مرد پشت پرده بمب اتمی


از لئو زیلارد مجارستانی صحبت می‌کنم؛ کسی که از دست نازی‌ها به انگلیس گریخت و دستاوردهای تحقیقاتی‌اش را در اداره اختراعات این کشور ثبت کرد. چکیده حرفش این بود که «امکان دارد در شرایطی خاص یک واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای به وجود بیاوریم و به آزادسازی انرژی در مقیاس صنعتی دست یابیم و با این فناوری بمب‌های اتمی بسازیم.»

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «ویلیام لانوئت زندگینامه‌ای درباره‌اش نوشت و او را مرد پشت پرده بمب اتمی نامید؛ «ما کلیدها را زدیم، جرقه و روشنی‌ها را دیدیم، حدود ۱۰ دقیقه تماشایش کردیم، پس از آن همه را خاموش کردیم و به خانه برگشتیم. آن شب می‌دانستم جهان به سوی مصیبت می‌رود.»

از لئو زیلارد مجارستانی صحبت می‌کنم؛ کسی که از دست نازی‌ها به انگلیس گریخت و دستاوردهای تحقیقاتی‌اش را در اداره اختراعات این کشور ثبت کرد. چکیده حرفش این بود که «امکان دارد در شرایطی خاص یک واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای به وجود بیاوریم و به آزادسازی انرژی در مقیاس صنعتی دست یابیم و با این فناوری بمب‌های اتمی بسازیم.»

مدتی در انگلیس ماند و بعد اواخر دهه ۱۹۳۰ به ایالات متحده امریکا رفت. در نیویورک مقیم شد. مطالعاتش را همان‌ جا در دانشگاه کلمبیا پی گرفت و عملی بودن «بمب اتمی» را محک زد. محک زد و مطمئن شد که ساخت چنین سلاحی واقعا ممکن است. دشمن نازی‌ها بود و می‌دانست دانشمندان مزدور هیتلر هم روی همین موضوع مطالعه می‌کنند و اگر او به این نتایج رسیده، حتما آنان هم -دیر یا زود- به آن می‌رسند. تصمیم گرفت مقامات امریکا را از این خطر مطلع کند، اما به کسی که سرش به تنش بیارزد و واقعا کاره‌ای باشد دسترسی نداشت. زیلارد آن زمان دانشمند بزرگی بود، اما آن‌ قدر مشهور نبود که بی‌واسطه به تصمیم‌گیران اصلی دولت امریکا وصل باشد و بتواند آنان را متقاعد کند تا حرفش را بپذیرند. پس از آلبرت اینشتین بلندآوازه کمک خواست.

بیشتر بخوانید  عکس دیده نشده از « اسمال بزّاز »؛ دلقک ناصرالدین‌شاه که زمانی این خیابان به‌نامش بود

اوت ۱۹۳۹ در چنین روزی به لانگ آیلند رفت و در خانه ییلاقی اینشتین با او گفت‌وگو کرد. ویکتوریا شی‌رو در کتاب ساخت بمب اتمی (ترجمه فرید جواهرکلام، نشر ققنوس) می‌نویسد: «زیلارد و دیگر هم‌وطن فیزیکدانش یوجین ویگنر از اینشتین خواستند که به روزولت اطلاع دهد فیزیکدانان آلمانی اتم اورانیوم را شکافته‌اند و در موقعیتی هستند که بتوانند سلاح‌های اتمی بسازند. این سه تن پیش‌نویس نامه‌ای را آماده کردند و اینشتین نیز آن را امضا کرد. یوجین ویگنر در این زمینه بعدها گفت: اینشتین ظرف مدت نیم دقیقه خطر را درک کرد. زیلارد هم بعدها به یاد آورد و گفت هنگامی که ما در مورد نوشتن نامه بحث می‌کردیم اینشتین گفت: انسان برای نخستین‌ بار در تاریخ از انرژی‌ای استفاده می‌کند که از خورشید گرفته نمی‌شود.»

آنان چند هفته بعد، با همفکری یکدیگر متن نامه را نهایی کردند و به واسطه الکساندر زاکس – دوست و مشاور روزولت – به رییس‌جمهور رساندند. حرف‌شان این بود که پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که اورانیوم منبع تازه و مهمی برای انرژی است و می‌توان از آن در ساخت بمب استفاده کرد، آن‌هم بمب‌هایی بسیار قوی: «تنها یک بمب از این نوع که با قایقی حمل شود و در بندری منفجر شود، به راحتی می‌تواند نه تنها تمام آن بندر، بلکه حومه و اطراف آن ناحیه را نیز منهدم کند… با در نظر داشتن این مسائل، شاید صلاح بدانید که ارتباطی دایمی بین دولت و فیزیکدانانی برقرار شود که در امریکا در زمینه واکنش‌های زنجیره‌ای کار می‌کنند.»

به این ترتیب زیلارد و همکارانش به کمک آلبرت اینشتین پای دولت امریکا را به این ماجرا باز کردند. هرچند خود روزولت در آغاز به کل ماجرا بدبین بود و باورش نمی‌شد که ساخت سلاحی چنین مخرب و مهلک ممکن باشد. به نظر مشاوران نظامی‌اش هم ادعای این چند فیزیکدان «با عقل جور درنمی‌آمد.» اما تردیدهای اولیه دوام نیافت و امریکا -در رقابت با آلمان نازی و در واقع از ترس آن- پروژه ساخت بمب اتمی را به اجرا گذاشت.»

بیشتر بخوانید  از فیلترشکن استفاده می‌کنم / از برادرم شکایت کردم!+ فیلم

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید