هرگاه بخواهند کسی را به مقاومت در برابر دشمن یا حوادث تشویق کنند از ضرب المثل فوق استفاده می کنند یا به عبارت دیگر: مثل سد اسکندر بمان
الکساندر دو آل کارنین پس از بازگشت از تاریکی به شهر سرسبز و آراسته در دامنه کوهی مرتفع رسید. بزرگان شهر با عجله به خدمت رفتند و از خرابکاری قومی به نام یأجوج و ماجوج شکایت کردند: «کالوا یا ذوالکرنین. یأجوج و مأجوج در روی زمین مفسدند.» و برای توضیح بیشتر گفتند که این حیوانات دارای بدن و دندانهای مودار مانند گراز هستند. گوش هایشان آنقدر گشاد است که وقتی استراحت می کنند، یکی را با تخت می پوشانند و دیگری را با پتو! در بهار دسته دسته از کوهستان فرود می آیند و خواب و آسایش ما را تباه می کنند.
سد اسکندر باش
اسکندر چون ماجرا را شنید غافلگیر شد و با جمعی از دانشمندان متعهد به گردنه یأجوج و ماجوج شتافت و تنگه بین دو کوه را که دروازه ای برای وحشیان بود به دقت بررسی کرد.
سپس دستور داد در دو طرف کوه دو دیوار به ارتفاع پانصد طاق و عرض صد طاق بنا کنند و سپس سنگ و گچ و آهن و مس و روی و گوگرد و روغن و قیر را در گرمای آتش مخلوط کنند. بین آن دو کاملاً دیوار را با این دو ماده مخلوط پر کردند و بدین ترتیب ساکنان جنوبی سد را برای همیشه از تهاجم و آسیب مردم یأجوج و ماجوج محافظت کردند.