سورپرایز بزرگ فصل دوم زخم کاری چیست؟
زخم کاری سریال محبوب در شبکه خانگی است که سال پیش فصل اول آن پخش شد و امسال فصل دوم آن در حال پخش است در ادامه برای تحلیل سریال زخم کاری با ما همراه باشید.
یک نگاه به فصل دوم سریال “زخم کاری”:
1. این فصل از سریال بر اساس نمایشنامه دیگری از ویلیام شکسپیر به نام “هملت” تهیه شده است. در حقیقت، ابتدا فصل اول از سریال نیز بر اساس کتاب “بیست زخم کاری” نوشته محمود حسینی زاد ساخته شده بود که این کتاب نیز بر پایه نمایشنامه “مکبث” اثر شکسپیر بود. در ادامه، نام کتاب از تیتراژ سریال حذف شد به درخواست ساترا.
2. در فصل دوم، مرتضی امینیتبار نقش میثم، شخصیت مهمی در داستان، را ایفا میکند. یک جنبه جالب این فصل، تلاش وی برای درک و بازی شخصیت مالک با بازی جواد عزتی است. او با استفاده از لحن و اکتهای خود، به شکل جذابی شخصیت مالک را بازی میکند و توانسته است در شکلگیری موقعیت جدید مالک به عنوان جانشین، نقش مهمی داشته باشد.
نگاهی به فصل دوم سریال “زخم کاری”:
1. این فصل با تمرکز بر روی شخصیت میثم شکسپیر، که پدرش را از دست داده و مادرش در رابطه با یک فرد نفوذی وارد شده است، شروع میشود. این موقعیت مشابه موقعیت هملت در نمایشنامه شکسپیر است، با اختلافهایی چون قتل پدر و نسبت خونی مرموز مرد نفوذی که در نمایشنامه عموی هملت است.
2. در این فصل، مرتضی امینیتبار نقش میثم را با بازی خود اجرا میکند. او تلاش کرده است تا با درک عمیق شخصیت مالک (با بازی جواد عزتی)، موقعیت جدید خود به عنوان جانشین مالک را به خوبی بازی کند.
3. در این فصل، شخصیت مرموز طلوعی با بازی کامبیز دیرباز، رونمایی میشود. او با ایفای نقش مرموز و معتاد به تصاویر گذشته میثم و هانیه، اسرار جدیدی را برای داستان ارائه میدهد.
4. بازی مهران غفوریان در نقش شفاعت نیز توجهآور است. او با درک شخصیت خود و ایجاد تنشهای جدید در داستان، نشان میدهد که در ادامه سریال به عنوان بازیگر جدی عمل خواهد کرد.
5. هرچند تاکنون نمیتوان به دقت شباهت سریال به “هملت” شکسپیر را ارزیابی کرد، اما اشارهها به علاقه طلوعی به سمیرا و اختلافات با میثم میتوانند مقدمهای برای اتفاقات شبیه به “هملت” باشند.
6. نقطه عجیب و معمایی در قسمت پایانی این فصل است؛ فردی دارای یک دست بسته در حال دیدن عکسهای قدیمی میثم و هانیه است و گریه میکند. ابتدا به نظر میرسد که او خود میثم باشد، اما دست او به شماره تلفن میثم میرود و قسمت با این سوال ناگفته پایان مییابد: “آیا میثم زنده است یا ربوده شده است؟”
7. سریال به تدریج موقعیتها و شخصیتهای جدیدی را معرفی کرده است، اما توازن در داستان و استفاده هوشمندانه از فرمول نویسی، اهمیت زیادی دارد. انتظار میرود که در ادامه داستان، پیچیدگیهای بیشتری پیش آید و نسل جدیدی از اتفاقات و اشخاص معرفی شود.
به نظر میرسد که فصل دوم از هیچ سریال ایرانی به خوبی فصل اول نمیرسد. پلات قسمت اول فصل دوم به نظر مخاطبان بیشتر در حد پیشبینیها مانده و نتوانسته است از این سطح عبور کند. برخی از دیالوگها به نظر میآیند اضافه و بیمعنی هستند و تکراری به نظر میرسند، همچون “تو مایده رو دوست داشتی”، “هر دومون این عطر رو دوست داشتیم”، “دختر من مرده” و “منصوره و مالک عاشق معشوق بودن”.
انتقاد از انتخاب بازیگران نیز جای توجه دارد، به عنوان مثال نقش طلوعی که 70 ساله است را بازیگر 47 ساله ایفا میکند و این موضوع برای مخاطبان قابل باور نیست. همچنین تراپی و ارتباط سمیرا با طلوعی در قسمت اول به نظر زیادهرویی و ناپایداری میآید و با طرح سوالاتی از قسمت اول، این مسئله کمی منطقی نیست.
* این انتقادها نشان میدهند که فصل دوم از برخی مشکلاتی رنج میبرد و ممکن است فاصلههایی از دیدگاه منطقی در داستان داشته باشد. به نظر میآید که فصل دوم از بسیاری از سریالهای ایرانی به خوبی فصل اول نرسد و این امر میتواند نگرانکننده باشد.