خودبیمار انگاری یا هیپوکندریا چیست ؟
هیپوکندریا اختلالی مزمن است که میتواند در هر زمانی در طول زندگی اتفاق بیفتد، هر چند بین سن ۲۰ تا ۴۰ سالگی شایعتر است. در صورت حاد بودن علائم و در شرایطی که بیمار دچار مشکلات روانی و آسیبپذیریهای دیگری هم باشد، ممکن است خیلی طول بکشد.
از آنجاکه افراد مبتلابه هیپوکندریا ممکن است مبتلابه افسردگی، اضطراب یا روانپریشی هم باشند، این مشکلات او هم باید مورد ارزیابی و درمان قرار گیرند.
دو نوع خودبیمار انگاری وجود دارد :
-
نوع اول آنهایی هستند که همهی احساسات فیزیکی را بسیار بیشتر از افراد معمولی حس میکنند. آنها پایان همهی احساسات روزانه مثل سردی دستان، رودل یا پرش پلک چشم را مرگ میدانند. اینترنت به بروز این مشکل دامن میزند، چراکه باعث میشود افراد به سادگی درباره علائمشان بخوانند و تصور کنند که آنها را دارند. -
اما نوع دوم سوماتیک هستند، آنها علائم واقعی دارند، که فروید آن را «هیستری تبدیل» مینامد. درگیریهای روانی به تجربیات بدنی تبدیل میشود که میتواند از تپش قلب تا فلج اندام متغیر باشد.
خودبیمارانگار ها، زمانی که پزشک تلاش میکند تا روندهای غیرضروری را کاهش دهد، آزمایشهای بیشتری را درخواست میکنند. آنها به پزشکان مختلف مراجعه میکنند که این مدیریت مسئله را دشوار میسازد.
هزینههای درمان خودبیمارانگاران ممکن است ۱۰ برابر بیشتر از میانگین هزینههای پزشکی عموم مردم باشد. افراد مبتلا به خود بیمار انگاری، سالانه حدود یک میلیارد دلار بابت انجام آزمایشات پزشکی و درمانهای غیرضروری هزینه میکنند.
پزشکان اغلب با افراد خودبیمارانگار دچار مشکل میشوند، چرا که این بیماران در تقاضای خود برای درمان، بسیار لجوج و مصر هستند. اما پزشکان نمیتوانند علت پزشکی برای این علائم پیدا کنند.
آنها نه تنها با مراجعه به پزشک اطمینان پیدا میکنند، بلکه همچنین به خاطر اینکه پزشک در یافتن ریشه مشکلات آنها ناتوان است، عصبانی میشوند و اغلب پزشکان را به بی کفایتی متهم میکنند.
علائم خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا
خودبیمارانگاری عبارت است از اختلالی که در آن فرد اعتقاد زیادی دارد که مبتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار است، علیرغم اینکه معاینات و بررسیهای کامل پزشکی، هیچ مشکلی را نشان نمیدهند.
بهاینترتیب خودبیمارانگاری یا هیپوکندریاک (hypochondriac)، در اصطلاح روانشناسی و روانپزشکی به شخصی اطلاق میشود که باوجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار میداند و همواره از دردهای خیالی شکایت میکند.
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی میشود که حدود ۶ ماه از آغاز آن بگذرد و باوجود تائید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم چنان بر بیمار بودن خود اصرار ورزد و درنهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیکها و درمانگاههای مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو بکشاند که به آن سندرم بیمار خیالی نیز میگویند.
علائم خودبیمارانگاری عبارتاند از :
-
تصور داشتن یک بیماری جدی -
سوءتعبیر علائم جسمی -
ترس مداوم باوجود اطمینانبخشیهای پزشکی -
نداشتن توهم یا روانپریشی -
پریشانی بالینی یا اختلال عملکرد
دو مورد وجود دارد که پزشکان و روان درمانگران باید برای به حداکثر رساندن شانس کمک به این بیماران درک کنند.
-
اول اینکه بیمار بودن ممکن است بخش مهمی از هویت فرد خودبیمارانگار باشد؛ بنابراین برای او، رها کردن حس بیمار بودن شبیه به تجربه از دست دادن هویت خود است. -
دوم، خودبیمارانگار به یک شاهد و تصدیق گر درمورد درد و اضطرابی که تحمل میکند، نیاز دارد. نیاز او به تایید حقیقی است. شما باید به او نشان دهید که او را باور دارید و دردش را میفهمید و میدانید چقدر ترسیده است، اما علت اینها فیزیکی نیست.
علت هیپوکندریا (خودبیمارانگاری)
علل خود بیمار انگاری همچنان ناشناخته هستند. عموما تصور میشود که این یک شرایط روانی مزمن است که در اوایل میانسالی و اواسط بزرگسالی رخ میدهد. استرسهای عمیق در زندگی ممکن است در برخی موارد تشدید کننده علائم این بیماری باشند.
همچنین سابقه سوء استفاده در دوران کودکی یا بیماری جدی در کودکی ممکن است عامل خطری برای ایجاد خود بیمار انگاری در سنین بالا باشد.
این اختلال در مردان و زنان به طور مساوی نمود پیدا میکند و تقریبا ۱.۳ تا ۱۰ درصد جمعیت به آن مبتلا هستند
درمان خود بیمارانگاری یا هیپوکندریا
افراد مبتلا به خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا بسیار بیشتر از سایرین در مراکز پزشکی دیده میشوند چرا که آنها معتقدند از لحاظ فیزیکی بیمار هستند. اغلب این افراد رایج به پزشکان زیادی مراجعه میکنند تا بلکه یکی از آنها بیماریشان را تشخیص دهد و محدود کردن مراقبتهای اولیه به تنها یک پزشک، راهی مهم برای درمان و پیشگیری از انجام آزمایشات و اعمال پزشکی بیشمار و بی فایده است.
داروهای اعصاب میتوانند به درمان افسردگی و علائم اضطراب در این افراد کمک کند. روان درمانی نیز روشی موثر در درمان است و به این افراد کمک میکند که محرکها را تشخیص دهند و مهارتهای مقابلهای را برای مدیریت اضطراب خود یادبگیرند.
شواهدی وجود دارد که بعضی درمانها میتواند به بیماران مبتلابه هیپوکندریا کمک کند:
-
شناختدرمانی -
رفتاردرمانی -
درمان رفتارشناختی -
کنترل استرس
درمانگرها به بیماران کمک میکنند که کمتر روی علائم خود تمرکز کنند و در عوض در مورد اینکه چطور استرس، اضطراب و افسردگیشان، ناراحتی روانیشان را بیشتر میکند، حرف بزنند. درمانگرها توضیح میدهند که اعمالی که بیماران برای از بین بردن اضطرابشان انجام میدهند معمولاً همهچیز را بدتر میکند. آنها همچنین به بیماران تکنیکهای پرت کردن حواس و ریلکسیشن را آموزش میدهند.
هیپوکندریا بهقدری شایع است که اکثر پزشکان عمومی با این اختلال آشنایی دارند و میدانند چطور باید با بیماران آن برخورد کنند. شکایتهای این بیماران از مشکلات خود هیچوقت تمامی نخواهد داشت، به همین دلیل ویزیتهای مداوم پزشک که طی آن بیمار از مشکلات خود صحبت کند و شکایتهای او توسط پزشکی جدی گرفته شود، میتواند به کاهش اضطراب این بیماران کمک کند. اگر پزشک از دیدن بیمار سرباز بزند، اضطراب بیمار شدیدتر خواهد شد.
اکثر افراد مبتلابه این اختلال تمایلی به مراجعه به متخصصین روانپزشکی ندارند، به همین دلیل بهتر است این خدمات در کنار خدمات پزشکی برای آنها در نظر گرفته شود.
پزشکان و درمانگرها میبایست علائم جسمی بیمار را جدی تلقی کنند زیرا این علائم در بیمار واقعی هستند. ولی جدی انگاشتن این علائم به معنی انجام آزمایشات و معاینات غیرضروری نیست.
پزشکان با داشتن برخوردی جدی و محترمانه نسبت به شکایتهای بیمار از مشکلات خود، خودداری از انجام آزمایشات افراطی و توصیه نکردن روشهای درمانی که میتوانند برای بیمار خطرناک باشند، میتوانند به مبتلایان هیپوکندریا کمک کنند.
افراد مبتلابه هیپوکندریا تمایل بسیار زیادی برای مراجعه به متخصصهای پزشکی دارند. ولی علاقهای به مراجعه به متخصصین رواندرمانی ندارند زیرا میترسند که دیگران تصور کنند بیماریشان مسئلهای ذهنی بوده است. بااینوجود، درمان سریعتر توسط یک متخصص سلامت روان میتواند برایشان مفید باشد.
بیشتر بخوانید :
درمان اختلال خود زشت انگاری
تست کنجکاوی : مشاهده نتایج تست روانشناسی کنجکاوی