قتل برای خنده بلند و آواز / از عملکرد آنها ناراحت شدم



با انتقال جوان مجروح به اتاق عمل ، عملیات امداد و نجات آغاز شد ، اما وی به دلیل شدت جراحات و خونریزی داخلی درگذشت.

بقایای بدن جوان مجروح نشان می دهد که وی از بلندی به پایین پرتاب نشده است بلکه با شخصی درگیر شده است. بنابراین ساسان ، مردی که وی را به بیمارستان منتقل کرد ، مورد بازجویی قرار گرفت و سپس دستگیر شد.

ساسان اعتراف کرد که با مقتول جنگیده و باعث مرگ وی شده است. وی گفت: نام مقتول رضا بود و او با تعدادی دیگر از کارگران در یک محصول نیمه تمام در نزدیکی ما کار می کرد. هر شب آنها سر و صدا زیادی می کردند و با صدای بلند می خندیدند و خوشحال می شدند. من از کار آنها ناامید شدم و چندین بار به آنها هشدار دادم که فایده ای ندارد. من حتی یک بار با آنها دعوا کردم. من و خانواده ام با این چند کارگر حال خوبی نداشتیم و خیلی اذیت شدیم. من این موضوع را به کارفرمای آنها گفتم و از او خواستم جلوی کارگرانش را بگیرد. وی همچنین هشدار داد ، اما فایده ای نداشت.

متهم ادامه داد: روز حادثه کارگران دوباره سر و صدا کردند. بیرون رفتم و رضا را دیدم و به او هشدار دادم. رضا بی تفاوت بود. من عصبانی شدم و ما چند بار با هم مشاجره و چاقو زدیم که باعث خونریزی شدید وی شد.

پس از اعترافات این مرد ، تحقیقات به پایان رسید و کیفرخواست صادر شد ، پرونده به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

بیشتر بخوانید  سبک زندگی شهید چمران الگوی کاملی از زندگی ایرانی اسلامی است

در جلسه دادرسی ، کیفرخواست ابتدا علیه متهم قرائت شد و سپس والدین من در صحنه حاضر شدند. آنها خواستار قصاص شدند و گفتند که نمی خواهند ببخشند.

سپس متهم جای او را گرفت.وی اعتراف کرد که مقتول را با چاقو زخمی کرده اما گفته قصد قتل او را ندارد. متهم گفت: مقتول و دوستانش سر و صدا زیادی می کردند. آنها تا نیمه شب جشن گرفتند و آواز خواندند. من و خانواده ام احساس خوبی با آنها نداریم. ما بارها به او هشدار دادیم ، اما آنها جدی نگرفتند و او را مسخره کردند. شب و ظهر که وقت استراحت داشتند مدام سر و صدا می کردند و آواز بلند می خواندند و همه همسایگان خشمگین بودند. ما چندین بار به آنها هشدار دادیم ، اما آنها آنها را جدی نگرفتند. صحبت کردیم اما باز هم آنها رفتار خود را اصلاح نکردند و به کار خود ادامه دادند. روز حادثه ، وقتی رضا را دیدم ، دوباره به او هشدار دادم که این اخطار باعث درگیری بین ما شده است. آن روز چنان عصبانی شده بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم و چون جنگ بالا گرفته بود ، او را با چاقو زخمی کردم. فکر نمی کردم ضرباتی که می خورم باعث مرگ او شود. وقتی خون از بدن او خارج شد ، پدر من که تازه به ما رسیده بود ، بلافاصله او را سوار ماشین کرد و او را به بیمارستان منتقل کرد و من نیز به دنبال آنها حرکت کردم. ما برای نجات او همه تلاش خود را کردیم اما نتوانستیم.

بیشتر بخوانید  "معجزه مدیریت حوضه آبریز" 37 طرح آموزشی و سیل گسترده پژوهشی - اخبار کشاورزی - اخبار اقتصادی تسنیم

متهم گفت: از آنچه اتفاق افتاده متاسفم و از والدینم می خواهم مرا ببخشند. من می دانم که برای آنها وضعیت بدی ایجاد کردم ، اما قصد کشتن رضا را نداشتم.

پس از متهم ، شاهدان و وكیل مدافع وی مجبور به صحبت شدند ، اما به دلیل عدم حضور وكیل ، پرونده به تعویق افتاد.

23302

دیدگاهتان را بنویسید