مسی بعد از بارسا به کجا میرود ؟
شب گذشته مسی با اشک و بغض و گریه زاری از تیم بارسلونا جدا شد!
حال برای طرفداران او و بارسا این سوال به وجود آمده که تیم جدید لیونل مسی کدام تیم است ؟
تیم جدید لئو مسی کجاست ؟
دلگرم به نقل از ایسنا: شب گذشته بالاخره مشخص شد که بارسلونا و لیونل مسی برای تمدید قرارداد به نتیجه نرسیدهاند و این ستاره آرژانتینی از این باشگاه جدا میشود. باید دید گزینههای مسی برای ادامه فوتبال کدام باشگاهها هستند.
فوتبال یک تجارت خنده دار است، تعداد باشگاه هایی که می توانند مسی را به خدمت بگیرند اندک هستند. با این حال تیمهایی هستند که توان خرید مسی را دارند و میتوانند او را به عنوان بازیکن آزاد به خدمت بگیرند.
پاری سن ژرمن
باشگاه پاریسی به دنبال تلاش برای کسب عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان است. با توجه به اینکه مسی یک هدف دست یافتنی است ممکن است ناصر الخلیفی را متقاعد کند که کیلیان ام باپه را به رئال مادرید بفروشد تا بتواند هزینه دستمزد مسی را جبران کند. پاری سن ژرمن در حال حاضر برای قهرمانی در لیگ قهرمانان ساخته شده است، جایی که او شاید بالاترین دستمزد خود را به عنوان یک بازیکن حرفه ای دریافت کند و بار دیگر بتواند در کنار نیمار، یکی از صمیمی ترین دوستانش زندگی و بازی کند. سبک زندگی در پاریس آسان است، حتی اگر کیفیت لیگ الهام بخش نباشد اما این می تواند به مسی زمان استراحت بیشتری بدهد.
منچسترسیتی
گواردیولا هرگز به عنوان مربی بدون مسی قهرمان لیگ قهرمانان نشده است و ممکن است بخواهد تلاش کند و سرانجام با شاگرد سابقش بار دیگر در یک تیم باشد. سیتی البته گریلیش را با ۱۰۰ میلیون خریداری کرده است ولی باید دید آنها برای خرید مسی که هر تیمی را نیز وسوسه می کند، حاضر هستند دست به جیب شوند. قطعا سران سیتی به هر توصیه گواردیولا حاضر هستند عمل کنند.
یوونتوس
و در آخر رفتن مسی به یووه می تواند یک داستان هالیوودی ایجاد کند تا مسی و رونالدو را در یک تیم ببینیم. یوونتوس به دنبال مهاجم است و مسی آرژانتینی می تواند هدف نخست آنها باشد حالا که او بازیکن آزاد است. همه چیز می تواند خیلی زود مشخص شود. باید دید چه در سر فوق ستاره آرژانتینی می گذرد.
وداع لیونل مسی با بارسلونا، خداحافظی همه خداحافظیهاست، کندهشدن قلب از سینه، رفتن روح از بدن، کوچ یار از دیار. بدرود لئوی بزرگ! این جدایی اما یک خاصیت بزرگ داشت؛ این که بعد از تو، دیگر هیچ وداعی در دنیای فوتبال غمانگیز نیست. ای عفریت جدایی، ما بزرگترین قورباغهمان را قورت دادیم. حالا دیگر رویینتن شدیم، مقاوم و ضد ضربه، دیگر چیزی برای ترساندنمان نداری. رفتن لئو، بزرگترین خباثت تو بود. تو خلع سلاح شدی…»
در یادداشتی در روزنامه همشهری به قلم رسول بهروش، روزنامهنگار، آمده است: «یک بازیکن آرژانتینی از یک تیم اسپانیایی جدا شده. حالا ما چرا در ایران باید غمگین باشیم؟ اصلا به ما چه مربوط؟ وسط کرونا و گرانی و بیآبی و طرح صیانت و زمینخوردن حسنجان یزدانی، چرا باید اندوهگین قطع همکاری دو بیگانه باشیم؟
جواب این چرا، فقط معجزه فوتبال است؛ معجزه عشق و سینههایی که بیدلیل میتپد. همین اعجاز است که از پنجشنبهشب شده یک بغض بزرگ و بیخ گلویمان را گرفته. وداع لیونل مسی با بارسلونا، خداحافظی همه خداحافظیهاست، کندهشدن قلب از سینه، رفتن روح از بدن، کوچ یار از دیار. شاید او پیراهن پاریس یا هر جای دیگری را بپوشد، شاید او قهرمان اروپا شود و باز هم توپ طلا ببرد اما دنیای فوتبال بعد از این فراق دیگر مثل سابق نخواهد بود.
مو، بالای سر زیباست و ابرو، بالای دو چشم. پنجشنبهشب فروغ از دیده بارسا رفت؛ از تیمی که حالا بازوبند کاپیتانیاش روی یک دست دیگر بسته خواهد شد و شماره ۱۰ جادوییاش، پیکری دیگر را خواهد پوشاند؛ همین قدر ناهمگون و ترسناک…
بیگمان بارسا قبل از لیونل مسی باشگاه بزرگی بود و بعد از او نیز بزرگ و باشکوه خواهد ماند. حضور مسی اما نهتنها استاندارد این تیم بلکه استاندارد دنیای فوتبال را به جایی رساند که حالا تصور این دو بدون هم بسیار دشوار است. ما در تمام این سالها سعادت تماشای پدیدهای را داشتیم که بهحق عصاره فوتبال بود.
فوتبال اگر قرار بود پسری داشته باشد، او فقط لیونل مسی بود؛ اعجوبهای با هزاران دریبل موفق، کسی که صدها بار با خشنترین شکل ممکن، در حساسترین موقعیت ممکن متوقف شد اما تاریخ به یاد ندارد که حتی یک بار به صورت فرد خطاکننده نگاه کرده باشد. بهترین فوتبالیستهای تاریخ، یا زیاد گل زدهاند یا زیاد پاس گل دادهاند. مسی اما دردانه نادری است که با لباس بارسا نزدیک به ۷۰۰ گل زد و بیش از ۳۰۰ پاس گل فرستاد.
او تا روزی که بنیهاش اجازه میداد، دریبل میکرد و خط دفاع حریف را میشکافت. از روزی هم که کمکم تسلیم افزایش سن و کاهش طراوت شد، سبک فوتبالش را عوض کرد. گاهی یک پاس عمقی یا قطری لئو، هزار بار مفیدتر از همه آن دریبلها بود و البته این اواخر با شوتها و کاشتههایش فرمانفرمایی میکرد.
از جواهری حرف میزنیم که بارها در کورس فشرده آقای گلی بود اما پنالتیهای تیمش را به امثال زلاتان و گریزمان بخشید تا گل کنند و از بحران خارج شوند. او با چشم و دل سیر فوتبال بازی میکرد. به تعبیر رونالدینیوی برزیلی، لئو شبیه کودکی بود که توپش را به پارک برده تا بازی کند؛ فارغ از هیاهوی دنیا. او رکوردها را دنبال نکرد، این رکوردها بودند که پشت سرش راه افتادند و گاهی این افتخار را داشتند که به نام لیونل مسی ثبت شوند.
حالا اما ماجرا تمام شده است. از امروز به بعد شنبه و یکشنبههای لالیگایی عادی میشوند و بهزودی سهشنبه و چهارشنبههای اروپایی هم معمولی خواهند شد. این جبر روزگار است. حتی مسی هم پیر میشود، حتی مسی هم میرود. با این همه باید خشنود باشیم که در عصر او زیستیم، با او عاشقی کردیم و هزاران دقیقه از جادوی بیپایان فوتبالش را زنده تماشا کردیم. بدرود لئوی بزرگ! محال است اما کاش میشد بخوانی و بدانی خبر رفتن تو حال بدمان را بدتر کرد.
این جدایی اما یک خاصیت بزرگ داشت؛ این که بعد از تو، دیگر هیچ وداعی در دنیای فوتبال غمانگیز نیست. ای عفریت جدایی، ما بزرگترین قورباغهمان را قورت دادیم. حالا دیگر رویینتن شدیم، مقاوم و ضد ضربه، دیگر چیزی برای ترساندنمان نداری. رفتن لئو، بزرگترین خباثت تو بود. تو خلع سلاح شدی من اما دیدم که جانم میرود…»
انتهای پیام