مدیر یکی از آژانس های هواپیمایی مشهد که به جرم قتل فجیع زن جوان دستگیر شده بود عصر دیروز در لانه شیطان به جنایت خود اعتراف کرد و گفت: آن زن را برای جلوگیری از شرمندگی کشتم و با اره سلاخی کردم!
صبح سه شنبه گذشته جسد مثله شده زن جوانی در گاری زباله شهرداری کشف شد در حالی که هر قسمت از این جسد از پلاستیک مشکی ساخته شده بود اما در عین حال برخی از اعضای این زن جوان مانند دستانش نیز وجود داشت. نه در کیسه های زباله و عامل یا عاملان جنایت او را نیز پوست کردند. پس از اعلام این خبر به قاضی ویژه قتل مشهد، قاضی دکتر صادق صفری بلافاصله به همراه گروهی از کارآگاهان اداره کل پلیس آگاهی خراسان رضوی به بلوار ابوطالب 62 مراجعه و به بررسی موضوع پرداختند. با توجه به بقایای جسد، تحقیقات اولیه نشان داد که ماجرا مربوط به مسائل خاص و غیراخلاقی است. همزمان در سطل زباله یک گوشی موبایل همراه با کارت بانکی کشف شد که اولین سرنخ ها برای شناسایی هویت زن جوان در اختیار کارآگاهان قرار گرفت. به گزارش روزنامه خراسان، اهمیت و حساسیت این موضوع باعث شد تا گروهی آموزش دیده از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، سردار محمدکاظم تکوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) برای ردیابی و ریشه یابی این جنایت شنیع اصرار کنند. لذا در ساعات اولیه بامداد بنا به دستورات و دستورات محرمانه مقام قضایی تحقیقات مقدماتی آغاز شد.
با ردیابی اطلاعات با استفاده از فناوری روز پلیس مشخص شد که زن جوان (کشته شده) “صبا” نام دارد و آخرین بار از یک فروشگاه (سوپرمارکت) در منطقه احمدآباد خرید کرده است.
با کشف حفره جدید در پرونده و بررسی های کارشناسی که هویت واقعی زن جوان مهر را تایید می کند، تحقیقات پلیس وارد مرحله جدیدی شد چرا که سوابق وی در بانک های اطلاعاتی نیز حکایت از سفر وی به بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس داشت. وی به فارس، ترکیه و به خصوص دبی سفر کرده و احتمال می رود که این جنایت مربوط به سفرهای خارج از کشور باشد. به همین دلیل، پرونده مذکور از حساسیت ویژهای برخوردار شد و روشهای عملیاتی به گونهای دیگر دنبال شد، به همین دلیل گروهی از کارآگاهان با سرپرستی مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس پلیس آگاهی جنایی، در چندین شعبه اطلاعاتی-عملیاتی به تحقیقات ظریف ادامه دادند. پلیس). بخش). و برای کشف سرنخ جنایت به فروشگاه مذکور در منطقه احمدآباد مراجعه کردند اما کارآگاهان به فکر تابلوی ایرلاین در همان حوالی افتادند چرا که خرید از فروشگاهی نزدیک آژانس هواپیمایی با سفرهای خارجی زن جوان معنا پیدا کرد. برجسته شده اولین فرضیه کارآگاه است. بدین ترتیب گروه عملیاتی کارآگاهان به عنوان مسافر خارجی و با اطلاع از نحوه تهیه بلیط هواپیما وارد این شرکت شده و به صورت نامحسوس تمامی کارکنان و گوشه و کنار شرکت را مورد بررسی قرار دادند. چیزی نگذشت که یکی از کارآگاهان در گفت و گو با مدیر شرکت هواپیمایی ناگهان از مسافری به نام “صبا” نام برد و در حین نشان دادن عکس او (کارتی با چهره مقتول در سطل زباله پیدا شد) بابا پرسید حالا این مسافرت کجاست؟ مدیر شرکت که مردی لاغر و حدودا 42 ساله بود با دیدن عکس “صبا” رنگ از صورتش پرید و در حالی که به شدت استرس و اضطراب داشت و سعی می کرد خود را کنترل کند. کارآگاه گفت: او چند روز پیش راهی راه شد. او اینجا به دبی آمد اما نتوانست به آن کشور سفر کند!
به گزارش روزنامه خراسان، در حالی که حرکات و رفتارهای تحریک آمیز مدیر 42 ساله از چشم تیزبین کارآگاهان دور نمانده بود، باز هم سوالات فنی از وی پرسیده شد و مشخص شد روز قبل زن جوانی با وی ملاقات کرده است. جسد کشف شد دقایقی بعد سرهنگ ولی نجفی (رئیس قتل عمد) که مسئولیت گروه کارآگاهی را برعهده داشت، ماجرای مشکوک «وحید» (مدیر هواپیمایی) را به قاضی دکتر صفری پلیس آگاهی دادگستری اعلام کرد. دستورات ویژه ای صادر شد و تحقیقات ادامه یافت و مظنون دستگیر شد.
از سوی دیگر، گروهی از کارشناسان و کارآگاهان اطلاعاتی به بررسی محل سکونت مقتول و گذشته وی در بلوار شهید مفتح کوی طلب مشهد پرداختند و تمامی آثار این معمای جنایتکارانه در حالی به شرکت هواپیمایی رسید که مدیر شرکت در حال تلاش برای بهبودی بود. زخم روی کف دستش برای پنهان شدن از دید کارآگاهان. اکنون مهر اتهامی مبنی بر اینکه کارآگاهان برای رعایت موازین شرعی او را با حیله ای خاص از دفتر شرکت هواپیمایی خارج کرده و با بستن دستبند به بیرون از دفتر شرکت هواپیمایی خارج کرده اند، روی پیشانی مرد 42 ساله نشان داده شد. قانون در مورد او . «وحید» که از این اقدام کارآگاه متعجب شده بود، جزئیات بیشتری از آشنایی خود با «صبا» را بیان کرد و گفت: او چندین سال مشتری شرکت ما بود اما پنج سال پیش که به یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس سفر کرده و در موعد مقرر به ایران بازنگشته و طبق قانون شرکت هواپیمایی ما جریمه هنگفتی را پرداخت کرده است اما زمانی که با او تماس گرفتیم مدعی شد که در آن کشور دستگیر و زندانی شده است. برای مسائل غیر اخلاقی بعد از گذشت چند سال از این ماجرا دوباره با یک دسته گل و یک جعبه شیرینی به اینجا آمد تا از من دلجویی کند! قبول کردم و بعد از اینکه آژانس رو بستم ازم پرسید مسیرت کجاست؟ به او گفتم می روم بلوار ابوطالب! سپس خواست به دنبال من بیاید چون مقصدش بلوار ابوطالب بود. برای اثبات اینکه دیگر از دست این مشتری عصبانی نیستم، آن را برداشتم و در مقصد بیرون آمد.
به گزارش روزنامه خراسان، با این اظهارات و کشف اجزای بدن مثله شده در ابوطالب 62، کارآگاهان هر لحظه به حقیقت ماجرا نزدیک می شدند اما متهم مدعی شد از زمان پیاده شدن مسافر از خودرو بی اطلاع بوده است. از خودروی پراید به همین دلیل دقایقی بعد قاضی شعبه 208 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب دستورات ویژه دیگری برای انجام تحقیقات با روش های تخصصی صادر کرد، بنابراین متهم به دردسر اظهارات ضد و نقیضی که درباره زن جوان می گفت، افتاد.
از طرفی او هر بار از زخم های کف دستش داستان می ساخت که کارآگاهان باور نمی کردند. سرانجام مرد 42 ساله ای که 42 کیلوگرم وزن دارد به اتاق معاینه فنی اعزام شد و از همان ابتدا ماجرای مسافر را بازگو کرد اما نتوانست دلیل محکمی برای رفتن به بلوار ابوطالب مشهد ارائه کند. . در همان لحظه بود که از «لانه عدن» صحبت کرد و گفت: من در بلوار حر عاملی خانه ای دارم که گاهی برای مصرف مواد به آنجا می روم!
کارآگاهان گویی منتظر این مجازات بودند، بلافاصله با کازی صفری تماس گرفتند و ماجرای «لانه شیطان» را برایشان تعریف کردند. قاضی ویژه قتل مشهد که از قبل از وقوع جنایت در همان منطقه مطمئن شده بود به همراه کارآگاهان به لانه شیطان در بلوار حر عاملی (نزدیک بلوار ابوطالب) رفت. با بازکردن درب واحد مسکونی مرد 42 ساله ناگهان لکه های خون در چشمان مامور دادگاه نمایان شد که از چشم متهم پنهان ماند.
از سوی دیگر یک کمان چاقو نیز در محل کشف شد که تیغه آن جدا شده بود. مدیر شرکت هواپیمایی که اکنون در بحران بود چاره ای جز گفتن حقیقت نداشت و در حالی که سیگار می خواست لب به اعتراف گشود. گفت: بعد از اینکه برای آن زن در مهمانی چند هزار درهم جریمه دادم، برای دلداری نزد من آمد، اما آن دو سال پیش بود. او می خواست دوباره به آن کشور سفر کند اما بررسی های ما نشان داد که پنج سال است اجازه ورود به آن کشور خارجی را ندارد. او رفت و پس از دو سال برگشت، اما نمیدانم چرا بازجوییهای ما بینتیجه ماند و همه مکاتبات با پاسخ منفی مواجه شد. برای همین آن زن (صبا) فکر می کرد کارش را برای سفر درست نمی کنم! زیرا قوانین آن کشور به دلیل محکومیت غیراخلاقی به او اجازه سفر نمی داد. رفت و آمدهای او تا روز حادثه ادامه داشت و به دنبال من آمد و به این خانه مجردی آمدیم، در این شرایط او یک درخواست دیگر داشت و من به شدت مخالفت کردم اما او مرا تهدید کرد که به ایرلاین می رود و آبروی مرا می برد. ! من که از این گفته او بسیار عصبانی شده بودم، ناگهان تیغه فرش را گرفتم و در حالی که موها را از پشت سرش گرفته بودم، گلویش را بریدم. خون جاری شد و خود را در آینه دید و فریاد زد این چیست؟ و بعد به سمت پله ها دوید. برای جلوگیری از تحقیر دوباره او را گرفتم و به سمت میز جلو کشیدم. بعد آنقدر با تیغ به گردن و سرش زدم که جانش را از دست داد، بعد دارو را گرفتم و رفتم شرکت هواپیمایی تا آن را تعطیل کنم! وقتی به خانه برگشتم به دلیل سنگینی بدنم نتوانستم بدنم را حمل کنم و همچنین ضعف داشتم و به آهن فروشی رفتم و بعد از خرید تیغ اره به خانه برگشتم. من یک اره برقی در خانه داشتم، بنابراین فقط تیغه را روی آن سوار کردم و بدن او را تکه تکه کردم تا بتوانم قطعات را حمل کنم. مقداری از گوشت و پوستش را با قالیشکن جدا کردم و داخل کیسههای پلاستیکی گذاشتم و شب با پراید به ابوطالب 62 بردم و در گاری زباله انداختم و به خانه رفتم…
به گزارش روزنامه خراسان، پس از اعتراف متهم در حضور قاضی دکتر سده صفری، با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا سروان منفرد (افسر پرونده) برای کشف زوایای پنهان این جنایت هولناک تحقیقات تکمیلی را انجام دهد.
اختصاصی خراسان