صد رحمت بر کفن دزد اول:
مردی بود که با دزدی کفن و فروش آن امرار معاش می کرد و هر که می مرد، شب بیرون می رفت و قبرش را می کند و کفنش را می دزدید. یک روز این مرد احساس کرد که تمام عمرش تمام شده و پاهایش روی قبر است. پسرش را که تنها فرزندش بود صدا کرد و گفت: پسرم، تمام زندگی ام را برای خریدن لعنت همه انجام دادم، هیچکس در این دنیا نیست که بعد از مرگم به من احسان کند، بخواه. چیزی. “مثل من، وقتی پیر شدی، از کارهایت پشیمان نشو و بگذار همه به زبان تو از مهربانی تو یاد کنند.” پدر گفت: “پدر! او دیگر برای من پدر مهربانی نمی فرستد.” مدتی از این موضوع می گذرد، کفن دزد است، مردم او را دفن کردند و رفتند، فردای آن روز که مردم برای مطالعه فاتحه به قبرستان آمدند و اوضاع را دیدند، گفتند: «رحمت الله». بر پدر حجاب دزد اول، اگر حجاب را دزدید، مرده را از قبر بیرون نمی انداختند».
در
در
ضرب المثل های زیبا در مورد شهر و کشور خود را در قسمت نظرات بنویسید ….
ممنون از دنیا…
مجموعه: مجله اینترنتی تشویقی
ضرب المثل های ایرانی ضرب المثل های باستانی ایرانی گنجینه ضرب المثل های ایرانی ضرب المثل های قدیمی آشنایی با تمام ضرب المثل های ایرانی ضرب المثل های ایرانی ضرب المثل های ایرانی داستان ضرب المثل های معروف ضرب المثل های ایرانی با خط فارسی