چگونه با حسادت دیگران مقابله کنیم؟
گاهی هر چقدر هم که تلاش میکنید تا با لبخندی حسادت خود را مخفی کنید، باز هم فایدهای ندارد، چون حسادت چیزی نیست که به راحتی شما را رها کند. حسادت به تدریج از کنترل خارج و به احساسی ویرانگر یا حتی افسردگی تبدیل میشود.
پس برای جلوگیری از حسادت، پیش از آنکه به شما ضربه بزند، چه باید کرد؟
پرهیز از مقایسهی خود با دیگران، احساس سپاسگزاری برای داشتههایتان و ترفندهای عملی برای تغییر دیدگاه میتواند به شما کمک کند تا حسادت خود را درمان کنید و اجازه ندهید از کنترل شما خارج شود. اگر میخواهید روشهای درمان حسادت را یاد بگیرید، ادامهی این مطلب از دلگرم را از دست ندهید.
روش اول
در مورد حسادت بیشتر بدانید
۱. اگر کسی رفتار نادرستی با شما داشت یا حرف نامناسبی زد، احساس خطر نکنید و مضطرب نشوید. حسادت میتواند باعث شود افراد در مورد خودشان یا رابطهشان تفکرات منفی و غیرواقعی داشته باشند. کسی که به شما حسادت میکند ممکن است حرفها یا رفتارهای شما را به خودش بگیرد، حتی وقتی که کلام و رفتار شما مستقیما متوجه او نباشد.
در واکنش به تفکرات منفی او، تدافعی عمل نکنید. در عوض، برایش راحت توضیح دهید که جریان از چه قرار است.
۲. ببینید آیا فرد حسود، فقط چیزهای خوب زندگیتان را میبیند و توجهی به چیزهای بد زندگیتان ندارد، یا غیر از این است. بعضیها حسادت میکنند چون نمیتوانند پیچیدگی زندگی دیگران را درک کنند. دلیلش هم این است که ذهن آنها درگیر نگرانیهای زندگی خودشان است.
اگر دیدید کسی مرتبا میگوید که چقدر همه چیز برایتان خوب پیش میرود، و به نظر میرسد از این بابت، ناراضی و ناراحت است، به او گوشزد کنید که چیزهای زیادی در زندگیتان وجود دارد که لزوما او از آنها آگاه نیست.
شاید شما نتوانید دیدگاه یک فرد حسود را تغییر دهید، اما میتوانید چالشها و اشکالات زندگیتان را با او در میان بگذارید. مثلا، میتوانید بگویید: «وقتی در کمپ بودیم، آنقدر احساس سردرگمی میکردم که بعد از یک روز، تصمیم گرفتم به خانه برگردم.»
۳. از خودتان بپرسید آیا دوست یا همسرتان در رابطهای که دارید، احساس خطر یا ناامنی و نگرانی میکند؟ بعضی از افراد درگیر حسادت هستند چون از این میترسند که شما ترکشان کنید. این باعث میشود دیگران را بهعنوان یک تهدید ببینند.
مثلا، شاید فرد مقابلتان در این مورد صحبت کند که رابطهی شما با دیگران چقدر عالی است، زیرا احساس میکند زیاد به شما نزدیک نیست، و این باعث حسادتش میشود. متاسفانه، روابط خوبی که دارید، به او حس نگرانی و ترس میدهد، و این در حالی است که شما تفاوتی در روابطتان احساس نمیکنید.
رسانههای اجتماعی میتوانند حسادت آدم حسود را تشدید کنند.
۴. قبول کنید رسانههای اجتماعی میتوانند مشکلتان را تشدید کنند. رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و … میتوانند زندگی هر کسی را کامل و ایدهآل جلوه دهند. مخصوصا اینکه مردم معمولا عکسها و ماجراهای مربوط به بهترین لحظاتشان را به اشتراک میگذارند و اشکالات و ترسها و نگرانیهایی که دارند را حذف میکنند.
برای بعضی از افراد، این جریان میتواند به شدت حسادتبرانگیز باشد. این جلوهی تحریف شده از زندگی شما میتواند سبب شود که آدم حسود، بیشتر احساس حسادت کند.
اگر فکر میکنید، جلوهی تصویری که از خود ارائه میدهید ممکن است حسادت برانگیز باشد، میتوانید در پستهایی که میگذارید تجدید نظر کنید.
۵. تشخیص دهید چه زمانی باید از آدم حسود فاصله بگیرید. اگر فهمیدهاید که چه چیزی سبب حسادت فرد حسود میشود، میتوانید با تغییر رفتار و منشتان، شرایط را بهتر کنید.
اگر وقتی در مورد دوست جدیدتان چیزی میشنود، حسادت میکند، در حضور او از دوستتان صحبت نکنید، اجازه ندهید عکسهای مربوط به شما و دوستتان را در رسانههای اجتماعی ببیند و قرار ملاقاتی ترتیب ندهید که او هم با شما و دوستتان باشد.
اما این را هم بدانید که شما باید به دنبال راهحلی برای این مشکل باشید تا به این فرد کمک کنید حس خوبی نسبت به دوست جدیدتان داشته باشد، نه اینکه فقط سعی در پنهان کردن این رابطه داشته باشید.
اگر همکارتان یک آدم حسود است، درباره ی موفقیتش صحبت کنید
گاهی، بهترین کار این است که او را کمی تنها به حال خودش بگذارید. وقتی میبینید او مکالماتی کوتاه و متمرکز روی سوژهی مورد حسادتش دارد، شما میتوانید به نکتهی مثبتی اشاره کنید و سپس او را تنها بگذارید. مثلا، اگر این فرد، همکار شماست، میتوانید چیزی شبیه به این بگویید: «شنیدم در فروشهای تلفنی، بسیار عالی بودی. آفرین! همینطور ادامه بده!»
روش دوم
ارتباط مؤثر
۱. احساستان را به آدم حسود بگویید. وقتی با دوستی صحبت میکنید که رفتارهای حسادتآمیز نسبت به شما دارد، برای اینکه احساساتتان را به او منتقل کنید، از جملههای اول شخص استفاده کنید. یعنی اینطور شروع کنید: «من احساس میکنم…» و سپس احساساتتان را در مورد موضوعی خاص که او گفته یا انجام داده، توضیح دهید.
مثلا میتوانید بگویید: «وقتی در مورد دوستان دیگرم حرفهای ناخوشایند میزنی، من ناراحت میشوم و احساس بدی پیدا میکنم، چون باعث میشود احساس کنم میخواهی فقط با تو دوست باشم.»
جملهی «من احساس میکنم» تان نباید جوری ادامه پیدا کند یا به این سمت متمایل شود که دیگر در مورد احساسات خودتان نباشد. مثلا، نگویید: «احساس من مانند توست»، «تو به من این حس را میدهی»، یا «باعث میشود اینطور احساس کنم.» این جملهها، حق مالکیت را از احساساتتان میگیرند. مثلا «تو باعث میشوی من احساس ناراحتی کنم»، مخصوص شما نیست و ضمنا، تقصیر احساس شما را به گردن دیگری میاندازد.
در اینجا چند کلمه را برایتان میگوییم که میتوانید برای انتقال احساساتتان از آنها استفاده کنید: در فشار و تنگنا بودن، مضطرب بودن، نگران بودن، عصبی بودن، هراس داشتن، دلخور بودن، نامطمئن بودن، احساس پوچی کردن، آشفته و پریشان بودن، آزرده خاطر بودن و …
۲. رفتاری را که باعث ناراحتی و رنجش شماست، توضیح دهید. شما باید تنها در مورد رفتارهایی که میتوانید ببینید حرف بزنید، نه آن چیزی که فکر میکنید انگیزهی رفتارهای حسادتآمیز است. این، بهترین راه برخورد با مشکلی اینچنینی است زیرا به شما اجازه میدهد احساساتتان را بدون متهم کردن فرد مقابل، بهدرستی بیان کنید.
مثلا، اگر دوستتان به گونهای میگوید شما بهترین دوست او هستید که شما هم مجبور شوید همین را به او بگویید، شما بگویید: «وقتی در طول یک شب، بارها به من میگویی که بهترین دوست تو هستم، من احساس میکنم تحت فشار هستم و حتما باید همین جمله را به تو بگویم.» نگویید: «تو سعی داری مجبورم کنی به تو بگویم که بهترین دوست من هستی.»
وقتی در مورد رفتار فرد حسود صحبت میکنید، از برچسب زدن، بیش از حد تعمیم دادن و حکم صادر کردن، تهدید کردن، درس اخلاق دادن، اتمام حجت کردن، ذهن خوانی، و یا فرضیهسازی پرهیز کنید.
مثلا نگویید: «وقتی تو سعی داری من را بهترین دوستت خطاب کنی، من احساس ناخوشایندی دارم.» این یعنی ذهنخوانی و اینکه شما تصور میکنید میدانید چه چیزی در ذهن فرد مقابلتان میگذرد.
صحبت کردن دربارهی رفتار خاصی از فرد حسود باعث میشود او کمتر احساس دلخوری و تقصیر کند تا اینکه با جملات قضاوتگرانه و فرضیهمانند (چیزی که در تقابلها متداول است) با او برخورد کنید.
حتماً بخوانید:
۳. توضیح دهید که رفتارهایش چه تاثیری روی شما گذاشته، یا اینکه فکر میکنید رفتارهایش چه معنایی دارند. دلیل اینکه چنین احساسی دارید را به او بگویید. شما باید درک خودتان، خاطراتتان، احساساتتان، انتظارات و پیشبینیهایتان را نسبت به رفتار حسادتآمیز در رابطهی دوستانه یا هر رابطهی دیگری به فرد حسود منعکس کنید.
مثلا، میتوانید احساستان را با گفتن این جمله بیان کنید: «وقتی از من میپرسی آیا قرار است با دوستان دیگرم بیرون بروم، من مضطرب میشوم و آن وقت فکر میکنم اگر بگویم بله، تو دلخور میشوی.»
همچنین میتوانید برداشتتان از مفهوم کاری که کرده را بگویید. مثلا، میتوانید بگویید: «وقتی از من میپرسی آیا به جای اینکه با تو بیرون بروم میخواهم با دوستان دیگرم بیرون بروم، من احساس نگرانی و اضطراب میکنم، چون باعث میشود حس کنم تو در مورد دوستی خودمان مطمئن نیستی.»
سعی کنید در توضیحاتتان، تقصیر احساستان را گردن طرف مقابلتان نیندازید. مثلا نگویید: «من برای جواب دادن به پیام تو در فشار هستم چون تو خیلی حسودی.»
روش سوم
در رابطهی عاشقانه، دنبال راههایی برای برخورد با حسادت باشید
۱. فرق بین حسادت و سوءِاستفادهی عاطفی را تشخیص دهید. در اینجا چند علامت هشداردهنده را برایتان میگوییم تا بدانید آیا در یک رابطهی سوءِاستفاده گرایانه قرار گرفتهاید یا نه. اگر همسرتان سعی دارد شما را از همه دور و منزوی کند، کنترلتان کند و یا علائم بسیار شدیدی از حسادت از خود نشان میدهد، باید از یک مشاور کمک بخواهید.
فرق بین آدم حسود و سو استفاده ی عاطفی را تشخیص دهید
-
اگر اجازه نمی دهد جایی بروید چون نگران است که شما با کس دیگری ملاقات کنید -
اگر معمولا دوستان و خانوادهتان را تحقیر میکند چون میخواهد تمام توجهتان فقط به او باشد -
اگر مدام کنترلتان میکند تا ببیند چه کار میکنید -
اگر مدام در مورد کارهایتان از شما پرسوجو میکن -
اگر مطمئن هستید که قربانی سوءِاستفادهی عاطفی هستید، حتما به یک روانشناس مراجعه کنید و از او کمک و مشاوره بخواهید
۲. از همسرتان بخواهید با هم گفتگویی داشته باشید. از او بپرسید چه وقت و کجا برای گفتگو مناسب است. اگر میتوانید سعی کنید جایی دنج و آرام را پیشنهاد دهید تا بتوانید آزادانه و بدون اینکه چیزی حواستان را پرت کند، با هم حرف بزنید. جایی راحت برای نشستن انتخاب کنید و رودررو بنشینید.
حواسپرتکنهایی مثل تلویزیون، موبایل، لپتاپ، تبلت و … همه را در حالت بیصدا قرار داده و از خودتان دور کنید.
۳. در مورد احساساتتان، آزادانه با همسرتان حرف بزنید. باز هم در بیان احساساتتان از جملات اول شخص استفاده کنید. در مورد رفتاری که آزارتان میدهد توضیح دهید و احساستان را بگویید.
غیر از اینکه باید از جملههای اول شخص برای بیان احساستان استفاده کنید، باید دربارهی نمونههایی که به یاد دارید حرف بزنید و بگویید از نظر شما این ماجراها و نمونهها چه معنایی در رابطهتان دارند. مثلا، میتوانید بگویید: «وقتی به من پیام دادی و پرسیدی با چه کسی هستم، دچار استرس شدم چون قبلا نامزدی داشتم که حسود بود.»
حتماً بخوانید:
۴. دقت کنید که فقط از طرف خودتان حرف بزنید و احساس خودتان را بیان کنید. وقتی توضیح میدهید که چرا احساس خاصی دارید، و احساستان را در مورد خاطرات، انتظارات، برداشتها، آرزوها و درک خودتان از آن موقعیت خاص بیان کنید. از جملاتی مانند این استفاده کنید: «من تصور کردم…»، «من درک میکنم که …» یا «من میخواستم که…» تا به شما کمک کند احساستان را به وضوح به همسرتان انتقال دهید.
مثلا: «من دوست داشتم قبل از اینکه بیایی به من خبر بدهی، چون وقتی بیخبر میآیی باعث میشود فکر کنم به من اعتماد نداری.» هرگز بابت احساستان همسرتان را سرزنش نکنید. مثلا، نگویید: «من احساس میکنم زندانی شدهام چون تو خیلی حسودی.»
۵. سعی کنید اعتماد متقابل را تقویت کنید. یعنی هر دو طرف باید در ایجاد اعتماد در رابطه، نقش فعال داشته باشند. مشکل خاصی را که در رابطهی شما وجود دارد، هدف بگیرید و آن را برطرف کنید. هر کدام از همسران باید توضیح دهد که دلش میخواهد همسرش چگونه واکنش نشان دهد. میتوانید برای هر کدامتان تعیین کنید که برای حل مشکل، چه کاری انجام دهید
مثلا، یک راه حل کاربردی میتواند این باشد که بگویید: «وقتی با دختر دیگری صحبت میکنم، چند ثانیه با تو تماس چشمی خواهم داشت تا بدانی که من دوستت دارم.» از درخواستهای غیرواقعی و بزرگ اجتناب کنید. مثلا، نگویید: «من دلم میخواهد تو با هیچ دختر دیگری صحبت نکنی.» چون این شیوهای درست و سالم برای حل مشکل نیست. راهحل باید شدنی و انجامپذیر باشد.
اگر فکر میکنید همسرتان یک آدم حسود است، احساستان را در مورد حسادتش با او در میان بگذارید.
۶. به عنوان یک زوج، روی مهارتهای ارتباطیتان کار کنید. وقتی در مورد حسادت یا مشکلات در رابطهتان حرف میزنید، از چند تکنیک ساده استفاده کنید تا رابطهتان همراه با احترام و صمیمیت باشد.
با جملات کوتاه صحبت کنید و نسبت به احساسات طرف مقابلتان، مهربان و دلسوز باشید. درک کنید که چه دارد میگوید و به گونهای جواب دهید که نشان دهد حرفهای او را فهمیدهاید.
میتوانید محبت و دلسوزیتان را اینگونه ابراز کنید: «من واقعا از تو ممنونم که روراست هستی و احساساتت را با من در میان میگذاری. میدانم که صحبت در این مورد، کار سختی است.»
میتوانید با تکرار حرفهای همسرتان، نشان دهید که کاملا فهمیدهاید چه گفته است. مثلا، اگر او میگوید وقتی شما با همسر سابقتان حرف میزنید او احساس نگرانی و حسادت میکند، شما میتوانید اینطور جوابش را بدهید: «من شنیدم که گفتی از اینکه من با همسر سابقم حرف میزنم، ناراحت میشوی. میخواهم بدانم چه کاری میتوانم انجام دهم تا تو بیشتر احساس آرامش و امنیت کنی.»