فصل ۲ – اپیزود ۳ رادیو دور دنیا – تجربه در سفر به روایت منصور ضابطیان

اول سلام!

منصور ضابطیان: هفت صبح وقتی که هنوز آفتاب کم‌رمقه از خواب بیدار می‌شم، می‌رم لب پنجره، پنجره‌ای که رو به دریاست، پنجره رو باز می‌کنم و ریه‌هامو پر می‌کنم از هوای تازه صبح. بعد می‌زنم بیرون، به نظرم توی سفر صبحونه رو نباید توی هتل خورد، باید زد به شهر و شهر رو تجربه کرد، می‌رم توی کافه محلی می‌شینم و گوش می‌دم به صداها، خنده‌ها، به حرفها، مقصدم رو پیدا می‌کنم، یه کوچه، یه خیابون، یه میدون، یه جایی که بشه توش گم شد، اونقدر می‌رم می‌چرخم و می‌گردم و با آدما حرف می‌زنم که آروم آروم وقت ناهار می‌شه، برای یه آدم شکمویی مثل من، وقت ناهار توی سفر بهترین وقته. ناهار رو تجربه می‌کنم، تجربه‌ای از جنس همون شهر و بعد خودم رو به یه استراحت کوتاه مهمون می‌کنم. امشب مهمون یکی از مردم این شهرم. سر راه می‌رم توی کتابفروشی و حسابی کتابگردی می‌کنم، بعد گوش می‌سپرم به صدای شهر، هر شهری یه صدایی داره و این صدا باعث می‌شه که شهر در من دم بکشه. همه سفرها در من اینجوری شروع می‌شه، اول خیالش رو می‌کنم، بعد سفر می‌کنم… .

سولماز: سلام. به رادیو دور دنیا خیلی خوش اومدین! من سولماز محمدبخشم و صدای منو از قلب شرکت سفرهای علی‌بابا، یعنی ساختمون روز اول می‌شنوین. اینجا رادیو دور دنیاست، یه پادکست سفری که توی هر اپیزود، راه رو از گوشمون شروع می‌کنیم و به گوشه‌گوشه دنیا می‌رسیم. به این امید که با این همسفری، رویای سفر رو تو دلامون زنده نگه داریم. این اپیزود تو اولین روزهای تیرماه سال صفر و یک منتشر شده و ما این‌بار قراره از خودِ خودِ سفر حرف بزنیم. پس هرجا که دارین صدای منو می‌شنوین، دکمه سابسکرایب رو بزنین و گوشاتون رو تیز کنین برای شنیدن ادامه این اپیزود… .

بیشتر بخوانید  معرفی برترین سایت سازهای دنیا و ایران در سال 2022-2023

آهنگ All Fall Down

تا امروز توی ۱۷تا اپیزود و ۳تا مینی‌ اپیزود رادیو دور دنیا، از چیزای مختلفی درباره سفر حرف زدیم. یه وقتا راه افتادیم رو به چهار جهت جغرافیایی کشور خودمون و رسیدیم به اصفهان، تهران، بوشهر و رشت. یه‌وقتا هم چمدونامون رو پر و پیمون‌تر بستیم و رفتیم تا خیلی دورتر و سر از ژاپن و اتیوپی و مراکش و هند و جاهای دیگه درآوردیم!
بعضی وقتا هم قصه دیگه فقط قصه مقصد نبود و قرار بود از مسیر هم لذت ببریم. برای همین رفتیم سراغ گفتن از سفر با هواپیما و قطار و سفرای جاده‌ای.
از سبک سفر هم حرف زدیم، مثلا سفر تنهایی، ون‌لایف یا حتی سفر با دوچرخه.
خلاصه که از هر دری وارد شدیم و از هرچی که به سفر ربط داشت حرف زدیم، جز خودِ سفر!
اما توی این اپیزود دیگه می‌خوایم از سفر بگیم. از اینکه چی می‌شه هوای سفر به سرمون می‌زنه، از نگاه آدما به سفر، از اینکه مرور خاطره‌های سفر تا کجا حالمون رو خوب نگه می‌داره، از اینکه سفر دقیقا کجای زندگیمونه و خیلی چیزای دیگه.
راستش همین دو هفته پیش من سر یه موضوعی خیلی کلافه و بهم ریخته بودم. جوری که یه جا واقعا نشستم کف زمین و هی بالا و پایین کردم که چجوری حالم بهتر میشه و چیکار کنم که حالم جا بیاد. از هر طرف که نگاه می‌کردم، یه تو رو خدا بریم سفر خاصی تو جوابا بود. من دلم می‌خواست برم سفر چون حس می‌کردم یه مدت لازم دارم برم با خودم خلوت کنم و بذارم یه بادی به سرم بخوره، تا با ذهن باز برگردم و شاخ غولو بشکنم!
اما خب برای همه انگیزه سفر ازینجا شروع نمیشه. حتی برای خودمم همیشه این شکلی نیست. آدما می‌رن سفر تا جاهای جدید ببینن، با آدمای مختلف آشنا بشن. تو یه سری سفرا، مثل کوله‌گردی، خودشون رو تو دل اتفاقا بذارن و یه‌جورایی خودشون رو به چالش بکشن. یه سریا هم می‌رن سفر تا بعد کلی خستگی، پا رو پا بندازن و از اینکه غذا رو جلوشون می‌ذارن و جمع می‌کنن و ماساژ گرفتن و به هیچی فکر نکردن کیف کنن. دقیقا برعکس کسایی که اتفاقا کار و مشغله‌ها دلیل اصلی سفرکردنشونه. برای این آدما خیره شدن به شهر از پنجره اتاق جلسه، ممکنه تنها سهمشون از سفر به اون مقصد باشه.
واقعیت اینکه فقط انگیزه‌های سفر نیست که متفاوته، نوع نگاه آدما هم فرق داره. مثلا ممکنه دو تا رفیق برای تفریح برن راهی یه جزیره بشن. بین همین دوتا آدم که انگیزه سفرشونم کاملا مشترکه، اختلاف هست. یکیشون انرژیش رو از خیره‌شدن به دریا و گوش دادن به صدای آب می‌گیره. اون یکی اما حالش با تفریحای پرهیجان دریایی خوب می‌شه. یکی استراحت براش گپ زدن با مغازه‌دارای بازار محلی و خوش‌وبش کردن باهاشونه. یکی دیگه عاشق خرید کردن از همون بازار و یادگاری جمع‌کردن از اون شهره. تو از جفت این آدما می‌شنوی که به فلان جزیره سفر کردن، اما پای حرفاشون که بشینی، یکی انگار شرق رفته بوده، یکی غرب.
می‌خوام بگم آدما حتی تو دل تجربیات مشترک سفراشون هم با هم متفاوتن. شاید برای همینه که اگه هزاربار هم به یه جایی سفر کرده باشی، باز از زبون یکی دیگه درباره همون مقصد بشنوی، انگار برات تازگی داره. داستان اینکه، تجربیات سفر به اندازه نگاه‌هایی که توی این دنیا وجود داره متفاوته.
نشون به این نشون که چند وقت پیش ما تو علی‌بابا میزبان چنتا کوچولوی کم‌سن‌وسال شدیم و ن نشوندیمشون جلوی دوربین و شروع کردیم ازشون درباره سفر پرسیدن. از اینکه مقصد موردعلاقشون برای سفر کجاست؟ چه لباسی با خودشون می‌برن سفر؟ چه وسیله‌ای رو برای سفرکردن انتخاب می‌کنن؟ چرا دوست دارن برن سفر و چنتا سوال دیگه. انقد جوابا متفاوت و قشنگ بودن که واقعا حیفه حالا که حرفمون به اینجا رسید، صدای این بچه‌ها رو با هم نشنویم.

بیشتر بخوانید  شیک پوشی به سبک اولد مانی | 20 استایل بهاره ساده، اصیل و زیبا

دیدگاهتان را بنویسید