فرانکلین پیرس باید مراسم تحلیف خود را به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده در اوایل سال 1853 جشن میگرفت. در عوض او عزادار بود. سیاستمدار دموکرات ایالت نیوهمپشایر به تازگی 86 درصد از آرای الکترال را در انتخابات ریاستجمهوری به دست آورده بود اما دست سرنوشت برای او چیز دیگری رقم زده بود. فرانکلین، همسرش جین و پسر محبوبشان بنی در ۶ ژانویه ۱۸۵۳ در آندوور، ماساچوست سوار قطار شدند. کمتر از یک مایل از آغاز سفر نگذشته بود که «کوپلینگ» ماشین سواری آنها شکست و از خاکریز به پایین غلتید.
جین و فرانکلین فقط آسیب جزئی دیدند، اما بنی چندان خوششانس نبود. پیرسها وحشتزده مرگ پسرشان را تماشا کردند. اگرچه آنها روزگار سختی را سپری کردند اما تجربه پیرس یک اتفاق نادر نبود. بین سالهای 1850 تا 1852، بیش از 900 آمریکایی در تصادف راهآهن تنها در ایالت نیویورک جان باختند. قطعات ناقص مانند کوپلینگ ماشین سواری خانواده پیرس و ریلهای آهنی فرسوده نشاندهنده یک چالش تکنولوژیک برای راهآهن آمریکا بود.
همزمان با سوگواری پیرس برای بنی، اندرو کارنگی جوان مشکلات خاص خود را داشت. پدرش، ویل کارنگی، یک بافنده ماهر در اسکاتلند بود. اما وقتی یک ماشین بافندگی بخار در زادگاهش دامفرلین افتتاح شد، کارنگی بزرگ برای یافتن کار ثابت تلاش کرد. او در سال 1847 به همسرش گفت: «آندرا، من میتوانم کار درستی پیدا کنم.» سال بعد کارنگیها در راه آمریکا بودند، جایی که ویل همچنان نتوانست شغل خوبی پیدا کند. در سال 1855، در حالی که فرانکلین پیرس، یک رئیسجمهور غمگین، ریاستجمهوری را بر عهده داشت، ویل کارنگی درگذشت و اندرو را رها کرد تا از مادر و برادر کوچکترش مراقبت کند.
در ظاهر، زندگی فرانکلین پیرس و اندرو کارنگی بسیار متفاوت به نظر میرسد. چه چیزی میتواند چهاردهمین رئیسجمهور ایالاتمتحده و پسر یک بافنده مهاجر را متحد کند؟ عامل پیوند آنها فولاد بود. در واقع فولاد بخش زیادی از داستان آمریکای صنعتی و در شکل بزرگتر جهان صنعتی را بازگو میکند. به این موضوع فکر کنید: اگر فولاد اندرو کارنگی در سال 1853 وجود داشت، تاریخچه خانواده پیرس ممکن بود کاملاً متفاوت باشد. اما حتی با وجود اینکه فولاد ارزان و بادوام در زمان کارنگی، سفرهای راهآهن را ایمنتر میکرد، هزینههای اجتماعی -بهویژه برای کارگران و رقبای کارنگی- هزینههای کاملاً متفاوتی را بر ایالاتمتحده وارد کرد. اینکه چگونه این ارتباط میان فولاد و آمریکاییهای قرن نوزدهم برقرار شد، داستانی طولانی درباره رابطه بین فولاد و سیاست است. داستان از دست دادن غمانگیز فرانکلین پیرس ممکن بود کاملاً متفاوت باشد اگر فولاد کارنگی 50 سال قبل در دسترس بود.
فولاد خیلی زود و پیش از مدرن شدن امور سیاسی به عنوان یک ماده ضروری برای صنعتی شدن ظاهر شد. فولاد نهتنها سرنوشت صنایع فولادی و فولادسازان را تغییر داد بلکه رابطه آن با سیاست در مداری قرار گرفت که تا همین امروز بازگشت از آن یکی از دشوارترین مسیرهایی است که تاریخ سیاستمداران در دنیا به خود دیده است. فولاد، صنایع فولادی و بازیگران این صنعت نقشی کلیدی در جهان سیاست بازی کردند. نقشی که امروز میتوان به شکل دقیقتری به تماشای آن نشست. رابطه عجیب یک رئیسجمهور و پسر بافنده مهاجر در آمریکا داستان پرتکرار یک سیاست فولادی است.
رابطه سیاست و فولاد
صنعت فولاد برای سالهای زیادی از قرن نوزدهم تا ابتدای قرن بیستم بهطور کامل در انحصار ایالاتمتحده قرار داشت. همواره داستان ایالاتمتحده و ایالتهای مهم شمالی این کشور با فولاد گره اساسی خورده بود. توانایی صنعت فولاد برای به دست آوردن رژیمهای وارداتی که بهطور فزایندهای حمایتگرایانه است از سه عامل ناشی میشد. اولین مورد، انسجام سیاسی صنعت بود که ناشی از عوامل تکنولوژیک در صنعت فولاد بود. مورد دوم، محدودیتهای قانونی وارداتی بود که در اختیار صنعت قرار داشت. این گزینهها تهدیدی جدی برای استفاده از روشهای جبران ناعادلانه تجاری برای به دست آوردن تعرفههای تبعیضآمیز بر فولاد وارداتی ایجاد کرد. در نهایت، بزرگی صنعت به قدرت مهم صندوقهای رای منجر شد. مهمترین اتفاق درباره رابطه فولاد و سیاست و تاثیری که فولادسازان بر سیاست داشتند در ایالاتمتحده و از ماجرای گذار به صندوقهای رای رخ داد. داستانی پر افتوخیز و طولانی که میتوان آن را از جنبههای مختلفی بررسی کرد.
برای موفقیت صنعت فولاد، همکاری نزدیک تولیدکنندگان، کارگران و سیاستمداران جوامع تولیدکننده فولاد بسیار مهم بود. این گروهها بهخاطر فناوری یکپارچهسازی فولاد، از نزدیک با هم همکاری کردند. به ویژه، مقیاس بزرگ یک کارخانه فولاد کارآمد، تمرکز جغرافیایی تولید، و عدم تحرک نسبی نیروی کار و سرمایه در صنعت، همگی با هم ترکیب شدند تا انگیزههای قوی برای هر سه گروه برای همکاری فراهم کنند.
فولادسازی یکپارچه شامل تبدیل سنگآهن و زغالسنگ به محصولات نهایی در یک کارخانه است. یک کارخانه یکپارچه و عظیم شامل کورههای کک، کورههای بلند، کورههای پایه اکسیژن یا کورههای باز، فرآیند ریختهگری و تجهیزات نورد است. این فناوریها، به ویژه کورههای کک و کورههای بلند، به مقیاس بسیار وسیعی از عملیات نیاز دارند. بنابراین یک کارخانه یکپارچه کارآمد هزاران کارگر را استخدام خواهد کرد و به سرمایه هنگفتی نیاز دارد. هزینههای بالای حملونقل آهن و زغالسنگ انگیزهای قوی برای قرار گرفتن در نزدیکی این منابع مواد خام بود. در نتیجه، عملیات یکپارچه فولاد معمولاً از نظر جغرافیایی بسیار متمرکز صورت میگرفت. به عنوان مثال، در سال 1965 تقریباً 54 درصد از ظرفیت فولاد ایالاتمتحده در پنسیلوانیا، اوهایو و ایندیانا قرار داشت.
شرکتها اغلب در زمان تقاضای آهسته کمتر از میانگین هزینههای کل میفروشند چرا که انگیزه رفتار قیمتگذاری تهاجمی همیشه در شرکتهای یکپارچه وجود داشت. این انگیزهها فشارهای زیادی را برای شرکتها ایجاد کرد تا با هم برای محدود کردن رقابت قیمتها از طریق کارتلها و تعیین قیمت اقدام کنند. این دو عامل به ساختار بازار انحصاری در ایالاتمتحده و همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر منجر شد. از نظر لابی سیاسی، تعداد کم شرکتها به این معنی بود که شانس کمی برای یک شرکت منفرد وجود داشت که بتواند از تلاشهای لابیگری دیگر شرکتها استفاده کند. شرکتهای یکپارچه تمایل داشتند با یک صدا در مورد بسیاری از مسائل مربوط به سیاست عمومی، از جمله مسائل تجارت، محیط زیست و کار صحبت کنند. همه این اتفاقات باعث شد رهبران سیاسی محلی علاقه زیادی به همکاری با تولیدکنندگان یکپارچه در تلاشهای لابیگری داشته باشند.
کارگران این صنعت همچنین تمایل زیادی به کار برای حمایت از واردات داشتند. این مساله از دو عامل ناشی میشد. اول، تمایل به کارهای یکپارچه برای تسلط بر اقتصاد منطقه. به عبارت دیگر کارگرانی که شغل خود را در کارخانه فولاد از دست دادهاند ممکن است فرصتهای شغلی جایگزین کمی داشته باشند. دوم، از زمان ظهور چانهزنی جمعی در صنعت فولاد پس از جنگ جهانی دوم، اتحادیه کارگران فولاد موفق شده است دستمزدهای نسبتاً بالایی، تقریباً دو برابر میانگین دستمزد تولیدی، تضمین کند.
از آنجا که این صنعت تقریباً بهطور انحصاری توسط اتحادیه کارگران فولاد سازماندهی شده بود، کارگران نیز صدای واحد موثری برای مشارکت در بحثهای سیاست داشتند.
ثبات نسبی بازیگران -همان تولیدکنندگان، همان اتحادیه، همان مناطق کنگره- به این معنی بود که کسانی که در لابیگری برای حفاظت از بخش فولاد مشارکت داشتند، برای یکدیگر شناخته شده بودند. این مساله به ایجاد شهرت برای همکاری و افزایش همبستگی ائتلاف کمک کرد. صدای واحد و منافع مشترک همچنین به این معنا بود که بخش فولاد میتواند هزینههای لابی را یا بهطور صریح از طریق کنفرانسهای مطبوعاتی مشترک، به عنوان مثال، یا بهطور ضمنی از طریق بررسی اعضای کنگره یا مقامات قوه مجریه به اشتراک بگذارد.
احتمالاً بارزترین نمونههای همکاری میان تولیدکنندگان، اتحادیه کارگران فولاد و نمایندگان سیاسی را میتوان در جلسات کنگره در مورد سیاست واردات فولاد یافت. برای مثال، شهادت در کنگره در سال 1984 برای لایحه سهمیه 15درصدی، همبستگی تقریباً کامل تولیدکنندگان فولاد، کارگران فولاد متحد و سیاستمداران محلی را نشان داد. مسیر فولاد در تاریخ آن به دلیل نیازهای اساسی به بحث صادرات و واردات همواره با سیاستهای حاکمیتی در حوزه اقتصاد گره خورده بود و این درهمتنیدگی فرصتها و تهدیدهای زیادی برای این صنعت به دنبال داشت.
فلزی برای قدرت ملتها
نگاهی به تاثیر توسعه بازارهای فولاد برای درک واقعیت گفتمانی با هدف توجیه بازگشت به اشکال مختلف حمایتگرایی جالب است. اینها در واقع یکی از متغیرهای مهم اقتصادی هستند که برای تحلیل واقعیت تنشهای سیاسی بین چین و تا حدی روسیه و بقیه جهان ضروری است. آیا این بدان معناست که بازار فولاد امروز بعد ژئوپولیتیک دارد؟ احتمالاً نه، اما پاسخ با وجود این نیاز به احتیاط دارد. به یاد بیاورید که جنبه ژئوپولیتیک فولاد در تاریخ، چه باستان و چه مدرن، واضح است. چه فولاد تولیدشده در تولدو و دمشق در قرون وسطی، چه در آلمان یا سوئد دو قرن بعد، این فلز عنصری ضروری برای قدرت ملتها بود.
به عنوان مثال، پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه پیشنهاد کرد که روهر (شهری در آلمان) باید به یک کشور بینالمللی تبدیل شود، با واحد پولی خود که تولید فولاد آن میان کشورهای اروپایی تقسیم شود. اگرچه این پروژه هرگز به این شکل به ثمر نرسید، اما روند ادغام منطقهای اروپا تا حدی بر پایه فولاد برای ایجاد انجمن اقتصادی زغالسنگ و فولاد (ECSC) در سال 1952 بود.
البته تاریخ در حال تحول است، و فولاد امروز احتمالاً به دلیل کاربردهای صنعتی که گاهی با آنچه در ابتدای قرن بیستم بوده و به دلیل رقابت با آلومینیوم متفاوت است، جنبه استراتژیک یکسانی ندارد. با وجود این، طنین سیاسی آن، و تاثیر آن بر کیفیت روابط تجاری بینالمللی، مهم است. یک جغرافیای فولادی واقعاً وجود دارد و همراه با آن، طنین سیاسی قوی. رقابت شدید چین و جنبه اشتغال صنعت فولاد برای توضیح تنشهای اخیر میان کشورهای تولیدکننده و در نتیجه اتخاذ تدابیر مهم ضددامپینگ ترکیب شده است. از این منظر، این دو جنبه ممکن است تا حدی موفقیت سخنرانیهای سیاسی حامی بازگشت به حمایتگرایی و بهطور غیرمستقیم، و مهمتر از همه، نتایج انتخاب دونالد ترامپ، را توضیح دهد.
در حال حاضر بیشتر فولاد جهان در چین ساخته میشود. و آن فولاد بسیار ارزانتر است. تولیدکنندگان چینی از یارانههای دولتی و چیزهای دیگری که ایالاتمتحده و دیگران گفتهاند که قوانین تجارت آزاد را نقض میکنند، سود میبرند. برای درک اهمیت سیاسی بازارهای فولاد، یادآوری دو ویژگی اساسی از مسیر آنها در دهههای گذشته مهم است. طبق برخی دادهها، تولید جهانی فولاد از اواسط قرن بیستم به شدت افزایش یافته و از 172 میلیون تن در سال 1943 به 6 /1 میلیارد تن در سال 2013 رسیده؛ افزایش بیش از 840درصدی. نیاز به ارضای تقاضای کشورهای در حال ظهور، از جمله چین و هند، منشأ این رشد بسیار قوی در دو دهه گذشته است. از طریق صنعت ساختمان و ساختوساز، رشد این اقتصادها موجب افزایش شدید تقاضای ملی برای فولاد و در نتیجه تلاش قابل توجهی برای برآوردن آن در سطح محلی شد. همه این مسائل پای بازیگران دولتی را به عرصه صنعت فولاد باز کرده و در مقابل بازیگران این صنعت را به بزرگترین افرادی که بر سیاستهای حاکمیتی و نوع مواجهه با رویدادهای سیاسی نقش دارند، رهنمون کرده است.
تجربه عجیب چین
برخی رهبران سیاسی جهان همچنان معتقدند مسیر توسعه یک کشور از توسعه صنعت فولاد میگذرد. همین تفکر باعث شد «مائو تسهتونگ» کشورش را در تله فقر گرفتار کند. ماجرا از آنجا آغاز شد که مائو از مردم کشورش خواست تا در یک بسیج ملی، کمک کنند تا چین در زمینه تولید فولاد، بر کشورهای صنعتی پیشی بگیرد. احتمالاً او بهدنبال خلق یک انقلاب صنعتی در کشورش بود. هنوز هم کسی نمیداند فکر اولیه ایجاد کوره، از کجا سرچشمه گرفته بود و چه کسی آن را به مائو پیشنهاد کرده بود، اما این ایده به ظاهر ساده و شدنی بود.
کورههایی که با آجر و ساروج ساخته میشدند و چهار تا پنج متر ارتفاع داشتند و آتش درون کوره میتوانست فلزات دورریختنی مردم را ذوب و تبدیل به شمش فولاد کند. فکر ایجاد کورهها حتی به کاخ محل سکونت مائو هم رسوخ کرد و نگهبانان او هم در محل زندگی مائو کوره ساختند و وسایل فولادی خود را در آن انداختند. با ادامه این وضع، مردم مجبور شدند ظروف و حتی ادوات کشاورزی خود را در کورهها بریزند. پس از مدتی بحران سوخت نیز به مشکلات قبلی اضافه شد و حتی تلاش مردم برای سوزاندن میز و صندلی و سازههای چوبی منازل هم نتوانست کورههای فولادی را روشن نگه دارد. گذشته از آن، فولاد تهیهشده در کورههای خانگی آنقدر بیکیفیت و نازل بود که به درد هیچ کاری نمیخورد. زمان زیادی لازم نبود تا بیارزش بودن این ایده بر مائو و حزب کمونیست چین ثابت شود، اما هزینه سنگین آن را مردمی پرداختند که دوست داشتند به کشور و رهبر خود کمک کنند. بگذریم از اینکه در اثر سیاستهای مائو حداقل 20 میلیون نفر از همین مردم از گرسنگی مردند.
شرکتهای برتر تولیدکننده فولاد در جهان
اگرچه چین از تجربه تلخ دوران مائو خاطرات خوبی ندارد اما بعدها این کشور با سیاستگذاری درست توانست به یکی از قطبهای اصلی تولید فولاد در جهان تبدیل شود. در حال حاضر 11 شرکت از 20 شرکت برتر فولاد جهان از چین هستند که نشاندهنده انحصار این کشور در بخش فولاد جهانی است. دیگر شرکتهای بزرگ فولادی از لوکزامبورگ، ژاپن، کره جنوبی، هند و ایالاتمتحده هستند. بزرگترین شرکتهای تولیدکننده فولاد چین عبارتاند از: China Baowu Group، Ansteel Group و Shagang Group.
جدا از شرکتهای برتر در چین، ArcelorMittal بزرگترین شرکت تولیدکننده فولاد در اروپا (و دومین شرکت بزرگ در سراسر جهان) است. تنها در سال 2022، ArcelorMittal به دلیل گسترش کارخانههای تولید آن در اروپا، برزیل و مکزیک، بیش از 68 میلیون تن فولاد تولید کرد که اندکی کمتر از بازدهی 26 /79 میلیونتنی شرکت در سال 2021 بود. درآمد این شرکت از فولاد خام در سال 2022 به 8 /79 میلیارد دلار رسید. بزرگترین شرکت تولیدکننده فولاد در ایالاتمتحده Nucor Corporation است که در ایالت شارلوت مستقر است. Nucor Corporation همچنین بزرگترین شرکت بازیافت ضایعات در آمریکای شمالی و مینیآسیاب اصلی فولاد در این کشور است. در سال 2022، تناژ فولاد Nucor Corporation از 20 میلیون تن متریک فراتر رفت و این شرکت یک فروشگاه جدید 100 میلیوندلاری ذوب کوره قوس الکتریکی را در آسیاب بار خود در آریزونا افتتاح کرد که باید سالانه بیش از 6 /0 میلیون تن متریک تولید کند. در آسیا، شرکت هلدینگ POSCO کره جنوبی همراه با شرکت فولاد نیپون ژاپن در صدر قرار دارد. هلدینگ POSCO دارای ارزش بازاری 23.363 میلیارددلاری در حال حاضر است و هر سال مقدار زیادی از فلز را تولید میکند. در سال 2021، هلدینگ POSCO بر اساس حجم تولید خود در رتبه ششم جهان قرار گرفت، اما اکنون به دلیل کاهش تولید در سال 2022، یک رتبه پایین آمده است.
مصرفکنندگان فولاد
طبق گزارش سازمان جهانی فولاد، تقاضای غالب فولاد در بخش مسکن و ساختمان بیش از 50 درصد از مصرف فولاد جهان را تشکیل میدهد. این بخش شامل سازههای مسکونی و غیرمسکونی مانند پلها، بزرگراهها و تونلهاست که در گسترش دائمی مناظر شهری جهانی نقش محوری دارد. دادهها همچنین نشان میدهد که مصرف سرانه فولاد از 150 کیلوگرم در سال 2001 به حدود 230 کیلوگرم در سال 2020 افزایش یافته است. همچنین، گزارشها افزایش مداوم مصرف فولاد را پیشبینی میکنند و میگویند که انتظار میرود با توسعه زیرساختها تا سال 2050 افزایش 20درصدی در مصرف فولاد در جهان وجود داشته باشد.
بزرگترین شرکت فولادی جهان
تاکنون، گروه فولاد Baowu که مقر آن در شانگهای چین است، بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان است. این شرکت در سال 2016 از طریق ادغام گروه باوستیل و شرکت آهن و فولاد ووهان شکل گرفت و دارای ظرفیتهای تولیدی باورنکردنی است. طبق دادههای انجمن جهانی فولاد از سال 2022، تولید سالانه فولاد خام Baowu به 84 /131 میلیون تن رسید که نشاندهنده بخش قابل توجهی از تولید جهانی فولاد است که تقریباً 87 /1 میلیارد تن بود.
انجمن جهانی فولاد کاهش مصرف جهانی فولاد را به میزان 3 /2 درصد در سال 2022 گزارش کرد. این کاهش در پی تشدید درگیریها در اوکراین، اقدامات مهار کووید 19 در چین، تورم جهانی و افزایش جهانی قیمت انرژی رخ داد و به بخش معدن فلز آسیب وارد کرد.
برعکس، ایالاتمتحده روند متضادی را نشان داد زیرا مصرف تخمینی این کشور از محصولات فولادی نهایی در همان سال دو درصد افزایش یافت. یکی دیگر از عوامل مهمی که بر تولید جهانی فولاد تاثیر گذاشت، شرایط اقتصادی در چین بود. در سال 2022، تولید فولاد نهایی چین تا چهار درصد کاهش یافت، روندی که پیشبینی میشود تا سال 2023 ادامه یابد. در شرق، ژاپن و کره جنوبی نیز شاهد کاهش تقاضای فولاد در سال 2022 بودند که عمدتاً با کاهش فعالیت در صنعت ساختوساز مرتبط بود.
با این حال، در همان دوره، هند با رشد قابل توجهی در تولید محصولات نهایی فولادی، با افزایش انتظاری حدود شش درصد، شاهد افزایش چشمگیری بود. مخارج زیرساختی قابل توجه، افزایش تقاضا برای کالاهای مصرفی، و رونق مجدد در بخش خودرو، محرکهای این رشد هستند.
10 شرکت برتر فولاد در جهان
بر اساس دادههای گسترده موجود در دنیا میتوان 20 شرکت برتر فولاد جهان را که از قضا تاثیرگذاری شگرف بر سیاست و تاثیرپذیری بزرگی از آن دارند به این ترتیب دستهبندی کرد.
1- China Baowu Group
گروه China Baowu بزرگترین شرکت تولیدکننده فولاد در جهان از نظر حجم تناژ فولاد است. تولید فولاد این شرکت در سال 2022 به رقم خیرهکننده 84 /131 میلیون تن رسید که نسبت به تولید 56 /130 میلیون تنی آن در سال گذشته اندکی کاهش یافته است. گروه China Baowu دارای ارزش بازار فعلی 121.117 میلیارد دلار است و قصد دارد ظرفیت تولید خود را توسعه دهد.
2- ArcelorMittal
آرسلور میتال بزرگترین شرکت تولیدکننده فولاد در اروپا از نظر ظرفیت تولید است. تولید فولاد این غول معدنی در سال 2022 به 89 /68 میلیون تن رسید. در مقایسه با تولید فولاد مستقر در لوکزامبورگ، تولید فولاد 26 /79 میلیونتنی در سال 2021 بهطور قابل توجهی بیشتر از سال 2022 بود. آرسلور میتال دارای ارزش بازار فعلی 22.081 میلیارد دلار است و رتبه دوم تولید فولاد در جهان آن را به بزرگترین تولیدکننده فولاد در اروپا تبدیل میکند.
3- Ansteel Group
گروه Ansteel سومین شرکت بزرگ تولیدکننده فولاد در جهان به دلیل تناژ سالانه بسیار زیاد است. این شرکت در سال 2022 تولید فولاد 65 /55 میلیونتنی ثابت خود را حفظ کرد. به ویژه، بازده تولید این شرکت در سال قبل یکسان بود و نشاندهنده ثبات عملیاتی در میان بازار جهانی فولاد در حال تحول است.
4- Nippon Steel Corporation
بر اساس گزارش سازمان جهانی فولاد، تولید فلز نیپون استیل ژاپن در سال 2022 به 37 /44 میلیون تن رسید. این حجم حاکی از کاهش قابل توجه تولید در سال گذشته آن بود، زیرا در سال 2021، تناژ فولاد این شرکت 46 /49 میلیون تن بود. همچنین، ارزش بازار عظیم فعلی Nippon Steel Corporation به مبلغ 2.737 تریلیون دلار نشاندهنده ردپای گسترده و جایگاه آن در بخش معدن است.
5- Group Shagang
گروه Shagang نیز به دلیل تناژ چشمگیر خود در لیست 20 شرکت برتر فولاد در جهان قرار دارد. مقدار تولید فولاد این شرکت در سال 2022 به 45 /41 میلیون تن رسید. برای مقایسه، بازده فولاد گروه Shagang در سال 2021 بهطور قابل توجهی بالاتر بود و به 23 /44 میلیون تن رسید.
6- Group HBIS
در سال 2022، تناژ فولاد گروه HBIS در مجموع به 41 میلیون تن رسید که آن را به یکی از برترین شرکتهای تولیدکننده فولاد در سال 2022 تبدیل کرد. رقم تولید مطابق با استراتژی مداوم شرکت برای بهینهسازی تولید فولاد است. همچنین، گروه HBIS رتبه هفتم را در سال 2021 از نظر تناژ فولاد کسب کرد.
7- POSCO Holdings
هلدینگ POSCO از کره جنوبی، در سال 2022 به تناژ تولید فولاد 64 /38 میلیون تن رسید. این شرکت در سال 2021 در رتبه ششم قرار داشت، اما از آنجا که تولید از 96 /42 میلیون تن در سال 2021 به 64 /38 میلیون تن در سال 2022 کاهش یافت، رتبه آن با یک امتیاز کاهش یافت.
8- Group Jianlong
گروه Jianlong چین در میان 10 شرکت برتر فولاد در جهان قرار دارد. تولید فولاد آن 56 /36 میلیون تن در سال 2022 بود. این توان عملیاتی نسبت به بازده سال قبل که 71 /35 میلیون تن بود افزایش قابل توجهی داشت.
9- Shougang Group
گروه شوگانگ، بازیگر برجسته در صنعت فولاد چین، یکی از برترین شرکتهای فولادی در جهان و آسیاست. این شرکت تولید فولاد را 82 /33 میلیون تن در سال 2022 گزارش کرد. با این حال، تناژ فولاد این شرکت چینی از 43 /35 میلیون تن در سال 2021 کاهش یافت و به رکورد فعلی رسید.
10- فولاد تاتا
گروه فولاد تاتا یک شرکت چندملیتی هندی است که تولید فولاد خود را 18 /30 میلیون تن در سال 2022 گزارش کرده است. در سال 2021، عملکرد این شرکت 59 /30 میلیون تن بود. ارزش بازار شرکت تاتا استیل، بزرگترین تولیدکننده فولاد در هند، در حال حاضر 1.421 تریلیون دلار است. گروه فولاد شاندونگ چین، فولاد دلونگ چین، گروه فولاد هونان (گروه والین سابق) چین، JFE Steel Corporation ژاپن، JSW Steel Limited هند، Nucor Corporation ایالاتمتحده، فولاد فانگدا چین، هیوندای استیل کره جنوبی، فولاد لیوژو چین و ایمیدرو ایران هم دیگر شرکتهای بزرگ صنعت فولاد در دنیا را تشکیل میدهند.
ثروتمندترین کارآفرینان عرصه فولاد
فلزات و استخراج معادن میتواند یک تجارت بسیار سودآور برای افراد باشد، اما موفقیت همچنین میتواند بر اساس نوسان قیمت کالاها بیاید و برود. کسب یک میلیارد دلار در این بخش بهطور میانگین 16سال طول میکشد، در حالی که در همه صنایع 21 سال است. اگرچه مدیران عامل فناوری و بانکها اغلب در این ردهبندیها مورد توجه قرار میگیرند، اما هشت نفر از صد نفر ثروتمندترین افراد جهان در صنعت فلزات و معدن هستند. اگر بخواهیم فهرستی 20نفره از میلیاردرهای بخش معدن تهیه کنیم تولیدکنندگان فولاد در این فهرست غالب خواهند بود.
الکسی مورداشوف، که پسر کارگر کارخانه فولاد و مجبور به استفاده از کوپنهای رفاهی برای بزرگ کردن خانواده بود، اولین نفر در این فهرست است. این تاجر 55ساله سهامدار عمده شرکت فولاد Severstal است. در رتبهبندی فوربس، که داراییهای کل خانواده را در نظر میگیرد، مورداشوف در بین تمام میلیاردرهای روسی رتبه اول را دارد.
الکسی مورداشوف از روسیه با 1 /29 میلیارد دلار ثروت از کمپانی Severstal، ولادیمیر لیسین از روسیه با 2 /26 میلیارد دلار ثروت از گروه NLMK، لاکشمی میتال از هندوستان با 9 /14 میلیارد دلار ثروت از کمپانی آرسلور میتال، ساویتری جیندال از هندوستان با 7 /9 میلیارد دلار ثروت از گروه جیندال، آندری اسکوچ از روسیه با 6 /8 میلیارد دلار ثروت از کمپانی دومای دولتی، الکساندر آبراموف از روسیه با 6 /7 میلیارد دلار ثروت از کمپانی اوراز و رینات آخمتوف از اوکراین با 6 /7 میلیارد دلار ثروت از کمپانی مدیریت سرمایه سیستم ثروتمندترین کارآفرینان صنعت فولاد در دنیا هستند. نکته جالب آن است که با وجود اینکه ایالاتمتحده و کانادا بازیگران اصلی در صنعت معدن هستند، نمایندگانی در این فهرست ندارند.
بزرگترین کشورهای تولیدکننده فولاد در جهان
فولاد یکی از مهمترین مواد در دنیای مدرن است که نقش مهمی در توسعه زیرساختها، تولید و ساختوساز و در نهایت بازآفرینی قدرت در عرصه سیاست دارد. تولید فولاد شاخص قابل توجهی از قدرت صنعتی و اقتصادی یک کشور است. چین، هند، ژاپن، آمریکا، روسیه، کره جنوبی، آلمان، ترکیه، برزیل و ایران 10 کشور برتر تولیدکننده فولاد در جهان هستند. چین با تولید 1013میلیون تن فولاد، بزرگترین کشور تولیدکننده فولاد در جهان است. چین همچنان بر صنعت فولاد جهانی تسلط دارد و جایگاه خود را به عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد در جهان حفظ میکند. قابلیتهای عظیم تولیدی، توسعه زیرساختها و پروژههای ساختمانی این کشور به تولید قابل توجه فولاد آن کمک میکند. صنعت فولاد چین طی سالها رشد قابل توجهی را تجربه کرده است و بهرغم تلاشها برای کاهش ظرفیت مازاد، این کشور همچنان رهبر بلامنازع تولید فولاد است.
هند با 8 /124 میلیون تن تولید فولاد شاهد رشد مداوم در تولید بوده و به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ فولاد در جهان ظاهر شده است. توسعه زیرساختهای قوی کشور، افزایش شهرنشینی و بخش تولیدی پررونق باعث افزایش تقاضا برای فولاد شده است. صنعت فولاد هند در سالهای اخیر با حمایت ابتکارات دولت برای تقویت تولید داخلی و پروژههای زیرساختی، پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
ژاپن به دلیل فناوری پیشرفته و توان مهندسی خود شناخته شده است، با 2 /89 میلیون تن تولید یک بازیگر برجسته در بازار جهانی فولاد است. این کشور بهرغم مواجهه با چالشهایی مانند پیر شدن جمعیت و کاهش رشد اقتصادی، همچنان یکی از تولیدکنندگان اصلی فولاد است. صنعت فولاد این کشور بر تولید فولاد با کیفیت بالا تمرکز دارد و بخشهای مختلفی از جمله خودروسازی، ماشینآلات و الکترونیک را تامین میکند.
ایالاتمتحده با 5 /80 میلیون تن تولید فولاد در رده بعدی این فهرست قرار دارد. ایالاتمتحده سابقه طولانی در تولید فولاد دارد و بازیگری حیاتی در بازار جهانی فولاد است. اگرچه این کشور طی سالیان متمادی نوساناتی در تولید فولاد داشته است، اما همچنان یک تولیدکننده قابل توجه است. ایالاتمتحده در بخشهای مختلف از جمله ساختوساز، خودروسازی و انرژی به فولاد متکی است. سرمایهگذاری در پروژههای زیربنایی و تلاش برای احیای بخش تولید به رشد تولید فولاد کشور کمک کرده است.
روسیه با 5 /71 میلیون تن تولید فولاد یکی دیگر از کشورهای فعال در این زمینه است. روسیه دارای صنعت فولاد تثبیتشدهای است و در بین تولیدکنندگان برتر در سطح جهان قرار دارد. منابع معدنی وسیع این کشور، بهویژه سنگآهن و زغالسنگ، پایهای قوی برای تولید فولاد فراهم میکند. صنعت فولاد روسیه با تمرکز بر بخشهایی مانند ساختوساز، حملونقل و ماشینآلات به بازارهای داخلی و بینالمللی خدمت میکند.
کره جنوبی با 9 /65 میلیون تن تولید دیگر بازیگر مهم این صنعت در دنیاست. کره جنوبی یک بازیگر اصلی در صنعت فولاد جهانی است که به دلیل فناوری پیشرفته و روشهای تولید کارآمد مشهور است. بخش فولاد این کشور تحت سلطه شرکتهای بزرگ است و جهتگیری صادراتی قوی دارد. تولید فولاد کره جنوبی از صنایع مختلف از جمله کشتیسازی، خودروسازی و ساختوساز پشتیبانی میکند. آلمان از صنعت فولاد بسیار توسعهیافته برخوردار است و با 8 /36 میلیون تن تولیدکننده مهمی در اروپاست. بخش فولاد این کشور به دلیل محصولات باکیفیت و فرآیندهای تولید پیشرفته شناخته شده است. تولید فولاد آلمان هم بازارهای داخلی و هم بازارهای بینالمللی را با تمرکز بر بخشهایی مانند خودروسازی، مهندسی و ساختوساز ارائه میدهد.
صنعت فولاد ترکیه در سالهای اخیر رشد قابل توجهی را تجربه کرده است و 1 /35 میلیون تن تولید آن را به یک بازیگر برجسته در بازار جهانی تبدیل کرده است. موقعیت جغرافیایی استراتژیک کشور، دسترسی به مواد خام و نیروی کار ماهر به قابلیتهای تولید فولاد این کشور کمک میکند. صنعت فولاد ترکیه به بخشهای مختلفی از جمله ساختوساز، خودروسازی و ماشینآلات خدمات میدهد.
برزیل یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فولاد در آمریکای جنوبی است که از ذخایر غنی سنگآهن خود برای حمایت از صنعت فولاد خود استفاده میکند. تولید فولاد این کشور که به 0 /34 میلیون تن رسیده با تقاضای بخشهایی مانند ساختوساز، توسعه زیرساختها و خودروسازی هدایت میشود. صادرات فولاد برزیل نیز به موقعیت این کشور در بازار جهانی فولاد کمک میکند.
دهمین تولیدکننده برتر فولاد دنیا ایران با 6 /30 میلیون تن است. صنعت فولاد ایران در سالهای اخیر شاهد رشد قابل توجهی بوده است که به دلیل تقاضای داخلی و توسعه زیرساختهای فولادی است. دسترسی گسترده این کشور به سنگآهن و منابع انرژی از قابلیتهای تولید فولاد آن پشتیبانی میکند. صنعت فولاد ایران هم مصرف داخلی و هم بازارهای صادراتی را تامین میکند.
سجاد صداقت / نویسنده نشریه