چه میشد اگر هیچ خاطرهای پاک نمیشد و ما میتوانستیم هر زمان که خواستیم به یاد بیاوریم!» جیل پرایس، 42 ساله، زنی ساکن کالیفرنیا، کسی است که حافظه شگفتانگیزی دارد. مثلاً حتی می تواند بگوید روز تولدش چه شنبه بوده است و بلافاصله می تواند بگوید که دو روز بعد از تولدش در لس آنجلس هوا سرد بود.
اشپیگل مقاله ای در این باره دارد که برای من بد نیست، خلاصه آن را در وبلاگم منتشر می کنم: مصاحبه خبرنگار اشپیگل با خانم پرایس در یک رستوران انجام شد، جالب بود که پرایس به عنوان یک 23 ساله -مهمان قدیمی این رستوران، چیزهای زیادی از این رستوران یاد گرفت و به یاد می آورد که برای اولین بار در 29 شهریور 1364 با پدرش به این رستوران رفته بود. او به یاد می آورد که آن موقع کلاه بزرگی بر سر گذاشته بود، حتی غذاهایی را که سفارش داده بودند، کلماتی که سر میز گفتند، چهره گارسون و بسیاری جزئیات دیگر در مورد فضای رستوران را به یاد می آورد.
خانم پرایس به وضوح بسیاری از خاطرات دوران کودکی خود را به یاد می آورد، اما جالب است که حافظه او از روز سه شنبه 5 فوریه 1980 بسیار قوی است و از این تاریخ تمام وقایع روز را به یاد می آورد. تاریخ همه اخبار مهم: زمانی که کنکورد سقوط کرد، زمانی که جنگ دوم خلیج فارس شروع شد یا زمانی که OJ Simpson دستگیر شد. یک بو، یک کلمه یا یک آهنگ می تواند خاطره خانم را بسازد. این کار خانم پرایس را تحریک میکند و باعث میشود او برخی از خاطرات را به خاطر بیاورد که به نوبه خود باعث ایجاد خاطرات دقیق دیگری میشود. بنابراین یک چرخه بی پایان از خاطرات در سر او شکل می گیرد. داشتن یک حافظه کامل ممکن است در نگاه اول چیز شگفت انگیزی به نظر برسد. اما گاهی فراموش کردن یک نعمت است. خانم پرایس مثل بقیه نقاط تاریکی در زندگی اش دارد: درگیری های خانوادگی، سرطان مادرش و همچنین مرگ نابهنگام شوهرش. یادآوری این نقاط تاریک زندگی او را افسرده کرد. به همین دلیل یک روز دقیقاً در 5 ژوئن 2000 کلمه کلیدی “حافظه” را در گوگل جستجو کرد.
جیمز مک گوی، 76 ساله، یک متخصص برجسته حافظه است. او مرکز نوروبیولوژی یادگیری و حافظه را در دانشگاه کالیفرنیا در ایروین تأسیس کرد و 50 مقاله دانشگاهی و چندین کتاب نوشت و در اولین قدم با کمک همکارانش پرسشنامه هایی برای ارزیابی حافظه خود طراحی کرد. به عنوان مثال در یک آزمون از پرایس خواسته شد که تاریخ صحیح عید پاک را از سال 1980 به بعد بنویسد و برای این کار 10 دقیقه زمان داده شد. او متوجه شد که حافظه خانم پرایس فقط در برخی از جنبه ها و بیشتر زندگی روزمره او توانایی دارد. وقایع، حافظه اش در به خاطر سپردن اعداد و آهنگ ها خوب نیست، همچنین نمی تواند چیزهایی را که ربطی به زندگی روزمره اش ندارد، به خاطر بیاورد.
مغز دارای بخشی به نام سیستم لیمبیک است، در این سیستم بخشی به نام آمیگدال وجود دارد که وظیفه آن تجزیه و تحلیل احساسات است. به گفته آمیگدال، خاطراتی که بیشتر احساسی هستند با کمک بخشی دیگر از مغز به نام هیپوکامپ بیشتر به حافظه بلند مدت وارد می شوند. مک گاف و همکارانش مدتی است که روی مغز خانم پرایس و سایر موارد مشابه مطالعه کرده اند و متوجه شده اند که قسمت های خاصی از مغز آنها بزرگتر از حد طبیعی است. نتایج تحقیقات آنها به زودی منتشر خواهد شد.