از حدود ۲ سال قبل تاکنون، مجموعا ۱۲ شناور ایران در ۱۴ نوبت در آبهای دریای سرخ و دریای مدیترانه هدف اقدامات تروریستی قرار گرفته است. مسئولیت بسیاری از این حملات را مقامات رژیم صهیونیستی تلویحا یا صراحتا پذیرفتهاند که نشاندهنده رفتار شرارتبار این رژیم برای ناامنسازی خطوط حملونقل بینالمللی است.از آن جمله میتوان به گفتههای نتانیاهو نخستوزیر وقت اسرائیل اشاره کرد که در اسفند ۱۳۹۷ در یک پایگاه نیروی دریایی گفت: این نیرو «نقشی مهمتر» در مقابله با تحریم نفتی ایران بر عهده گرفته است!
نتانیاهو گرچه به ماهیت این اقدامات اشاره نکرد اما زیردریاییهای این رژیم و سایر تجهیزات این نیرو در ارتش اسرائیل را بخشی از توان نظامی در تقابل با ایران عنوان نمود تا تلویحا مسئولیت این موارد را بر عهده گرفته باشد.در مورد کشتی ایرانی «ساویز» نیز همان زمان «نیویورکتایمز» و «العربیة» که وابستگی آنها به جریان رسانهای غرب مشخص است، عملیات صورت گرفته را به «کماندوهای اسرائیلی» منتسب کردند.
نکته آنکه؛ در همان ایام، «مارک دوبوویتز» مدیر اجرایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» گفته بود: «تلآویو و واشنگتن مدتهاست درآمد نفتی ایران را چشمانداز خود قرار دادهاند و در همین راستا، اسرائیل با خرابکاری در تردد نفتکشهای ایرانی در دریای سرخ، کارزاری را برای ممانعت از دور زدن تحریمها پیش میبرد. چندی بعد «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع خود در گزارشی مفصل به صدمه دیدن این ۱۲ شناور ایرانی اشاره کرد و نوشت: اسرائیل با این حملات کوشیده است جلوی مبادله نفت ایران را بگیرد.
این شواهد و اعترافات اما در حالی رقم خورد که در همین مدت کوچکترین واکنشی نسبت به اقدامات رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای غربی و حتی نهادهای مسئول بینالمللی نشان داده نشده است.این در حالی است که رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی مدعی امنیت آبراههای بینالمللی همواره ضمن انتساب بدون مدرک حوادث پیش آمده برای کشتیهای تجاری اسرائیل به ایران، بلافاصله با حجم گستردهای از واکنشها و عملیات رسانهای سنگین تلاش همهجانبهای را برای ایرانهراسی و سازمان دادن مخالفتهای بینالمللی علیه ایران دنبال کردهاند.
در یکی دو هفته اخیر طی یک سناریوی طراحی شده با پیوست رسانهای مفصل، دروغپردازی جدیدی علیه ایران با هدف ایرانهراسی و ناامننمایی آبهای خلیج فارس و دریای عمان به عنوان یکی از راهبردیترین آبراههای بینالمللی صورت گرفت تا از این رهگذر دو هدف مدنظر غربیها تامین شود.
اول؛ تشدید فشار بر ایران برای پذیرش خواستههای زیادهخواهانه و غیر منطقی ایالات متحده در فرآیند مذاکرات برجامی از طریق اجماعسازی بینالمللی با بازیگری مستقیم تلآویو، لندن و واشینگتن.
دوم؛ توجیه و اقناع افکار عمومی برای صدمه زدن به منافع ایران و توجیه رفتارها و اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی.
این فضاسازی گسترده در شرایطی صورت گرفت که غرب و رژیم صهیونیستی حتی از اقناع اعضای شورای امنیت سازمان ملل برای پذیرش روایت جعلی خود در خصوص ماجرای کشتی اسرائیلی «مرسر استریت» و بعدا موضوع ربایش کشتی «آسفالت پرنسس» نیز ناتوان ماندند.
نکته قابل توجه در این ماجرا این است که چرا غرب و به خصوص دولت دموکرات بایدن که مدعی تغییر رفتار در تعامل با دنیا نسبت به رویکردهای ترامپ است و خود را پیگیر موضوعات حقوق بشری و انساندوستانه میخواند، درباره همه اتفاقات بر هم زننده امنیت بینالملل رویکرد یکسانی ندارد.
به عبارت دقیقتر؛ دنیا شاهد یک «استاندارد دوگانه» از سوی غربیها در مواجهه با موضوع آرامش و امنیت بینالمللی و بحث حقوق بشر است، به این معنا که تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی در قاموس آنها معنای دفاع مشروع پیدا میکند و مواجهه منطقی با شرارتهای پیاپی آنها ناامنسازی و رفتار نامطلوب تلقی میشود.
طبعا در چنین فضایی نباید انتظار داشت که اگر به منافع دیگران صدمه وارد شد، طرف مقابل دست بسته مانده و هیچ اقدامی انجام ندهد. به بیان صریحتر؛ امنیت یا برای همه هست یا برای هیچکس نیست.
غرب باید متوجه این مسئله باشد که دنیای امروز با گذشته تفاوت پیدا کرده و ملتها و دولتهای مستقل قرار نیست زیر بار تجاوز، وحشیگری و البته پروپاگاندای شدید آنها ساکت بمانند و با وجود همه رفتارهای غیر قانونی و قلدرمآبانه آنها هیچ واکنشی از خود نشان ندهد.
بر این اساس؛ ایالات متحده و متحدینش در سراسر دنیا باید بدانند که نقشههای نخنمای آنها در گروکشی از طریق اقدامات تروریستی نه تنها اقناعی در افکار عمومی جهان به دنبال نخواهد داشت، بلکه حتما با پاسخ قاطع و محکم مواجه خواهد شد.
عبور از قواعد پذیرفته شده بینالمللی و بهرهگیری از ابزارهای خصمانه چون ترور، خرابکاری و تجاوز به حقوق دیگران برای تحقق اهداف سیاسی، سالهاست که تاثیر خود را از دست داده و به طور قطع تداوم اقداماتی از این دست تنها به افزایش تنش و صدمه خوردن پدیدآورندگان آن منجر خواهد شد.