مرجان اشرفی زاده: تیغ مافیای فیلم آبجی را کشت + فیلم – اخبار سینما و تئاتر – اخبار فرهنگی تسنیم


طبق گزارش هاآژانس تسنیم، مرجان اشرفی زاده ، کارگردان آبجی ، اوایل مراسم رونمایی از پوستر فیلم خود گفت که ما چند سال منتظر آبجی بودیم و من فکر کردم اولین فیلم بلندم را در جشنواره فیلم فجر در سال 2015 اکران می کنم. آرزوهای زیادی داشتیم . ما آماده انتشار آن بودیم و نتیجه ای نگرفت و امروز رسید.

مصاحبه اختصاصی با خبرنگار فرهنگی در پی می آید آژانس تسنیم با کارگردان “آبجی” به بهانه نمایش این فیلم در مدت 6 سال:

خانم اشرفی زاده ، فیلم شما در سال 1400 در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد. اول از همه ، چرا هنر و تجربه؟ فیلم شما دارای سابقه است ، همچنین برای مخاطبان گسترده نیز جالب است … توضیح دهید که این فیلم که در سال 1994 در آغاز دولت “تدبیر و امید” ساخته شد ، در سال 1400 و در هفته های آخر این دولت منتشر شد در یک مخاطب خاص. پرده پایین آمد.

آبجی خطی بود که از ابتدا راه را برای او هموار کرد. من برای اولین فیلم کارگردان عجله ای نداشتم. من به یک فیلم کوتاه و یک مستند راه پیدا کردم. آنها آنجا مرا می شناختند. سپس به تلویزیون رفتم و سعی کردم حداقل از استانداردهای این محیط و سطح انتظاراتی که وجود دارد بالاتر بروم. برخی از فیلم های تلویزیونی من مانند Wet Letters در جشنواره های بین المللی فیلم نیز دیده شده اند.

به هر حال کار به دفتر آقای گاسمی رفت و بیش از آنچه انتظار داشتم کار به سرعت پیش رفت و دفتر فعال شد و ما ظرف یک ماه و نیم کار را تمام کردیم. فضای بسیار مثبتی در اطراف کار وجود داشت. تصویری که از من به عنوان مرجان اشرفی زاده ارائه می شود باعث می شود سرویس جشنواره هر بار که فیلمی از ما وارد مسابقه شود ، فیلم کامل شود. و این مربوط به سالهای قبل از جشنواره 94 بود. شرکت کننده هایی که در این جشنواره حضور داشتند به اندازه الان معروف نبودند. به عنوان مثال سعید روستایی عزیز که من در آن زمان فیلم کوتاه او را دیده بودم و دوستش داشتم هنوز نام چندان شناخته شده ای نبود و وقتی در زمینه فیلم کوتاه کار می کرد بسیار کمتر از فردی مثل من بود. یا دوستانی مثل حمیدرضا گوربانی یا جمال سید خاتمی. انتظار و ایده کلی از من این بود که اولین شانس اولین فیلم از این جشنواره “آبجی” باشد. علاوه بر این ، من واقعاً خوش بین بودم و احساس می کردم که فیلم من نیازی به حمایت ندارد و بدون اطلاع از “مافیای سینمای ایران” و مبارزه شدیدی که برای افزودن برخی فیلم های خاص به جشنواره وجود دارد ، راه خود را پیدا خواهد کرد. اعتراف می کنم که در آن زمان بسیار “خوش بین” بودم. جدا از نسخه اصلی فیلم که بنا به درخواست جشنواره ارائه کردیم ، 10 روز بعد نسخه کامل تری ارائه شد اما متأسفانه هیئت داوران هرگز این نسخه را ندیدند.

بیشتر بخوانید  این لینک را اصلا باز نکنید + آدرس لینک

تفاوت بین این انتظار زیاد برای دریافت جایزه و ممنوعیت بسیار زیاد بود ، و مطمئناً این تفاوت بین انتظارات شما و واقعیت اتفاقاتی که در فیلم رخ داد ، فکر می کنم از نظر احساسی برای شما نیز بسیار مضر بود.

من در آن زمان وضعیت خاصی داشتم. من باردار بودم و منتظر نمایش اولین فرزندم در جشنواره بودم. در همان زمان ، من بسیار امیدوار بودم و امیدهایم خیلی کاذب نبود و در حال حاضر با قدرت فیلم خودم ایستاده ام ، که فیلم خوبی ساختم و فیلم من واجد شرایط دریافت جایزه در این جشنواره بود ، اما متاسفانه از دور رقابت حذف شد. هنگام تدوین فیلم ، بسیاری از بزرگان سینما فیلم را تماشا کرده بودند که شاید بسیار بالاتر از سطح داوری جشنواره باشد. آقای فرماناترا ، خانم رخشان بنی اعتماد ، آقای عیاری ، خانم صفی یاری. این افراد فیلم را تماشا کرده بودند و من نظرات مثبت فیلم را دریافت کردم. آقای عیاری به من گفت که این دومین باری است که این احساس را در سینمای ایران پیدا می کنم ، یکی بعد از دیدن نفس عمیق و دیگری از فیلم شما.

در همان روزهای جشنواره (1994) ، آقای جیرانی با من تماس گرفت و گفت کیانوش (عیاری) به من گفته است که شما فیلم را دیده اید و آن را شایسته رقابت نمی دانید؟ سپس آقای جیرانی از من پرسید: “خانم ، چرا اینقدر زود فیلم را به جشنواره دادید؟” من گفتم: “آقای جیرانی ، من هم یک نسخه کامل آن را تحویل سرویس جشنواره دادم.” او گفت ما کار نکرده ایم هنوز آن نسخه را مشاهده نکرده ام ، اما صورتجلسه هیئت منصفه هنوز امضا نشده است. از این تاریخ به مدت دو هفته ، وقتی که در ماه هفتم بودم ، در این وضعیت خاص روحی ، به اصطلاح زندگی بودم ، من مرتباً با دبیرخانه جشنواره ، آقای حیدری (دبیر جشنواره) و دیگران در تماس بودم ، اما فقط موضوع آنها بعداً هدف قرار گرفتند. از طرف دیگر ، من می دانستم که فشار شدیدی بر جشنواره وجود دارد که باید تعدادی فیلم به مسابقه سیمرغ سودا اضافه شود. سال 1994 سالی بود که فیلم های زیادی ساخته شد و بسیاری از فیلم ها اکران نشدند.

بیشتر بخوانید  ایران درباره سه مکان ادعایی کمال همکاری را با آژانس داشته است

من به دوستانم گفتم که من برای ساخت اولین فیلمم تمام مراحل ساخت فیلم را به مدت 18 سال مرحله به مرحله طی کردم و به هیچ وجه پذیرفته نشد که فیلم من حتی شایسته رقابت نیست. در طول این دو هفته ، من مدام دوره های مختلف جشنواره را در ذهنم مرور می کردم و بسیاری از فیلم ها و کارگردان ها را به یاد می آوردم که سطح کار آنها واقعاً قابل مقایسه با “آبجی” نبود. گفتم من فیلم های جشنواره امسال را ندیده ام اما آیا واقعاً ممکن است معجزه ای رخ داده و سطح فیلم ها آنقدر بالا باشد که فیلم “آبجی” حتی در جشنواره پذیرفته نشود؟ سرانجام آقای حیدری به من گفت که فشار بر من خیلی زیاد است و اگر فیلم شما را اکران کنم ، مجبورم چند فیلم دیگر را بپذیرم و هیچ وقت دوست ندارم آن فیلم ها باشند و متأسفانه من هم نباید “آبجی” داشته باشم.

هر وقت عنوان فیلم شما را می شنیدم یا می دیدم ناخودآگاه یاد داستان قصه سده هدایت “آبجی هنوم” می افتم. تفاوت اصلی آبجو در فیلم شما با آبجو خانم هدایت این است که آبجو در داستان هدایت فقط با مرگ نجات می یابد ، اما نجات نهایی فیلم شما فداکاری نیست. ویدیوی شما به طرز چشمگیری و امیدوارانه بسته می شود. داستان هدایت را خواندید و در ذهن شما بود؟

تفاوت اصلی بین ظاهر من و فیلم با داستان های هدایت (که من آن را دوست دارم) این است که هدایت به بیشترین تلخی و تاریکی می رسد و تورم او در داستان های فوق العاده باورپذیر و قابل فهم در آخر من نقش دارد. من نمی فهمم. من می خواهم این افراد فرصتی دیگر به خودشان بدهند. شاید بعد از این فرصت اتفاق جدیدی رخ دهد. شاید یک معجزه کوچک اتفاق بیفتد. هدایت به این اعتقاد نداشت ، اما من به این معجزات کوچک اعتقاد دارم. به همین دلیل است که آبجو در داستان من به مرز فاجعه می رسد ، اما نمی افتد.

بیشتر بخوانید  زمان واریز یارانه نقدی فروردین

اگرچه “آبجو” نکته ای دارد که ممکن است فیلم در آنجا به پایان برسد و شاید حتی هنری تر به نظر برسد ، اما در آن مرحله نتوانستم فیلمم را تمام کنم زیرا احساس کردم دروغ است و من هستم. فیلم من با آن تلخی.

قهرمان اصلی فیلم حداقل به نظر من طالحانام صولتی یا “مادر” است و فیلم داستان تصمیمات سختی است که مادر باید بگیرد. اما نام فیلم “آبجی” است. “مادر” شخصیت اصلی و شخصیت اصلی فیلم بود یا آبجی برای شما؟

این فیلم درباره اصلی ترین دغدغه مادر ، شخصیت آبجی است و انتخاب این نام برای فیلم به معنای شخصیت اصلی آبجی برای ما نیست. آبجی یکی از شخصیت های اصلی است ، اما او زندگی عادی خود را دارد و چیزی را تغییر نخواهد داد. این طلا است ، شما باید از نقطه A به نقطه B بروید و اقدام کنید.

شخصیتی که به عنوان مخاطب در قلب من نشسته بود ، با وجود این واقعیت که خانم گلاب آدینه و خانم قاسمپور عالی به نظر می رسیدند ، یک شخصیت “عالی” بود. آلیا نوعی از افراد است که به خصوص در سال های اخیر در اطراف ما تکثیر شده است ، شخصی کاملاً از سنت جدا نیست و به مدرنیته کامل پیوسته است. متوقف شده است او همیشه گم شده و آرزو دارد که برود ، اما نمی داند کجا می خواهد برود و بی تاب است. درباره این شخصیت توضیح دهید.

همانطور که گفتید ، آلیا شخصیتی ناآرام و ناآرام است که نمی تواند آرامش و آرامشی را که به دنبالش است در هیچ کجا پیدا کند. هنگام رفتن به آنجا ، او نباید بماند و آرامش دلخواه را دریافت نکند. برای من شخصیت عالی بسیار خوب بود و به محض نوشتن شخصیت ، از خانم پانته آ پناهیها خواستم نقش را بپذیرد و او نقش را احیا کرد.

اتفاقاً ، ممکن است اتفاق بدی باشد که فیلم شما به تازگی اکران شده است ، زیرا این نوع “مادری” این نوع “فداکاری” این روزها از بین می رود و به همین دلیل است که “آبجو” در قلب شما جای دارد.

انتهای پیام /

دیدگاهتان را بنویسید