به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، فرض کنید خانوادهای با حقوق ۶ میلیون تومان، دو فرزند دانش آموز هم داشته باشد و اگر برای هر دانش آموز محصل در مدرسه دولتی مجبور به حداقل یک میلیون تومان هزینه باشد، آموزش رایگان و همگانی معنایش را از دست نمیدهد؟ با چند ساعت گردش در بازار و صحبت با والدین میتوان به عمق شرایط سخت و چالش برانگیز آغاز سال تحصیلی برای خانوادهها پی برد.
با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس، خانوادهها نزدیک به دو سال طعم خرید مایحتاج آغاز سال تحصیلی را نچشیده بودند و حالا با اعلام این خبر که آموزش در مدارس برای سال تحصیلی جدید قطعا حضوری خواهد بود، کسانی که فرزند مدرسهای دارند باید به فکر تهیه اقلام مورد نیاز آنها باشند، اما تجربه خرید لوازم تحریر و کیف و کتاب با اینکه همیشه همراه با شوق و هیجان ناشی از بازگشایی مدرسه است، با وجود گرانی و تورم چندان تجربه خوشحال کنندهای به خصوص برای والدین نیست.
در کنار مخارج آغاز مدرسه، شیرینی و کمک به مدارس نیز که گاها خانوادهها به دلایلی که در ادامه شرح داده خواهد شد مجبور به پرداخت آن میشوند، بیش از پیش کام والدین را تلخ میکند، کمکهایی که مدارس گاهی راضی به میزان کم آن هم نیستند و از خانوادهها وعده میگیرند که در طول سال هم ادامه داشته باشد.
هزینه غیرمعقول سروس مدارس
امسال سرویس مدارس و هزینه غیرمعقول آن یکی دیگر از چالشهای خانواده هاست. به دلیل تراکم جمعیت مدارس دولتی یا به دنبال پیدا کردن مدرسه بهتر، گاها خانوادهها مجبورند دانشآموزانشان را به مدرسهای در محلهای دیگر بفرستد که این کار هزینه سرویس را برایشان به همراه دارند.
با توجه به نیاز و تقاضای خانوادهها به وسایل و لوازم تحریر سری به بازار بزرگ تهران میزنیم؛ پلههای نوروزخان که محل فروش عمده و جزئی لوازم التحریر در بازار است را طی میکنیم؛ بازار فروش لوازم التحریر این روزها داغ است، والدین همراه فرزندانشان مشغول خرید هستند؛ از همان اولین مغازهها، کودکان و نوجوانانی را میبینیم که هیجان اول مهرماه را دارند هم والدینی که در حال پرسش از قیمتهای لوازم التحریر، حساب و کتاب سرانگشتی و تقاضای تخفیف از فروشندگان هستند.
استفاده از فرم مدرسه سالهای قبل شدنی نیست!
اولین کسی که با او وارد صحبت میشویم، مادرِ مهتا، دختر ۱۰سالهای است که خریدهایش را برانداز میکند. او در مورد هزینهای که امسال صرف فرستادن فرزندش به مدرسه دولتی که طبعا باید رایگان باشد، کرده است، به خبرنگار میگوید: امسال علاوه بر مهتا، پسرم هم به کلاس اول میرود و میدانید که مقطع دبستان بیشترین هزینه را به لحاظ لوازم مورد نیاز دارد. تا به امروز برای اینکه بتوانم فرزندانم را آماده آغاز سال تحصیلی کنم، برای دخترم مهتا نزدیک به حدود دو میلیون هزینه کرده ام.
او در خصوص جزئیات این هزینه اینطور توضیح میدهد: ما برای فرم مدرسه مهتا ۵۸۰ هزار تومان هزینه کردهایم. لباس مدرسه دخترانه که شامل روپوش، شلوار و مقنعه میشود را سه تکه حساب میکنند و از لباس پسران کمی گرانتر است. البته این روپوشها نه زیبایی و طراحی خاصی دارند نه کیفیت ویژه. اما ما جز خرید هم فرمی که مدرسه دستور به خریدش میدهد چاره دیگری نداشتیم.
چندی قبل «علیرضا کریمیان» مدیرکل آموزش و پرروش شهر تهران گفته بود لباس فرم برای دانشآموزان اجباری نیست و به همکاران ابلاغ و حتی توصیه کردیم چنانچه لباس سال گذشته کفاف میدهد و مناسب برای امسال است، دانشآموزان از همان لباس سال گذشته برای امسال به عنوان لباس فرم استفاده کنند.
مادر مهتا نیز به این نکته اشاره کرد که مدیر مدرسه دخترش گفته که اگر لباس فرم دو سال قبل فرزندتان هنوز برایش اندازه است میتوانید همان لباس را استفاده کنید، اما او معتقد بود: این کار عملا شدنی نیست، چون بچهها خیلی زود بزرگ میشوند و اصلا لباس دو سال قبل علاوه بر اینکه کهنه شده، از نظر سایز مناسب نیست.
بیش از دو میلیون هزینه اولیه برای آغاز سال تحصیلی جدید
این مادر در مورد نوشت افزارها و لوازم تحریرهایی که خریده نیز اینطور اظهار میکند: کیفی که برای دخترم خریداری کردم ۴۰۰ هزار تومان بود. به هر حال باید کیفی میخریدم که برای یک یا دو سال تحصیلی مقاومت داشته باشد، بخصوص که به هرحال بچهها بازیگوشی میکنند و وسایلشان زود خراب میشود. در مورد نوشتافزار هم دفترهایی که انتخاب کردیم حداقل ۲۵ و حداکثر ۶۵ هزار تومان بود، البته دفترهای کمی ارزانتر و خیلی گرانتر هم بود که ما با توجه به بودجهای که داشتیم این موارد را خریداری کردیم.
مجموع خریدهای دیگر دخترم شامل مداد، مداد نوکی، خودکار، دفترچه یادداشت، مشنبای جلد کتاب، چسب و… بود که حدودا ۲۵۰ هزار تومان شد. روی هم رفته با کمک به مدرسهای که به میزان ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کردیم، مخارج مهتا برای سال تحصیلی جدید تا به امروز بیش از دو میلیون تومان شده است که قطعا بیشتر خواهد شد، چون تجربه سالهای قبل ثابت کرده، وقتی بچهها به کلاس درس میروند بازهم احتیاجاتی خواهند داشت.
در ادامه گشتزنی در بازار تهران، مادر علی که امسال به کلاس دهم میرود را میبینم؛ با او که درحال پرسیدن قیمت اجناس است صحبت میکنم؛ مادر علی نیز معتقد بود، گرانیهای لوازم تحریر او را شوکه کرده است و نتوانسته حتی نصف وسایلی که سالهای قبل برای فرزندش تهیه میکرده را بخرد.
او در این رابطه توضیح میدهد: هرچند گرانی لوازم التحریر واقعا اذیت کننده است، اما حالا که فرزندم قرار است دوباره به صورت حضوری به کلاس درس برگردد، حاضرم وسایلی که دوست دارد را هرچند گران باشد برایش تهیه کنم. برخی وسایل مثل خط کش، خودکار و… از سالهای قبل در خانه هست و سعی کردیم در ابتدای سال از همان نوشت افزارها استفاده کند، اما احتمالا در میانه سال تحصیلی مجبور به خرید دوباره این اقلام خواهیم بود. پسرم خودش وقتی دید قیمت کوله پشتی چقدر گران شده است، از ما خواست کیف برایش تهیه نکنیم و اگر طی سال کیفش خراب یا پاره شد و ضرورت بود آن وقت برای تهیه کیف اقدام کنیم.
قادر به خرید چیزی جز ضروریات نیستم
مادر علی با بیان اینکه یکی از پسرانش که حالا دانشجو است هم مخارج خودش را دارد اینطور توضیحاتش را ادامه میدهد: وقتی به زمانی که پسر بزرگم مدرسه میرفت فکر میکنم میبینم در مقایسه با آن زمان که خیلی دور هم نیست، قیمتها به شکل سرسام آوری افزایش یافته و خیلی از وسایلی که شاید جنبه فانتزی داشت یا ضروری نبود را آن زمان به خاطر علاقه فرزندم خریداری میکردم که حالا واقعا قادر به خرید چیزی جز ضروریات برای پسر کوچک ترم نیستم.
او درباره مجموع مخارجی که تا امروز برای آغاز سال تحصیلی جدید متحمل شده است، گفت: فکر میکنم حدود ۳۰۰ هزار تومان هزینه دفترهایی بود که خریداری کردیم. به جای مداد فقط یک مداد نوکی و چند بسته نوک خردیم که همین چند قلم، چون خارجی بود، بیش از ۱۵۰ هزار تومان شد.
از او پرسیدم که آیا حین ثبت نام در مدرسه کمک هزینه هم پرداخت کرده است و مادر علی به این سوال پاسخ مثبت داد. از او در مورد علت این کار و احتمال اجبار مدرسه سوال کردم و گفت: نه عملا اجباری برای پرداخت نیست، اما نکتهای که وجود دارد این است که بر اساس تجربه سالهای قبل، هربار به مدرسه و مسئولان کمک نقدی کردهام هم با بچهام ارتباط بهتری داشتهاند هم او را در کلاس معلم قویتر و با تجربهتری گذاشتهاند و من به خاطر اینکه بچهام در مدرسه اوضاع بهتری داشته باشد تا جایی که بتوانم به مدرسه کمک میکنم.
مدارس ما را برای کمک مالی در معذورات میگذارند
مادر علی در مورد میزان کمکی که به مدرسه دولتی پسرش کرده، توضیح داد: من فقط ۲۰۰ هزار تومان به مدرسه کمک کردم و میدانم این پولها در گرانیهای امروز شاید کمک زیادی نباشد، اما به دلیلی که گفتم این کار را میکنم هرچند طی سال و وقتی کارنامه بچهها را میگیریم، هم پولی تحت عنوان شیرینی از خانوادهها گرفته میشود که در آن زمان هم پرداخت نکردن شیرینی کارنامه به مدرسه بخصوص اگر معدل دانش آموز بالا باشد، راحت نیست و به نوعی ما را در معذورات و رودربایستی میگذارند.
یکی از مادرها که در همان مغازه مشغول خرید است، وارد بحث میشود و میگوید: علاوه بر وسایل معمول مورد نیاز برای مدرسه برای دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مثلا مقاطع اول تا سوم به علت درست کردن کاردستیها و کارهای هنری وسایل دیگری هم مورد نیاز است که اصلا ارزان نیست مثل کاغذ و مقوای رنگی، چسب مایع و کاغذی، قیچی مخصوص کودک، پوشههای رنگی، آبرنگ، مداد شمعی، گواش و مداد رنگی و…
فروشنده مغازه در ادامه صحبتهای این دو مادر گفت: نه تنها تولید کم است و عرضه و تقاضا بالاست بلکه واردات برخی اقلام مثل پاککن، خودکار، مداد، تراش و ماژیک ممنوع است و در چنین شرایط پیچیدهای قیمتها بالا میرود و ما هم واقعا راضی نیستیم که خانوادهها را تحت فشار قرار بدهیم، اما اینجا بازار است و برای بقای معاملات خودمان ناچار باید گران بخریم و گران بفروشیم.
آنچه در بازار مطرح میشد، افزایش ۱۰ تا ۳۰ درصدی قیمت لوازم التحریر نسبت به سال گذشته به دلیل افزایش هزینههای تولید بود و همانطور که این فروشنده تاکید میکرد، ممنوعیت واردات کالاهای معمول که تولید داخل آن به اندازه کافی نیست، مشکلاتی برای فروشندگان و خانوادهها ایجاد کرده است. البته برخی افزایش قیمت را بیش از این رقم میدانستند.
مسئولان بهتر از ما میدانند در چه شرایط اقتصادی سختی قرار داریم
ما همچنان در مغازههای لوازم التحریر میچرخیدیم که با پدر آتنا در یک فروشگاه نوشتافزار روبهرو شدیم که با دخترش در حال انتخاب دفترهای فانتزی بود و از آنها خواستم درمورد هزینهای که تا آن لحظه برای تهیه وسایل مدرسه صرف کردهاند بگوید؛ پدر آتنا که از شرایط فعلی گلایه داشت، میگوید: ترجیح میدهم در مورد وضعیت فعلی چیزی نگویم چراکه واقعا باورم نمیشود وقتی دخترم را برای صرفه جویی در هزینهها به مدرسه دولتی میفرستم که تراکم دانش آموز بالایی دارد و در مقایسه با مدارس غیردولتی در برخی موارد کیفیت پایینتری دارد، باز هم میبینیم عملا چیزی به اسم آموزش رایگان وجود ندارد.
ما هم در فشار مسئولان مدارس قرار میگیریم و کمک به مدرسه پرداخت میکنیم هم برای اینکه مدرسه دولتی و خلوتتری پیدا کنیم مجبوریم در جغرافیای دورتری بچه را به مدرسه بفرستیم که این مسئله ما را با چالش سرویس مدارس و قیمتهای نجومی آن رو به رو میکند و یک کارمند یا کارگر ساده با میانگین حقوق ۶ تا ۷ میلیون، دست کم چیزی حدود ۵ یا ۶ میلیون هزینه سرویس مدرسه را بپردازد که رقم سنگینی است.
در ادامه پدر آتنا گفت علاقه ندارد از جزئیات میزان هزینهای که برای فرستادن فرزندش به مدرسه دولتی کرده است صحبت کند و عنوان کرد: فکر میکنم هم شما هم مسئولان بهتر از من میدانند در چه شرایط اقتصادی سختی قرار داریم.
او از وضعیت فعلی گلایهمند بود و با بیان اینکه دیگر فقط اسم مدارس دولتی است و مخارج جانبی، مفهوم آموزش رایگان و همگانی را از بین برده با ما خداحافظی کرد.
در یکی از مغازهها به پدر و مادر جوانی برخورد کردم که فرزند دوقلوی کلاس ششمی داشتند. مادر این دو دانش آموز درباره هزینههایی که فرستادن فرزندانش به مدرسه دولتی برایش داشته، اینطور توضیح داد: مدرسه میخواست برای هرکدام از بچههایم ۵۰۰ هزار تومان کمک به مدرسه بپردازم که، چون از انجمن اولیا و مربیان بودم توانستم برای هرکدام ۲۰۰ تومان بپردازم، اما به من گفتند که باید طی سال این ۵۰۰ تومان را کامل پرداخت کنی!
او ضمن اشاره به اینکه برای برخورد بهتر مسئولان مدرسه با بچههایش در طول سال راضی به پرداخت این پول شده، در مورد خریدهایش برای دو دانش آموزش ادامه داد: کیف مدرسه بچهها از طریق سامانه مدرسه ثبت نام کردهایم و قیمتش حدود ۲۰۰ هزار تومان بود البته هنوز کیف به دست ما نرسیده و نمیدانم کیفیتش چطور است. در مورد خرید لباس فرم هم مدرسه خودش جایی را به ما معرفی کرد و هزینه فرم مدرسه برای هرکدام از فرزندانم ۵۵۰ هزار تومان شده است.
او افزود: من فکر میکنم هرکدام از بچههایم برای ورود به مدرسه نزدیک به ۳ تا ۴ میلیون تومان لازم دارند یعنی امسال برای رفتن دو فرزندم به مدرسه دولتی باید نزدیک ۸ میلیون بپردازیم. امسال مدرسه رفتن بچهها نسبت به دو سال قبل و پیش از کرونا واقعا فشار اقتصادی به ما وارد کرده است.
از این فروشگاه خارج میشویم که با مادر مریم روبهرو میشویم؛ او در مورد هزینههای اول مهر دخترش که به مدرسه دولتی میرود، گفت: فرزندم سال قبل به مدرسه غیرانتفاعی میرفت، ولی راستش را بخواهید غیرانتفاعی با دولتی آنچنان فرقی از نظر هزینه نداشت. ما امسال دخترم را به مدرسه دولتی فرستادهایم و، چون جثهاش ریز است، مانتویش ارزانتر از سایر همکلاسیهایش و حدود ۴۰۰ هزار تومان شد. فعلا که مداد و خودکار و برخی لوازم جزئی خریداری کردهام و نزدیک به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان پرداخته ام. تازه این جدا از مبلغ کمک هزینهای است که به مدرسه داده ام.
او در مورد علت پرداخت کمک هزینه اظهار کرد: راستش به این دلیل که خارج از محدوده فرزندم را در مدرسه ثبت نام میکردم مجبور بودم کمک مدرسه بدهم. به ما گفتند معمولا خانوادهها ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان کمک به مدرسه پرداخت میکنند و من ۲۰۰ هزار تومان دادم. به این مبلغ هزینه سرویس را هم اضافه کنید. سرویس دخترم نزدیک به ۹ میلیون تومان شد که واقعا زیاد است البته ما این پول را در سه قسط میپردازیم و باید تا ابتدای بهمن ماه تسویه کنیم و برای اول کار سه میلیونش را پرداخت کردیم.
مادر مریم با بیان اینکه گرانی بازار لوازم التحریر شوک اقتصادی است، ادامه داد: فقط یک مثال از این گرانی برای شما میزنم؛ برای کلاس اول و دوم بچههایم یک جلد کتاب را به مبلغ ۷ هزار تومان میخریدم سال قبل ۲۴ هزار تومان و حالا امسال نزدیک به ۵۰ هزار تومان باید هزینه کنم یعنی حدود ۱۰۰ هزار تومان برای چند تکه مشنبای جلد کتاب دو فرزندم باید پول بدهیم.
روی هم رفته نزدیک به ۴ میلیون تومان برای رفتن فرزندانم به مدرسه دولتی با صرفه جویی و خرید کمترین اقلام باید هزینه بپردازم و این رقم جدا از آن مبلغی است که درمورد سرویس مدارس گفتم. در خریدها نیز واقعا ما به خارجی و ایرانی بودن وسایل کار نداریم فقط فکر میکنیم وسعمان به خرید چه چیزهایی میرسد. البته که ترجیح میدهیم جنس ایرانی بخریم، ولی به این شرط که کیفیت هم داشته باشد.