که شکل دادهایم، سخت با هم جور است! سخت با هم همخوانی دارد! داوری، مربیگری، کوچینگ و نیز اصول تیمداری! تیم قهرمان را به یک اشاره و با یک بشکن از هم میپاشیم! قهرمان را داغان میکنیم! فوتبال را پولکی بار میآوریم…