افسردگی شغلی چیست ؟
بهداشت روانی در محیط کار یعنی، تأمین سلامت روانی کارکنان یا مقاومت در مقابل پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالهای رفتاری در کارکنان سازمان (به دلیل عوامل بیماریزا در محیط کار) و سالمسازی محیط و فضای روانی کار.
داشتن شغل استرسزا و پُرفشار میتواند به خستگی منجر شود و درنهایت فرد شاغل را با افسردگی شغلی مواجه کند که اثرات ناخوشایندی برای زندگی دارد. مبتلا شدن به بیماری بیخوابی و احساس بیپشتیبان بودن، فقط دو مورد از این اثرات ناگوار و مخرب هستند.
دکتر شری بنتون (روانشناس) در ادامه این مطلب به ما توضیح میدهد که فرسودگی شغلی چطور میتواند اثرات مخربی بر سلامت روان باقی بگذارد. این متخصص همچنین میگوید که چه تفاوتهایی بین استرس شغلی قابل مدیریت و فرسودگی شغلی کامل وجود دارد.
او میگوید: «بیشتر ما به سلامت روان و بیماریهای روانشناختی بهعنوان یک مساله یکسان نگاه میکنیم، درحالی که این دو دارای ساختارهای جداگانه هستند.
درواقع، هر فردی میتواند از نظر سلامت روان در وضعیت عالی یا ضعیف قرار داشته باشد، درحالی که مبتلا به علائم شدید بیماریهای روانشناختی یا حتی بدون هیچ علائمی باشد».
افسردگی شغلی را میتوان به عنوان یک واکنش در برابر فشارهای مزمن و پاسخ به فشارهای کاری یا سازمانی، معرفی نمود.
نتایج تحقیقات نشان میدهد افسردگی شغلی موجب تباهی در کیفیت خدماتی میگردد که به وسیلۀ کارکنان ارایه میشود و میتواند عاملی برای غیبت، تضعیف روحیه و عدم مسئولیتپذیری گردد.
علاوه بر این، فرسودگی شغلی با نگرانیهای شخصی مثل خستگی جسمی، بیخوابی، افزایش مصرف دارو و الکل و بروز مشکلات خانوادگی، همبستگی دارد.
به طور کلی، میتوانیم فرسودگی شغلی را نوعی اختلال بدانیم که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض فشار روانی، در وی ایجاد میشود و نشانههای مرضی آن نیز فرسودگی هیجانی، جسمی و ذهنی است. ضمناً عزتنفس فرد مبتلا به این عارضه کم میشود و احساس ناسودمندی میکند.
علائم افسردگی شغلی
بیخوابی و خستگی مفرط
بهوجود آمدن اختلال همیشگی در وضعیت خواب و همچنین احساس خستگی مفرط دائمی، از اولین و مهمترین نشانههای افسردگی شغلی هستند.
دکتر بنتون میگوید که کار کردن باید با انرژی کافی انجام شود و درنهایت احساس رضایت را در انسانها برانگیزد، نه اینکه باعث خستگی مفرط آنان شود و به آنها استرس همیشگی بدهد.
نداشتن حمایت و پشتیبانی
اگر فردی دارای مدیر یا کارفرمای نامناسب باشد یا احساس کند که بهاندازه کافی در محل کار از او پشتیبانی نمیشود، شانس شکلگیری فرسودگی شغلی هم بالاتر میرود.
درواقع، برای جلوگیری از بهوجود آمدن چنین حالتی، فرد شاغل باید احساس کند که شبکه منسجمی از حمایتها در زندگی شغلیاش وجود دارد.
فقدان حس افتخار
وقتی که شغل فرد، احساس بیمعنایی و بیهودگی را برانگیخته کند، هر گونه احساس افتخار نسبت به شغل مورد نظر نیز از بین میرود.
دکتر بنتون میگوید که بیشتر افراد زمانی با فرسودگی شغلی مواجه میشوند که از نظر شغلی هیچ افتخار و ارزشی را تجربه نکنند.
تلاش برای بینقص بودن
تلاش برای بینقص بودن لزوما نادرست نیست، اما کمالگرایی افراطی در زمینه شغل میتواند به استرس و سرخوردگی شدید و درنهایت به فرسودگی شغلی منجر شود. بهگفته دکتر بنتون، «وقتی که ذهنیت شما بر کمالگرایی افراطی متمرکز شده باشد، به نقطه ناامیدی میرسید».
دکتر بنتون میگوید: «اگر نتوانید کمالگرایی افراطی را کنترل کنید و با فرسودگی شغلی مواجه شوید، قطعا این عارضهها را تجربه خواهید کرد:
عدم تمرکز کافی، ناتوانی در فکر کردن و اختلال در انجام دادن هر وظیفه شغلی. درواقع، فرسودگی شغلی ناشی از این حالت بر تمامی سیستم حافظهای مغز تاثیر منفی میگذارد و مغز را وادار میکند که بیش از حد عادی فعالیت کند.
این روند هیچ نتیجهای ندارد جز کاهش کارآمدی شغلی و از بین رفتن تعادل در زندگی».
نداشتن وقت استراحت
داشتن تعادل بین کار و زندگی واقعا برای سلامت روان ضروری است. اگر فعالیتهای شغلی شما به اندازهای هستند که اصلا نمیتوانید برای دوستان، اعضای خانواده و تفریحهای مختلف وقت بگذارید، این حالت به مرور زمان میتواند شما را با مشکل فرسودگی شغلی مواجه کند
احساس پوچی
بیشتر افراد از شغل خود انتظاراتی بیش از دریافتهای مادی دارند و خواستار آن هستند که کارشان با معنی و سودمند تلقی شود و در انتهای یک روز کاری نیز احساس کنند نتیجۀ فعالیتهایشان آنها را برای رسیدن به هدفهای مهم زندگیشان، پیش برده است.
اما برای افرادی که دچار فرسودگی شغلی شدهاند، کار کردن بیمعنا و بیمفهوم میشود و به جایی میرسند که از خود سوأل میکنند؛ آیا در ازای کار کردن، چیزی به دست میآورند یا نه؟
در اینجا تردید جای بهرهوری را میگیرد و کار کردن، بی نتیجه و بی هدف به نظر میآید. به هرحال، یکی از نشانههای مهم فرسودگی شغلی، بحران موجودیت و هویت شغلی است؛ یعنی کار، پوچ و بیمعنی به نظر میآید و فرد احساس بیهدفی و سردرگمی مینماید.
اثرات افسردگی شغلی
کاهش عملکرد،که در آن فرد نمی تواند از تمام و قسمت اعظم توان،استعداد و انرژی جسمی و روانی خود برای انجام کار استفاده کند.
تلاش برای یافتن مشاغل وحرفه های جدید درمطالعه ای که توسط جکسون اسکاپ واسکا لر برروی صدها معلم صورت گرفت، مشخص گردید که معلمان در معرض فرسودگی شغلی به دنبال شغل و حرفه ی دیگری هستند.
همچنین،همان گونه که انتظار می رفت معلمانی که درجه فرسودگی شغلی شان بالاتر بود بیشتر به دنبال مشاغل دیگروتغییر کار خود بودند.
افرادی که از نشانه های افسردگی شغلی رنج می برند ممکن است در جستجوی مشاغل و نقشهای اداری و اجرائی باشند (همان)
پیشگیری از فرسودگی شغلی
-
بهتر است قبل از به کار گماردن افراد،توانائی های آنها را برای انجام کار از نظرفعالیت های فیزیکی ، فیزیولوژیکی و روانی سنجید و افرادی را که دارای این توانمندی ها هستند به کار مشغول کرد. -
مناسب کردن شرایط محیط کار مانند کاهش سر و صدا،ر طوبت و درجه حرارت مناسب،روشنائی کافی. -
توجه به حق و حقوق کارکنان و کمک گرفتن از یک روان شناس برای بهبود روابط کاری. -
کاهش یا حذف حرکات غیر ضروری در کار و انجام دادن کار با سرعت متعادل. -
ایجاد تنوع در کار. -
استراحت های کوتاه بین کار. -
پرهیز از اضافه کاری زیاد و غیر ضروری به ویژه در کارهای سخت. -
استفاده از تعطیلات و مرخصی های قانونی که به تمدد اعصاب و افزایش قدرت جسم و روان کمک می کند. -
کار نکر دن در ساعات شب در صورت امکان،چون در هنگام شب خستگی زود تر به سراغ کارکنان می آید. -
عدم مصرف دخانیات،مواد مخدر و دارو های آمفتامین. -
استراحت و خواب کافی، درمان فرسودگی شغلی اگر خستگی به صورت مزمن و پیشرفته در آید نیاز به در مان خواهد بود شواهد ویافته های جدید علمی نشان می دهد که امکان بهبود وبازگشت سلامتی به فرد وجود دارد. برای درمان فر سودگی شغلی قبل از هر چیز باید بدنبال علت آن باشیم تا بتوانیم برای رفع آن اقدام کنیم.
بیشتر بخوانید :
عوامل ایجاد مسمومیت شغلی کدامند؟
چگونه مصاحبه شغلی خوبی داشته باشیم؟
موفقیت شغلی،با این راهکارها در شغل خود بهترین شوید!
رابطه ی فرسودگی شغلی و ویژگی های شخصیتی
درحالی که برخی محققان به دنبال بررسی رابطه ی نشانگان فرسودگی شغلی وفشار روانی هستند ، برخی دیگر در پی یافتن ویژگی های شخصیتی باعلائم مشخص این نشانگان هستند.
مطالعات نشان می دهد افرادی که از لحاظ عاطفی دچارفرسودگی شغلی می شوند،اغلب کمال گرا و به طور افراطی در گیرکارو شغلشان هستند وازطرفی اهداف غیر واقعی را برای خود مجسم می کنند.
پژوهشگران اشاره دارند که بین الگوی رفتاری نوع A وعلائم فرسودگی شغلی ارتباط معناداری وجود دارد . لازم به توضیح است که افراد دارای ویژگی های رفتاری نوع A در بسیاری از مواقع به این ترتیب عمل می کنند :
-
وقتی محدودیت زمانی وجود نداشته باشد بیشتر تلاش می کنند. -
امتیازات تحصیلی بیشتری به دست می آورند. -
اهداف تحصیلی بالاتری انتخاب می کنند. -
تا سرحد توان کار می کنند. -
کمتر اظهار خستگی می کنند. -
تکلیف مدارهستند. -
به فوریت های زمانی حساسیت دارند.
به هر حال پرداختن افراطی و شدید به فعالیتهای مربوط به شغل و اهداف غیر واقعی ودست نیافتنی را دررابطه با کار خویش دنبال کردن به گفته ی بسیاری از محققان اولین علائم ومراحل هشداردهنده ی فرسودگی شغلی است.