علل اصلی غمگین بودن در روز تولد و راه های مقابله با آن



علت و درمان افسردگی در روز تولد چیست ؟


علت افسردگی روز تولد و درمان آن موضوع مورد بحث ماست. اگر شما هم گاهی یا همیشه از نزدیک شدنِ روزِ تولدتان غمگین یا افسرده می شوید یا حتی از جشن گرفتن و شادی کردن در روز تولدتان، حذر می کنید، این نوشته شاید بتواند به شما کمک کند حس خوب و شادِ تولدِ دورانِ کودکی را باز تجربه کنید.

گاهی برخی ما آدم ها، از یک سالی به بعد شاید یک جایی حول و حوشِ پایانِ دورانِ نوجوانی و ورود به دوره ی جوانی، با نزدیک شدن به تاریخِ تولدمان، بدون دلیلِ مشخص و قابل بیانی، احساس ناخشنودی می کنیم.


اول این حس فقط با ناخشنود بودن در درونمان آغاز می شود. در سال های بعد از جشن گرفتن دوری می کنیم و بعدها از اینکه حتی دوستان و اطرافیان تولدمان را تبریک بگویند هم احساس ناخشنودی داریم.

اولین دلیلی که به ذهن هر کسی می رسد این است که صرفا به خاطر بالا رفتن سن ،حس غمگینی در روز تولد بوجود می آید، ولی ماجرا کمی فراتر از یک عدد و یک سن است !

دلیل اصلی آن می تواند حجم اهداف و رویاهای محقق نشده ما باشد. بیشتر با رسیدن به روز تولدمان این فکر مدام از ذهن ما عبور می کند که یکسال دیگر هم گذشت و من فلان کار را هنوز انجام نداده ام یا به فلان هدفم در زندگی نرسیده ام و …


 افسردگی در روز تولد


علت ناراحتی در روز تولد


دلایل اصلی غمگین بودن در روز تولد


از منظرهای مختلف می‎توان به ماجرا نگاه کرد، اما دیدگاهی که این غم در روز تولد را دقیق ‎تر توجیه می‎کند، رویکرد روان‎شناسی وجودی است. این رویکرد می‎گوید همه ما از اضطراب‎ هایی طبیعی رنج می‎بریم؛ اضطراب تنهایی، اضطراب مرگ و …. وقتی یک سال دیگر از عمرمان می‎گذرد و به مرگ نزدیک ‎تر می‎شویم، تأمل می‎کنیم.

این تأمل که اصولا در موقعیت‎هایی با نشانه گذشت زمان و گذر عمر سراغ‎ مان می‎آید، مثل تولد و عید نوروز و تمام شدن سال تحصیلی، طبیعی است؛ اما وقتی به غمی عمیق تبدیل می‎شود، احتمالا نشانه آن است که خیلی از آن‎چه بر ما گذشته‎ است، راضی نیستیم.

بیشتر بخوانید  چهل نکته برای دوست داشتن واقعی همسر و کاهش تنش در خانواده


به این وضعیت در روان‎شناسی وجودی، می‎گویند «زندگی نزیسته»؛ یعنی زنده بوده‎‌ام، اما زندگی نکرده‎ام. این جمله برای هرکس معنای متفاوتی دارد؛ یکی می‎‌خواهد آدم تأثیرگذاری باشد، یکی دنبال آموختن است، هرکس ارزش‎های متفاوتی دارد که وقتی مطابق با آن‎ها زندگی نمی‎کند، اسمش می‎شود زندگی نزیسته.

در موقعیت‎هایی مثل سالگرد تولد که این زندگی نزیسته به آدم یادآوری می‎شود، غم بیشتر نمایان می‎شود.

بخشی از قضیه به بیرون از ما برنمی‎گردد ؟ در جامعه آدم‎ ها براساس دستاوردهایشان سنجیده می‎شوند، دستاوردهایی که طبق قوانین نانوشته باید در سنین مشخصی کسب شوند.


سوال دقیق و درستی است. ما در خلأ زندگی نمی ‎کنیم؛ در خصوص اجتماع‎ مان، با ارزش‎ها و کلیشه‎ های اجتماعی احاطه شده‎ایم، اما در نهایت این ما هستیم که تصمیم می‎گیریم براساس این کلیشه‎ ها زندگی کنیم یا خیر.

مثلا در زمینه تحصیل، سندروم «ک ک ک» یعنی همان کنکورهای پیاپی را داریم که فرد به خودش تحمیل می‎کند یا تحمیلش را از سوی اجتماع می‎‏پذیرد.

حتماً بخوانید:


چه کسی گفته ما باید از نردبان ‎هایی که اجتماع تعیین کرده، بگذریم ؟ وقتی ارزش‎های شخصی فدای این کلیشه‎ ها می‎شود، یعنی مثلا کسی که یادگیری برایش مهم است، ولی خودش را اسیر «ک ک ک» می‎کند، عقب ماندن از این کلیشه در موقعیتی مثل سالگرد تولد، اذیتش می‎کند.

پس چطور می‎ توانیم درگیر کلیشه ‎های اجتماعی نشویم ؟ درست است که ما در شعاع ارزش ‎های تعیین ‎شده از سوی اجتماع قرار داریم، ولی در نهایت این ماییم که تصمیم می‎گیریم.

بیشتر بخوانید  مثبت اندیشی و راههای مثبت اندیشی،چگونه مثبت اندیش شویم؟


این تصمیم، هزینه هم دارد. سخت است آن‎طوری که اجتماع بر من تحمیل می‎کند نباشم یا بخشی از خواسته اجتماع باشم که با ارزش‎ های شخصی ‎ام سازگار است، ولی می‎ارزد. ارزشش هم به این است که موقع مرور زندگی ‎ام، ببینم روندی که در پیش گرفته ‎ام، همانی است که همیشه می‎خواسته‎ام.

اگر به آن سمت قضیه یعنی خوشحالی از تولد دقیق شویم، آیا این جشن گرفتن نوعی واکنش دفاعی در برابر مرگ نیست ؟ غم روز تولد، معمولا ناشی از حسرت است؛ از این‌ که برمی‎گردم و زندگی ‎ام را نگاه می‎کنم و می‎بینم چیزی نبوده که من می‎خواسته‎ ام وگرنه اضطراب مرگ اتفاقا حس سالمی است.


چرا روز تولدمان غمگین و افسرده می‌شویم؟


علت خوشحال نبودن در روز تولد


درمان افسردگی روز تولد


برای درمان ناراحتی در روز تولد اول از همه یک چیز را در نظر بگیرید. اگر برای محقق نشدن اهدافتان نگرانید، باید خوشحال باشید که اصلا “هدفی” در زندگی دارید.

این را در نظر بگیرید که اگر تلاشتان را کرده اید و هنوز به چیزی که می خواهید نرسیده اید (مثلا تا سی سالگی، شغل دلخواهتان مالِ شما نشده است) شاید زمان بندی شما با آنچه قرار است در بهترین حالت برای شما رخ بدهد کمی متفاوت است.


ریچل هالیس با اعتقاد به اینکه “زمان بندیِ خدا حرف ندارد”، اینطور می گوید: به زندگی تان و اهدافی که فکر می کردید تا سی و پنج سالگی به آن ها دست خواهید یافت، نگاه می کنید و افسرده می شوید. اما شاید دلیلش آن باشد که شما هنور تجربه ی کافی ندارید. شما مثل همان دختر بچه ای هستید که زمانی که تازه شروع به راه رفتن می کند وسطِ اتاق تلو تلو می خورد، شاید مجبور باشید کمی بیشتر تحمل کنید.


شاید آن هدف اصلا قرار نبوده مالِ شما باشد. شاید در انتها چیز بهتری نصیبتان شود، چیزی که قرار است پنج سال دیگر به آن برسید. شاید باید در این مسیر قدم بردارید تا برای به دست آوردن آن چیزِ بهتر آماده شوید. هیچ چیز بیهوده نبوده. تک تک لحظات شما را برای لحظه ی بعدی آماده تر می کند.

اگر برای اهدافتان تلاشی نمی کنید، فرقی نمی کند تولد سی سالگیتان باشد یا تولدِ نود سالگی ! به هرحال شما در روز تولدتان غمگین و ناخشنود خواهید ماند. پس به جای شکایت کردن از خودتان و زمین و زمان، بگذارید امسال سالی باشد که شما “تغییر کردن” را انتخاب می کنید و شاید این لازمه ی رسیدن به هر هدفی در زندگی باشد.

بیشتر بخوانید  با این ایده های زیبا به همسرتان نشان دهید دوستش دارید


پیش از دنبال کردنِ هر هدفی در زندگی، یادبگیرید “خودتان را دوست داشته باشید”. وقتی این قدمِ بزرگ را در زندگی برداشتید، دیگر خودتان را بابت اهداف ناکامتان سرزنش نمی کنید.

یاد می گیرید خودتان بهترین و زیباترین اتفاقی هستید که در دنیا رخ داده. خودتان را بابت چیزی که هستید دوست بدارید نه تنها بابت چیزی یا هدف هایی که به آن رسیده اید.

از تولدِ امسالتان شروع کنید. از خداوند برای شانسی که برای زندگی کردن به شما داده شاکر باشید و شادی کنید. برای اهدافتان زمانبندی داشته باشید ولی در عین حال به یاد داشته باشید “زمان بندیِ خدا حرف ندارد”.


درمان افسردگی روز تولد


راه های مقابله با غمگین بودن در روز تولد


دیدگاهتان را بنویسید