۱۲ اسفندماه سال ۹۲ بود که غزاله شکور، پس از جداشدن از مادرش مفقود میشود. پس از عدم مراجعه غزاله به منزل، خانواده او پلیس را در جریان ماجرا قرار میدهند و تحقیقات پلیسی برای پیدا کردن این دختر جوان آغاز میشود. پلیس بعد از انجام تحقیقات لازم، به فردی به نام آرمان عبدالعالی که سابقه آشنایی با غزاله شکوری را داشت، مظنون میشود و در نهایت در تاریخ ۲۰ اسفندماه سال ۹۲ متهم را بازداشت میکند.
آرمان عبدالعالی در ابتدا، هر گونه نقش خود را در مفقود شدن غزاله شکور منکر شد؛ اما در ادامه تحقیقات، یکی از دوستان آرمان عبدالعالی بهعنوان مطلع احضار شد و گفت: «آرمان عبدالعالی در روز حادثه با من تماس گرفت و پرسید کجا هستم و من، چون معلم خصوصی داشتم، گفتم که نمیتوانم بیایم و تو را ببینم. چند بار بعد از آن نیز تماس گرفت و گفت حتما باید تو را ببینم، باز گفتم نه. روز بعد او را دیدم گفتم چهکار داشتی که گفت با میله بارفیکس غزاله را زدم و او را کشتم و سپس با ۲ کیسه پلاستیک او را پوشاندم و در سطل آشغال انداختم».
عبدالعالی در اعترافات خود جزییات قتل را بدین شرح توضیح داده است: در حین صحبت با او (غزاله شکور) عصبانی شدم و او را هل دادم و سر او به دستگیره تخت خورد و از حال رفت. چند بار این حرکت را تکرار کردم (کوبیدن سر مقتوله به دستگیره تخت) و سپس با میله بارفیکس پنج یا شش ضربه به سر او زدم. بعد از این که او را داخل چند کیسه زباله گذاشتم و بعد از جمع کردن جسد و قرار دادن آن داخل چمدان به مدت حداقل ۱۲ دقیقه در آن حالت او را نگهداری و حمل کردم و در آخر در سطل زباله مکانیزه انداختم و فردای آن روز نیز برای بررسی سطل زباله به محل آن در میدان مینا رفت.