روزنو :عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: درحالحاضر، اروپا نظارهگر خاموش اردوغانی است که خود را وارث عثمانی مینامد و پوتینی که آشکارا خود را با پتر کبیر مقایسه کرده است و هر دو با عزمی راسخ، برای نزاع قدرت و قربانی کردن اروپا در این میدان آماده هستند.
در روزهای اخیر شاهد سفر جو بایدن به عربستان و سپس سفر ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان به ایران بودهایم. رسانههای بینالمللی با حساسیتی بالا به پیگیری اهداف اعلانی و اعلامی این دیدارها حول موضوعات ژئوپلیتیکی، نظم منطقهای یا حتی نظم جهانی پرداختهاند، درحالیکه شاید در حاشیه، این موضوع انرژی است که برای اروپا اهمیتی حیاتی دارد. در سطح کارشناسی و رسانهای، درحالی از تغییر معادلات بینالمللی صحبت میشود که اروپاییها در ماههای اخیر پس از جنگ اوکراین محاسبات خود را تغییر ندادند و باید گفت گامهایی درست و تضمینشده در جهت منافع انرژی خود برنداشتند. شاید موضوع مذاکرات هستهای با ایران و سپردن امور در جریان این مذاکرات ازطرف اروپاییها به آمریکای خارج از بازی، یکی از مهمترین دلایل عدم ورود اروپا به مذاکرات انرژی با ایران بوده است.
درحالحاضر، اروپا نظارهگر خاموش اردوغانی است که خود را وارث عثمانی مینامد و پوتینی که آشکارا خود را با پتر کبیر مقایسه کرده است و هر دو با عزمی راسخ، برای نزاع قدرت و قربانی کردن اروپا در این میدان آماده هستند. دیدار اردوغان و پوتین در تهران، اولین دیدار آنها پس از جنگ اوکراین است. حضور مقامات ایران در ضلع سوم، معنای بسیار مهمی برای اروپا دارد. کارشناسان اروپایی همیشه از ضرورت تکوین و تحقق استقلال عمل راهبردی اروپا در نزاع شرق و غرب یا چین و آمریکا سخن میگفتند، اگرچه اذعان میداشتند که هرگز این آمادگی و انسجام در اروپا برای استقلال شکل نگرفته است. امروز واقعاً اروپا نیازمند تصمیمگیری و تصمیمسازی برای منافع خود است، اما همچنان شکافهای اروپایی مانع از اتخاذ مسیر درست میشود.
باید گفت یکی از اهداف سفر بایدن به عربستان این بود که سعودیها تا آنجا که میتوانند با سیاستهایی که در زمینه انرژی درپیش خواهند گرفت، زمستان سرد اروپاییها را کمی برای آنها گرم کنند. بایدن علت سفرش را هشدار به چین و روسیه درمورد خاورمیانه اعلام کرد و اینکه آمریکا در منطقه میماند و اجازه نمیدهد خلأ حضورش را دیگر قدرتها پُر کنند. باوجوداین، چنین شعارهایی زمانی میتواند جامهای حقیقی بپوشد که اروپاییها بارها در مورد رویکرد بایدن از ابتدای ریاستجمهوری او و رفتار برخلاف نطقش درمورد «ما پس از ترامپ به همپیمانی برمیگردیم» اخطار نداده باشند و همپیمانی اقیانوسیهای آمریکا یا پیمان آکوس، جای پیمان فراآتلانتیکی با اروپا را نگرفته باشد. پس درحالحاضر اروپا رویارو با مشکلات جدی خود بسیار تنهاست. اگرچه میتوانست این انزوا و تنهایی راهبردی با استقلالی راهبردی جایگزین شود، اما فقط شاهد تحمیل سختیها ازطرف مقامات اروپایی به مردم این کشورها هستیم.
بهلحاظ انرژی، با توجه به اینکه پروژه نورداستریم دو آلمان متوقف شد و خط لوله نورداستریم یک نیز تحت کنترل روسیه قرار دارد تکلیف انرژی آلمان مشخص نیست. روسیه اخیراً اعلام کرد مشکلاتی فنی در خط لوله نورداستریم یک وجود دارد که شرکت زیمنس آلمان باید آنها را حلوفصل کند، اما بهنظر میرسید این موضوع، درواقع بهانهای برای کنترل ارسال انرژی به اروپا و استفاده از اهرم قهریِ انرژی علیه اروپا باشد. همزمان، آلمان که شاهد به قدرت رسیدن احزاب حامی محیطزیست است، نتوانست به ضربالاجل «صفر برق هستهای» که برای سال 2022 تبیین کرده بود برسد. همه این موارد، شرایط بسیار سختی را از لحاظ انرژی پیشِ روی آلمان و سایر اروپاییها خواهد گذاشت.
باتوجه به اینکه سفر اردوغان و پوتین به ایران ممکن است بتواند روابط سه کشور ایران، روسیه و ترکیه را در حوزه انرژی بیشتر بکند، روشن است بازنده این ماجرا اروپاییهایی خواهند بود که در ماههای گذشته به دنبال برقراری روابط انرژیِ جایگزین با عربنشینهای حاشیه خلیج فارس بودهاند و در جنگ قدرتی که قربانیان بسیاری خواهد داشت، منافع خود را فدای حمایت از منافع همپیمانانی مانند آمریکا کردند. با در نظر گرفتن چالشهایی که اروپاییها در حوزه انرژی دارند، پیشبینی زمستانی بسیار سرد برای اروپاییها دور از انتظار نخواهد بود و درنهایت، این اروپاییها هستند که باید روزهای سرد پیش رو را تحمل کنند.